معرفی و دانلود کتاب گذر از شب
برای دانلود قانونی کتاب گذر از شب و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب گذر از شب
«زندگی بد را نمیتوان خوب زیست.» اما میتوان اوضاع را دگرگون کرد و این تنها لطفی است که امی در کتاب گذر از شب، در حق خودش روا میدارد. او دیگر نمیتواند همسر خشونتگر و آزاردهندهاش را تحمل کند؛ پس او را رها میکند و به دنبال سرنوشت خود میرود. ماری لابرژ در داستان اجتماعی و روانشناسی حاضر قصهی زندگی زنی را بازگو میکند که در زندگیاش یک روز خوش هم ندیده و هرچه بر سرش آمده جز بدبختی نبوده؛ اما این وضعیت دیگر برای او کافی است. امی میخواهد زندگیاش را تغییر دهد و چارهای ندارد جز اینکه موفق شود.
دربارهی کتاب گذر از شب
او حق دارد که عشق جکی را باور نکند. کسی که حتی مادرش هم دوستش نداشته و الکل و مواد مخدر را به او ترجیح داده، منطقی است که تصور کند شایستهی دوست داشته شدن نیست و تنهایی خود را بپذیرد؛ حتی اگر این تصور کاملاً غلط و خلاف واقعیت باشد. امی پنجاه سال سن دارد و تمام این سالها را به غم و رنج گذرانده و چیزی جز خشونت و عذاب نصیبش نشده؛ البته خودش چنین احساسی ندارد؛ در واقع او هیچ احساسی ندارد. از زمانی که متولد شده فقط فلاکت و بدبختی را تجربه کرده و اصلاً نمیداند زندگی میتواند طور دیگری هم رقم بخورد!
هنوز به چهارسالگی نرسیده بود که مادر معتاد و کارتنخوابش او را رها کرد و دولت به پرورشگاه تحویلش داد؛ البته فقط اسم آنجا پرورشگاه بود و هیچ اثری از «پرورش» در آن دیده نمیشد؛ یتیمخانه برای آن فضا عنوان مناسبتری است. مسئولان و مربیان آن مکان کودکان را تنبیه و حتی ذرهای محبت را از آنها دریغ میکردند. امی هم از همان زمان یاد گرفت که باید ساکت باشد؛ حق اعتراض و نظر دادن ندارد و هرچه بر سرش میآید، قطعاً سرنوشتش است! کتاب گذر از شب (Traverser la nuit) این زن بیپناه را که در میانسالی تنها و افسرده شده و هیچچیزی ندارد جز اندوه، به ما معرفی میکند. ماری لابرژ (Marie Laberge) مخاطبانش را قدم به قدم با امی همراه میکند تا رشد و تکامل شخصیتیاش را شاهد باشند.
کتاب گذر از شب همانطورکه از نامش مشخص است، روند عبور امی از دوران طولانی و تلخ زندگیاش بهسمت خوشبختی و آرامش را روایت میکند. نمیدانیم دقیقاً چه اتفاقی میافتد که یک آدم میگوید: «نه. دیگر نمیتوانم این وضعیت را تحمل کنم.» اما این اتفاق در روز تولد پنجاه سالگی امی رخ داد. او بعد از سالها صبوری در برابر تحقیر و خشونت از سوی همسر آزارگرش، بالاخره فهمید که میتواند از این رنج رها شود. نه پول داشت و نه برنامهی مشخصی برای آینده، اما مگر آدم چند بار زندگی میکند که بخواهد تمامش را به مشقت بگذراند؟
روزی که امی همسرش را ترک کرد، هنوز نمیدانست که حق دارد گریه کند، احساساتش را بروز دهد، ناراضی باشد و فریاد بکشد؛ اما حضور در محل کار و آشنایی با جکی، احساسات او را که چهل و چند سال سرکوب شده بود، بیدار کرده است. این مرد به امی علاقهمند شده و از او حمایت میکند. حضور جکی در زندگی امی این زن را نسبت به این نکته آگاه کرده که لزومی نداشته تاکنون اینقدر رنج بکشد. از روزی که شوهرش را ترک کرد، کمکم با این واقعیت روبهرو شد که سرنوشتش را با فلاکت و رنج نبافتهاند و او هم میتواند احساس شادی و امید را تجربه کند و خشم خود را بروز دهد.
