معرفی و دانلود کتاب دریابم
برای دانلود قانونی کتاب دریابم و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب دریابم
باران در جستوجوی عشق و خانواده سرگردان است و در مقابل یک تصمیم سخت و سرنوشتساز قرار دارد. کتاب دریابم اثر اعظم حسین پور داستانی عاشقانه، ساده و خواندنی است که شما را به تأمل دربارهی اهمیت خانواده و عشق وادار میکند.
دربارهی کتاب دریابم
در کتاب دریابم نوشتهی اعظم حسین پور داستان اجتماعی و عاشقانهای را میخوانید که نمونههای واقعی آن در دنیا وجود دارد و تجربهی زیستهی افراد زیادی است.
داستان از این قرار است: باران دختر یتیمی است که سالهای زندگیاش را در پرورشگاه گذرانده و بهشدت از مردها گریزان است. احساس تنهایی روح باران را آزار میدهد و همیشه در حسرت داشتن خانواده است تا روزی که به طور اتفاقی، شهاب، دوست دوران کودکی خود را میبیند و همه چیز برای باران تغییر میکند! عشق شهاب آرامآرام در دل باران جوانه میزند و دلدادهی او میشود. اما شهاب چندان به باران توجهی ندارد و عشق را در جای دیگری جستوجو میکند. دختر، سرخورده از عشق نافرجامش در دوراهی عشق و تشکیل یک خانوادهی صمیمی قرار میگیرد و قدم در راه پرفرازونشیبی میگذارد که عبور از آن به این سادگیها ممکن نیست.
کتاب دریابم برای چه کسانی مناسب است؟
مطالعهی این رمان را به همهی علاقهمندان به داستانهای ایرانی عاشقانه پیشنهاد میکنیم.
در بخشی از کتاب دریابم میخوانیم
بدنش میلرزید. مردمکهایش درون کاسهی چشمهایش میچرخید. نفسش میرفت و برنمیگشت. اشکهایش شرشر میریخت و چانهاش لرزان بود. آن صورت منقبض ماتمزده، از غم هجران یک مادر حکایت میکرد. صدایش بعد از دقایقی به گوشم رسید:
- باباش... باباش اونو ازم گرفت و طلاقم داد، بعد هم از محلهمون رفت. هر چی دنبالش گشتم، نتونستم پیداش کنم. آب شده بودن و رفته بودن توی زمین. فقط خدا میدونه چه زجری کشیدم از نبودن بچهای، که شیرش هر یه ساعت از سینههام میچکید و دلم رو بیشتر خون میکرد. از بغلی که خالی بود. سرد بود. باران تو رو خدا بهم بگو کجاست؟ میخوام ببینمش... بیست و سه ساله حسرت دارم یه نظر بچهمو ببینم... یه خبر ازش بشنوم... اذیتم نکن... هر چی ازش میدونی بهم بگو.
لحن التماسآلودش دلم را ریش کرد. خودم را جلو کشیدم و در آغوشم فشردمش. میان آغوشم هق میزد. شانههایش میلرزیدند و گریهى پر صدایش غم را درون دلم میانباشت. مارال کجا بود که این اشکها را ببیند، این این حرفها را بشنود و دست از آن کینهى قدیمی و کشنده بردارد. کمی که آرامتر شد، او را از خودم جدا کردم. نگاهم که افتاد روی دخترک، با صدایی که بغض روی آن خط می¬انداخت، گفتم:
- این بچه، بچهى ماراله... نوهى توئه ماهمنیر!
نگاهش ناباور و بهتزده روی دخترک خیره ماند. خشکاش زده بود. حتی نمیتوانست پلک روی هم بگذارد. خودم ادامه دادم:
- مارال رو از بچگی میشناختم. دو سال آخر دبستان باهام هم کلاس بود. یه کم قبل اینکه ما بریم چابهار، یه روز نحس فهمیدم که مادرش مادر واقعیش نیست. فهمید که مادرش اونو گذاشته و رفته دنبال مردی که دوستش داشته...
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب دریابم |
نویسنده | اعظم حسین پور |
ناشر چاپی | انتشارات آئیسا |
سال انتشار | ۱۴۰۱ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 435 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-6462-39-6 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |