معرفی و دانلود کتاب خاطرات او

معرفی کتاب خاطرات او

کالین هوور، نویسنده‌ی پرفروش نیویورک تایمز، در کتاب خاطرات او به روایت سرگذشت مادری جوان پرداخته که پس از ارتکاب اشتباهاتی نابخشودنی، رابطه‌ی خویش با فرزندش را در آستانه‌ی گسستی تمام‌عیار می‌بیند. در این گیرودار، او به مرور به آغوش گرم عشقی پرخطر و دردسرآفرین پناه می‌برد... لازم به ذکر است که رمان پیش رو، پس از انتشار در سال 2022، بهترین کتاب ماه ژانویه‌ی آمازون لقب گرفت.

درباره کتاب خاطرات او

اگر بتوان فقط و فقط یک حُکم را با قطعیت در باب سرشت زندگی ادا کرد، آن حکم از این قرار است: زندگی عرصه‌ی آزمون و خطاست. به راستی که هر انسانی صحت این حکم را با پوست و گوشت و استخوان خویش احساس نموده است. کدام فردی را می‌توان یافت که هرگز پایش نلغزیده باشد؟ کدام بنی بشری هیچ‌گاه اسیرِ دست وسوسه‌ها نگشته است؟ کدام انسانی راه خطا نپیموده است؟ پیداست که همه‌ی ابنای بشر خطاکارند. اصلاً آدمی در اغلب داستان‌های اساطیری، از جمله در اسطوره‌ی آفرینش ادیان ابراهیمی، زاده‌ی گناه و خطاست. آنچه در سنجش میزان انسانیتِ فرد مهم است، نه ارتکاب یا عدم ارتکاب گناه، بلکه باقی ماندن یا نماندن بر سر گناه است. آنچه که امکان رستگاری را پیش پای ما می‌نهد، این است که از گناهان خود درس بگیریم و درصدد جبرانشان برآییم. انسانی که چنین می‌کند، به راستی سزاوار بخشش، و بالاتر از آن، سزاوار ستایش است. در کتاب خاطرات او (که در زبان فارسی با عنوان یاد او نیز شناخته می‌شود) مخاطب سرگذشت یکی از همین گونه افراد خواهید بود.

قهرمان کتاب خاطرات او (Reminders of Him) زنی به نام کِنا روآن است، که پنج سال از عمر عزیز خود را به سبب ارتکاب جرمی نه چندان کوچک، در زندان ایالتی سپری کرده است. او که مادری جوان است، حال، پس از گذران دوران محکومیت خویش، با این آرزو که زندگی تازه‌ای را برای خود آغاز کند، به شهر زادگاهش بازگشته. غافل از آن‌که آغاز زندگی‌ای تازه، چندان که او می‌پندارد ساده نیست. چرا که آدمیان دیر فراموش می‌کنند و دشوار می‌بخشند. کنا زمانی متوجه این واقعیت می‌شود که در کمال ناامیدی، درمی‌یابد که دیگران نهایت سعی خود را به کار می‌بندند تا دختر چهارساله‌اش را از او دور نگه دارند. البته کنا شکایتی ندارد. او خود بهتر از همه می‌داند که مادر خوبی نبوده، و آنچه اکنون در حقش روا داشته می‌شود، کمابیش منصفانه است. با این همه، نمی‌تواند سرخوردگی خود را از دیگران پنهان کند؛ و همچنین، غم و اندوه فراوانش را. در گیرودار درگیری با این عواطف است که به لِجِر وارد پناه می‌برد؛ مردِ نیک‌سرشتی که می‌تواند پیوندی میان کنا و دخترش برقرار کند. رابطه‌ی کنا و لجر، اگرچه در ابتدا تنها به واسطه‌ی دختر کنا آغاز گشته، به مرور زمان شکلی عمیق و عمیق‌تر به خود می‌گیرد. تا جایی که به پیوندی عاشقانه بدل می‌شود. اما حفظ این پیوند عاشقانه، با شرایط دشواری که کنا دارد، ابداً آسان نیست. آیا او ناچار خواهد شد که میان دخترش و لجر، یکی را برگزیند؟...

کتاب خاطرات او نخستین بار در سال 2022 به انتشار رسید. نویسنده‌ی این اثر، کالین هوور نام دارد. هوور استاد خلق داستان‌های عاشقانه است. بیشتر رمان‌هایی که از وی به انتشار رسیده، به فهرست پرفروش‌ترین عناوین داستانی ادبیات آمریکا راه پیدا کرده‌اند. خاطرات او در میان این رمان‌ها، جایگاهی یکه و بی‌همتا دارد. در این اثر قدرت قلم نویسنده و ظرافت نگاه او، به اوجی بی‌مانند رسیده است. اوجی که نظیر آن را در هیچ‌یک از دیگر کتاب‌های کالین هوور مشاهده نمی‌کنیم.

کتاب خاطرات او توسط نادره طالبی به زبان فارسی ترجمه شده و از سوی نشر راوشید در اختیار علاقه‌مندان قرار گرفته است.

