معرفی و دانلود کتاب بی‌دادگاه سیا - جلد سوم

معرفی کتاب بی‌دادگاه سیا - جلد سوم

داستان‌های اجتماعی وقایعی را بازگو می‌کنند که مخاطب می‌تواند جزئیات آن را به خوبی درک کند و در شرایطی مشابه با شخصیت‌های داستانی قرار بگیرد. کتاب بی‌دادگاه سیا - جلد سوم نوشته‌ی اسماعیل نادری سومین قسمت از مجموعه‌‌کتاب بی دادگاه سیا به حساب می‌آید و موقعیت اجتماعی شخصیتی دردمند را روایت می‌کند.

درباره‌ی کتاب بی‌دادگاه سیا - جلد سوم

در ادبیات داستانی طراحی شخصیت‌های واقعی و توصیف کردن موقعیت‌های اجتماعی بسیار سخت است، اما باوجوداین، نویسندگان بسیاری به خلق داستان‌های رئالیسم دست زدند و تلاش می‌کنند مخاطب را با دردها و مشکلات شخصیت‌ها آشنا سازند. کتاب بی‌دادگاه سیا - جلد سوم نوشته‌ی اسماعیل نادری یکی از آثار مربوط به ادبیات اجتماعی بوده و به شرح قضاوت‌های پیرامون زندگی شخصیت اصلی می‌پردازد. داستان این کتاب که در ادامه‌ی جلد اول و دوم مجموعه‌کتاب بی‌دادگاه سیا روایت شده، به زندگی شخصیتی معلول می‌پردازد که با اطرافیان خود چالش‌های مختلفی دارد.

داستان‌های اجتماعی از وقایعی شکل می‌گیرند که ریشه در مشکلات افراد جامعه داشته و تلخی‌های بسیاری را بازگو می‌کنند. شخصیت‌ها در این داستان‌های تلخ غالبا از سختی‌ها و پیچیدگی‌های زندگی می‌گویند و مخاطب در جهت بازگشایی و حل معمای مطرح شده به تأمل و اندیشه‌ورزی می‌پردازد. کتاب بی‌دادگاه سیا - جلد سوم نوشته‌ی اسماعیل نادری درباره‌ی زندگی شخصیتی است که در گذشته دچار معلولیت شده و در زمانه‌ای که افراد جامعه با مشکلات خود دست و پنجه نرم می‌کنند، مورد بی‌مهری قرار می‌گیرد. او همواره در ارتباط با اعضای خانواده دچار تنش‌های اخلاقی و قضاوت‌های ناگهانی شده و مجبور است خواسته‌های خود را کنترل کند.

داستان کتاب بی‌دادگاه سیا - جلد سوم علاوه بر شرح رویدادهای واقعی و توصیف شرایط اجتماعی کنونی، به وضعیت روحی شخصیت اصلی نیز نگاه می‌اندازد. اسماعیل نادری در این کتاب با معرفی شخصیت اصلی به‌عنوان راوی تلاش می‌کند درونیات او را نیز بازگو کرده و حال و هوای روانشناسانه‌ای به داستان ببخشد.

کتاب بی‌دادگاه سیا - جلد سوم نوشته‌ی اسماعیل نادری توسط انتشارات آئی‌سا منتشر شده است.

کتاب بی‌دادگاه سیا - جلد سوم برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب برای علاقه‌مندان به داستان‌های اجتماعی فارسی مناسب است.

در بخشی از کتاب بی‌دادگاه سیا - جلد سوم می‌خوانیم

کسانی که علی‌رغم همه‌ی فساد و نفوذ در اندیشه‌های خوب زمینی، می‌توانستند افکاری متعالی و سازنده داشته باشند؛ آن‌هایی که تا کنون هیچ‌گونه نقشی به‌جز طرد و منزوی ساختن و در نتیجه به تباهی کشیدن اجتماع نااستوار خویش را ایفا نکرده بودند؛ آن‌ها که لااقل برای ترس از عاقبت خودشان هم که شده، حتی از بذل بی‌ارزش‌ترین کمک‌ها که همانا برآورده ساختن نیازهای معنوی و روحی افرادی چون من بود، دریغ داشته و تنها به ابراز تأسف و چین و خم به چهره انداختن خشک‌وخالی، بسنده می‌کردند.

بله، جسم من نیز همانند دیگر انسان‌های سالم و در جوش‌وخروش پیرامون خودم، تحرک را طلب می‌نمود و روحم ایمان به تحرک را... تکیه‌گاه مطمئن و قوی می‌خواست تا بر ترسش غلبه کند و دنیا را به کام خویش گرداند، نه آن دلسوزی‌ها و یا بمیرم، نمیرم‌های خشک‌وخالی من نیز شدیداً احتیاج به همان جوانمردی‌ها و از خودگذشتگی‌های سازنده و بی‌دریغ اجتماع خودم داشتم که ندانسته، این‌چنین مرا به سقوطی اجباری سوق ندهند.

من نیز برای صعود، نیاز مبرمی به رفاه حاصله از دست‌های پرتوان همین مردم داشتم که بی‌تردید، قصد همدردی و هماوایی داشتند. من نیز از همان دست‌هایی طلب یاری و مساعدت می‌کردم که می‌توانستند مرا هم به همراه خویش، به‌سوی سازندگی و حیاتی دوباره بکشانند، اما چه سود؟! افسوس که در این عصر و زمانه، چیزی به‌جز ظاهرفریبی و ریا، دیده نمی‌شد افسوس که تزویر و دورویی جای خود را با یکرنگی و صفا، تعویض نموده بود.

افسوس که راهی جز سبقت و از هم پیشی‌گرفتن این‌که همین نیز به‌اندازه‌ی خودش، نقش مهمی در پیشبرد اهداف زندگی ایفا می‌نمود به‌جای نمانده و تمام آن جوانمردی‌ها و لوطی‌گری‌ها، در پس این حرکت تند و شتاب‌آلود قرون، مدفون و به بوته‌ی فراموشی سپرده شده بود هرچند همیشه همین‌طور بود و همگی به یکجا، از خاطره‌ها محو شده و تنها در احادیث و روایات بود که یادی از آن‌ها می‌رفت.