معرفی و دانلود کتاب تخم شر
برای دانلود قانونی کتاب تخم شر و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب تخم شر
مگر میشود دههی هفتاد در ایران، دختری اهل گوران کرمان، عاشق پسری شود و برای رسیدن به او شماره تلفنش را وسط خیابان به او بدهد؟ در کتاب تخم شر این اتفاق میافتد! بلقیس سلیمانی در این داستان فضای جامعهی در حال گذار ایران و ظهور نسلی جدید را به تصویر میکشد.
دربارهی کتاب تخم شر
تخم شر، لقب دختر 24 سالهی تهتغاری حاجآقا عطایی گورانی است که جایی بین اردستان و کاشان، دل به پسری میبازد که سهراب نام دارد. ماهرخ، همان دختر دردانهی اهل گوران کرمان، در خانوادهای بزرگ و ثروتمند به دنیا آمده، در سالهای پس از انقلاب فرهنگی به قصد ادامهی تحصیل در رشتهی تاریخ به شهر تهران و خوابگاه میرود، جسارت و جرئت مردان را دارد و در تمام سالهای زندگیاش، با تکتک محدودیتهای زنان در زادگاهش جنگیده و به موفقیت رسیده است. اما اینبار فرق میکند. ماهرخ درگیر عشقی شده که سربلند بیرون آمدن از آن، کار هر کسی نیست.
در آنسوی داستان تخم شر، سهراب قرار دارد. اهل بافت کرمان و عاشق تئاتر و ادبیات نمایشی است، و با مادر و خالهی تریاکی مادرش در یک خانه زندگی میکند. به او گفتهاند سیلاب پدر سهراب را با خودش برده و او همیشه و در هر لحظه، صحنهی مرگ پدر را برای خود تصویر میکند. سهراب هم بهنوعی «تخم شر» است. از آن شرهایی که جریان روشنفکری زمانه آنها را با خود همراه میکند؛ بیآنکه به عاقبت خود بیندیشند. سهراب نیز مانند پدرش در این جریان خود را غرق میکند. عاقبت او سرخوردگی است یا عاقبتبهخیری؟ بلقیس سلیمانی (Belgheis Soleimani) در پایان، سرنوشت این شخصیت و دیگر شخصیتهای کتاب تخم شر را مشخص میکند.
اما دیگر کاراکترهای رمان هم خودشان نماد یک طبقه به شمار میآیند. مینو و مژگان و فرخنده، دوستان دوران دانشجویی ماهرخ، هر کدام سرگذشتی متفاوت دارند. مینو با عبدالحی ازدواج میکند؛ یک جوان روشنفکر مذهبی که اهل تسامح و مداراست و میخواهد در کنار همسرش، خانوادهای موفق را اداره کند. مژگان که با پسرداییاش در شمال زندگی میکند، اهل خانهداری و بچهداری است و با خوب و بدهای شوهرش، میسوزد و میسازد. فرخنده که از آن دانشجوهای سیاسی است، هیچوقت تن به ازدواج نداده و خود را وقف پژوهش دانشگاهی و سیاست کرده. ماهرخ و سهراب هم که هر دو از استان کرمان آمدهاند، نمایندهی طبقهی روشنفکر هستند.
بلقیس سلیمانی رمان تخم شر را از زاویهی دید سوم شخص مفرد مینویسد؛ اما در هر فصل روایت را به سهراب یا ماهرخ محدود میکند. در این نوع داستانگویی، انگار فقط بخشهایی نقل میشوند که سهراب یا ماهرخ در آن نقش دارند. البته به علت زنانگی داستان تخم شر، بخشهای مربوط به ماهرخ، پررنگتر هستند و قسمتهای مرتبط با سهراب، بیشتر به گذشتهی او اختصاص داده شدهاند؛ یعنی داستان پدر و مادرش و لیلا، همان زن تریاکی که خالهی مادرش است.