افتخارات کتاب خاطرات او

• بهترین کتاب ژانویه‌ی سال 2022 آمازون
• نامزد دریافت جایزه‌ی بهترین کتاب گودریدز در بخش داستان و رمان عاشقانه

نکوداشت‌های کتاب خاطرات او

• کتاب خاطرات او رمانی پراحساس و خواندنی است که به زیبایی هرچه تمام‌تر نگاشته شده است. (New York Post)

• هواداران کالین هوور از مطالعه‌ی تازه‌ترین اثر وی ناامید نخواهند شد. او در این رمان زیبا به کاوشی عمیق در عواطفی نظیر غم و اندوه پرداخته و با خلق شخصیت‌هایی چندوجهی و پیچیده، داستانی گیرا با محوریت رستگاری روایت نموده است. (Publishers Weekly)

• کالین هوور در کتاب خاطرات او، با خلق دیالوگ‌های درخشان، شخصیت‌های جذاب و صحنه‌های اروتیک، مجدداً اثری فوق‌العاده را به مخاطبین خویش عرضه نموده است. (Kirkus Reviews)

• رمان خاطرات او به هیچ اثر داستانی دیگری شبیه نیست. کالین هوور در این کتاب پراحساس و سرشار از تنش، تجربه‌ای دردناک و فراموش‌نشدنی را برای خوانندگانش رقم می‌زند. (Harlequin Junkie, Top Pick)

• عاشقانه‌ی جدید کالین هوور شاهکاری سرشار از احساس و عاطفه در باب عواطفی نظیر فقدان، امید، بخشش و اندوه است؛ و نیز در باب این واقعیت که عشق، می‌تواند بر بسیاری از زخم‌های ما مرهم بگذارد. (POPSUGAR)

کتاب خاطرات او مناسب چه کسانی است؟

مخاطبین رمان‌های عاشقانه و دوست‌داران داستان‌های روانشناختی، بیش از همه از مطالعه‌ی کتاب خاطرات او، نوشته‌ی کالین هوور، لذت خواهند برد.

با کالین هوور بیشتر آشنا شویم

کالین هوور (Colleen Hoover) به سال 1979 در سولفور اسپرینگز تگزاس دیده به جهان گشود و ایام کودکی را در همین شهر سپری کرد. او در دانشگاه به تحصیل رشته‌ی خدمات اجتماعی پرداخت و پیش از آغاز به کار نویسندگی، مدتی را در کسوت مدرس گذران زندگی نمود. نخستین رمان هوور در سال 2011 به انتشار رسید. این اثر خیلی زود مورد استقبال مخاطبین عام و خاص قرار گرفت و پس از مدتی، به فهرست پرفروش‌ترین عناوین نیویورک تایمز راه پیدا کرد. سایر آثار کالین هوور نیز، به سان نخستین رمانش، همواره در فهرست پرفروش‌ترین آثار داستانی نیویورک تایمز قرار داشته و در سراسر دنیا با واکنش مثبت مخاطبین مواجه گشته‌اند. از میان این آثار می‌توان به عناوینی نظیر «حقیقت»، «همه‌ی خوبی‌هایت»، «اسیر سرنوشت»، «ناامید» و «خاطرات او» اشاره نمود.

جوایز و افتخارات کالین هوور

• برنده‌ی جایزه‌ی بهترین کتاب گودریدز برای رمان «ما تمامش می‌کنیم» در سال 2016
• نامزد دریافت جایزه‌ی بهترین کتاب گودریدز برای رمان «ناامید» در سال 2013
• برنده‌ی جایزه‌ی بهترین کتاب گودریدز برای رمان «اعتراف» در سال 2015

در بخشی از کتاب خاطرات او می‌خوانیم

این معمول است که مردم وقتی می‌میرند ستایش شوند. گاهی وقت‌ها به نقطه قهرمانی هم می‌رسند. اما هیچ‌کدام از چیز‌هایی که مردم در مورد اسکاتی گفتند، فقط به خاطر اینکه از او به خوبی یاد کنیم، شاخ و برگ داده نشد. او دقیقاً همان چیزهایی بود که دیگران در موردش گفتند. مهربان، شوخ‌طبع، ورزشکار، صادق، کاریزماتیک، یک پسرِ خوب و یک دوستِ فوق‌العاده. روزی نبود که نگویم‌ای کاش می‌توانستم جایم را با او عوض کنم، چه در زندگی و چه در مرگ. اگر به این معنی بود که او می‌توانست فقط یک روز را با دییم بگذراند فوراً از زندگی‌ام دست می‌کشیدم. شاید اگر کنا در حالت عادی باعث تصادف می‌شد اینقدر عصبانی نمی‌شدم و تا این حد از دییم محافظت نمی‌کردم. اما او خیلی بیشتر از این‌ها را انجام داد. او در حالی رانندگی کرد که نباید این کار را می‌کرد، با سرعت بالا می‌راند، الکل خورده بود و ماشین را واژگون کرد. بعد او رفت. او اسکاتی را آن‌جا رها کرد تا بمیرد. او به خانه رفت و روی تختش خزید چون فکر می‌کرد می‌تواند از این داستان قِصِر در برود. اسکاتی مرد چون او ترسید به دردسر بیافتد. و حالا او می‌خواهد بخشیده شود؟

نمی‌توانم به جزئیات مرگِ اسکاتی فکر کنم، نه حالا که او کنار من در وانتم نشسته. ترجیح می‌دهم بمیرم تا اینکه اجازه دهم او با شناختن دییم احساس رضایت و خوشحالی داشته باشد. حتی اگر نیاز باشد که هر دوی‌مان را با ماشین از پل پایین بیاندازم، آنقدر حسِ انتقام‌جویی دارم، که بتوانم این کار را همین حالا انجام دهم. این واقعیت که او فکر می‌کرد اشکالی ندارد که خودش را نشان دهد، برایم گیج‌کننده است. من از اینکه اینجاست عصبانی هستم اما عصبانیتم با دانستن اینکه او دیشب می‌دانست من چه کسی هستم، بیشتر شده.