ماری لابرژ همان وضعیتی را ترسیم میکند که بسیاری از ما در آن گرفتار شدهایم و نمیتوانیم تصور کنیم که بالاخره یک روز از آن خلاص میشویم. بسیاری از ما خود را لایق دوست داشته شدن، خوشبختی، خوشحالی و آزادی نمیدانیم. شرایطی که از کودکی در آن زیستهایم موجب شده تا حتی نتوانیم وضعیتی کاملاً متفاوت از حال کنونیمان را تصور کنیم؛ اما داستان اجتماعی گذر از شب این تصور را از بین میبرد و به ما نشان میدهد که اگر تاکنون سعادتمند نبودهایم، بهدلیل شرایطی بوده که در آن محصور بودهایم و ما نیز همچون بسیاری از آدمهای دنیا حق داریم برای بهبود زندگی خود تلاش و همهچیز را دگرگون کنیم.
رمان گذر از شب با ترجمهی مینا پروانه در نشر راوشید منتشر شده است.
کتاب گذر از شب برای چه کسانی مناسب است؟
حق هیچ آدمی نیست که از کودکی تا مرگ در فقر و تنهایی و رنج زندگی کند، اما دنیا ناعادلانه و بیرحم است و برای بعضی از آدمها چیزی جز محنت و رنج در چنته ندارد. کتاب گذر از شب ما را با زنی آشنا میکند که پنجاه سال از عمرش را در بیچارگی محض گذرانده و حالا تصمیم گرفته کمتر آزار بکشد. این داستان برای علاقهمندان به رمانهای اجتماعی و روانشناسی مناسب و خواندنی است.
در بخشی از کتاب گذر از شب میخوانیم
«میخواهید به من غذا بدهید، امی؟ مشکل دست من نیست، بلکه اشتهاست. خوراک به معده میرسد، اما دیگر پایین نمیرود. دلم گرفته، عزیزم. همیشه وانمود کردم بیتفاوتم ولی از آنچه که هستم بسیار دور است. بیایید کمی بنشینید، من میخواهم این ژله را در کنار شما بخورم.»
کمکم، از یک وعده غذایی تا وعده دیگر، پیوندهایی بین او و ژاکی شکل میگرفت. این پسر که بهطورکلی چندان دوستداشتنی نبود، در را به روی دردِ دل کردن گشوده بود. اینکه این درد دلها یکطرفه و فقط از جانب ژاکی بود، برای امی اهمیتی نداشت، زیرا او به طور غریزی قدرت درمانی گوش دادن را میدانست. با کم صحبت کردن و برملا نکردن رازها، چنان اعترافاتی را برانگیخته بود که اگر آنها را جمع میکرد، میتوانست کتابی از بدبختیهای بشر بنویسد. امیدهایی که تبدیل به ناامیدی شدند، رنجهای ناشی از رویاهای هرگز تحقق نیافته و دردناکتر از همه نفرت از خود.
امی در مواجهه با این روایتها، حتی اگر تلاش میکرد به محض خروج از اتاق آنها را فراموش کند، یاد گرفته بود که اجازه ندهد این احساسات بر او اثر بگذارند. نفرت، چه از خود و چه از دیگران، در او وجود نداشت. او همان بود که بود، باید با آن کنار میآمد و زندگی میکرد، همین و بس. برایش آموحتن نقصهایش یا تمام ناتوانیهایش به مراتب زودتر از یادگیری الفبا بود.
«اما چرا شما هرگز نمیپرسید چرا؟ آیا از کنجکاوی محروم شدهاید؟»
این جمله یکی از جملههایی بود که امی اغلب در دفترش میخواند و هربارکه آنرا میخواند لبخند میزد، او با شنیدنش دوباره لبخند زده بود. ژاکی فاتحانۀ خندید، خنده سخاوتمندانۀ او از یک رقیب سرسخت وقتیکه او این لبخند را با دوز و کلک از امی گرفته بود!
«من متوجه نشدم ما برای چه از یک خنده کوچک دریغ میکنیم. خوب، بیایید صادق باشیم: برای من بخند، برای خودت بخند. از آنجایی که شما کارهای نابهنجار نمیکنید، این مساوی است با خندۀ شدید.»
از یک غذا به غذای بعدی، از یک لقمه به لقمه بعدی، دیگر از هشدار گذشته بود و سباستین به منطقه تاریک کسانی بازگشته بود که ژاکی نمیتوانست برایشان کاری انجام دهد.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب گذر از شب |
نویسنده | ماری لابرژ |
مترجم | مینا پروانه |
ناشر چاپی | انتشارات راوشید |
سال انتشار | ۱۴۰۴ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 98 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-8259-40-6 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی خارجی، کتابهای داستان و رمان روانشناسی خارجی |