رابطهی میان سهراب و ماهرخ، محور اصلی کتاب تخم شر است. ماهرخ دختری یاغی، سنتشکن، برونگرا و جسور است که ناگهان در مقابل سهراب کتابخوان، افسرده، پوچگرا، مترقی و بیعمل عنان از کف میدهد. بلقیس سلیمانی بخشهایی از این رمان را به گفتوگوهای میان سهراب و ماهرخ اختصاص داده که رنگ و بویی از فلسفه و ادبیات دارند. ماهرخ با وجود سنتشکن بودنش، هنوز هم بهخاطر خانوادهاش به رسم و رسوم پایبند است و تا وقتی کاملاً از شهر گوران نقل مکان نکرده، به سنتها کمابیش عمل میکند. انگار ماهرخ در مرز میان سنت و مدرنیته، بیشتر در طرف سنت ایستاده است و سهراب، در آنسوی مرز، ماهرخ را به سمت خود میخواند.
بلقیس سلیمانی که خود متولد کرمان است، اینبار نیز شخصیتهای کتاب تخم شر را از میان مردم کرمان انتخاب کرده و زمانهای را برگزیده که در آن جامعهی ایران در حال گذار بوده است: دههی هفتاد شمسی. ایران در آن سالها از دوران جنگ و انقلاب گذر کرده بود و در روش زندگی مردم، تغییراتی عمده پدید آمده بود. مردم عرف جامعه را اندکاندک از نو تعریف میکردند و اغلب جوانان در آن دوره، سنتهای پیشین را زیر سؤال برده بودند. سلیمانی بهخوبی در کتاب خود این دورهی گذار را توصیف میکند.
انتشارات ققنوس کتاب تخم شر را منتشر کرده است.
نکوداشتهای کتاب تخم شر
-
شخصیتهای کتاب تخم شر روشنفکران و کتابخوانهایی هستند که اغلب از فضای سنتی شهرستان به تهران آمدهاند. تم اصلی کتاب بلقیس سلیمانی تعارضی است که شخصیتهای داستان میان کشش به زندگی عادی و نوعی آرمانخواهی احساس میکنند. (روبرت صافاریان، منتقد سینما)
-
رمان تخم شر کتابی پر از حکایت و قصههای تودرتو از رنجهای خودساخته است که در آن آشفتگی نسلی نشان داده میشود که خود را در التهاب دوران گم کرده است. (سمیه سادات نوری، نویسنده)
کتاب تخم شر برای چه کسانی مناسب است؟
اگر بهطور جدی ادبیات داستانی معاصر ایران را دنبال میکنید، کتاب تخم شر را حتماً بخوانید.
در بخشی از کتاب تخم شر میخوانیم
سهراب را تا لحظهاى که بالاى سرش ایستاد و داد زد «چهکار مىکنى مرتیکه دبنگ» اصلاً ندیده بود. آن لحظه هم در آن تاریکروشن شمایل تیره و تارى از او دید، اما بوى عرقش را حس کرد. شهریورماه بود و گرم. از لحظهاى که وارد اتوبوس شده بود، بوى ترش عرق پا کلافهاش کرده بود. اما حالا بوى عرق بدن یک مرد را حس مىکرد. بعدها خیلى به این بو و نقشى که در زندگىاش ایفا کرده بود فکر مىکرد. دختر سردمزاجى نبود، نه آنقدر که بیخیال مردها بشود، اما کشته و مردهشان هم نبود. ولى حس کردن بوى عرق یک مرد در ساعت دو و نیم بعد از نصفشب از نزدیک، در حالى که لحظه به لحظه از خواب به بیدارى و از بیدارى به خواب درمىغلتى، حکایت دیگرى داشت.
در همین درغلتیدنها بود که یکى دو بار احساس کرد دستى به بدنش مىخورد. اما تا بیدار مىشد و خودش را جمع و جور مىکرد، دست ناپدید مىشد، البته نه از نگاه سهراب که به فاصله یک متر آن سوتر نشسته بود. ماهرخ دیده بود شاگردراننده آمد عقب اتوبوس. اما ندیده بود درست روى بوفه پشت سرش خوابید و سرش را هم گذاشت طرف او. سهراب اما همهچیز را کامل دیده بود و از همان لحظهاى که شاگرد سرش را گذاشته بود طرف صندلى ماهرخ به او بدگمان شده بود.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب تخم شر |
نویسنده | بلقیس سلیمانی |
ناشر چاپی | انتشارات ققنوس |
سال انتشار | ۱۴۰۰ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 471 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-04-0333-3 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |