معرفی و دانلود کتاب صوتی عاشقی به سبک ون گوگ
برای دانلود قانونی کتاب صوتی عاشقی به سبک ون گوگ و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی عاشقی به سبک ون گوگ
کتاب صوتی عاشقی به سبک ون گوگ نوشته محمدرضا شرفی خبوشان، داستان عاشق شدن پسری جوان با سرگذشتی رازآلود را در روزهای اوج انقلاب روایت میکند. این اثر برندهی جایزهی ادبی شهید اندرزگو و نامزد جایزه ادبی جلال آل احمد، نامزد جایزه قلم زرین و نامزد جایزه کتاب سال شهید غنی پور شده است.
عاشقی به سبک ونگوگ رمانی هیجانانگیز و حیرتآور است که با پرداختی هنرمندانه، ذهن یک نقاش معلول را واکاوی میکند. شخصیت اصلی این رمان پسری به نام البرز است که سرگذشتی پر رمز و راز دارد و با کنار هم قرار دادن رویدادها، شخصیتها و اتفاقها، در تلاش است که تکه گمشدهای از پازل زندگی خود کامل کند. او از ناحیه یک پا دچار نقص مادرزادی است و در خانه یکی از فرماندهان ارتش شاهنشاهی به عنوان فرزند خدمتکار بزرگ شده و با دختر تیمسار، «نازلی»، هم بازی بوده و با گذشت زمان عاشق او شده است.
البرز فردی باهوش و هنرمندی نقاش است که ترسها و اندوه خود را در هنر نقاشیاش پنهان میسازد. روایت عشق و عاشقی از دید مردانه و توصیف تمام احوالات مربوط به آن، همیشه متفاوتتر و ناشناختهتر از توصیفها و زاویه دید زنان نسبت به مسئلهی عشق بوده است. از همین رو قلم محمدرضا شرفی خبوشان مملو از عاشقانههای خاص و توصیفات تازه در این رمان است.
عاشقی به سبک ونگوگ در چهار فصل نوشته شده و رمانی مملو از تکنیکهای ادبی و نوشتاری است. از آغاز تا پایان فصل اول این اثر، ما با یک عاشق درونگرا روبهرو میشویم و جریان سیال ذهن او در طول داستان، جاری است. البرز مرد عاشقپیشهی این رمان از داخل یک سگدانی در حال روایت مأموریتش برای نازلی است، دختری که دیوانهوار او را دوست دارد از همانجا حوادث انقلاب و سرکوب مبارزات مردمی علیه نظام پهلوی را روایت میکند.
این کتاب، تاریخی نیست اما ردپای کمرنگی از تاریخ را هم میتوان در آن دید. در این روایت یک جنایت هولناک اتفاق میافتد، گذشته، عشق و هنر البرز با تاریخ و اسطوره درهم میآمیزد، چرا که میخواهد بداند کیست؟ فصل آخر نیز حکایتی از ماجراهایی است که بر سر مردم شمال خراسان آمده و به جریانات مشروطه و ظلم بر دختران قوچان بر اثر فشار حکومت اشاره میکند.
نازلی معشوقهی البرز در سفر آخر خود، به رفتارهای پدرش مشکوک است. او از البرز، میخواهد در مدتی که به اجبار پدرش به مسافرت میرود، پدرش و تمام رفت و آمدهای او را کنترل کند. البرز سعی میکند این وظیفهای که نازلی به عهدهاش گذاشته را به بهترین نحو انجام دهد. البرز در باغ، در طی این مراقبتها، متوجه وجود دخمه و چاهی میشود که راز تحرکات مشکوک سرتیپ است.
سرتیپ و دوستانش انقلابیون مخالف شاه را پس از به قتل رساندن، به درون چاه میاندازند. آنان با هدف حفظ سلطنت و با اعتقاد به اینکه باید نهضت مبارزه علیه سلطنت را در نطفه خفه کرد، خودسرانه، و بدون اطلاع قدرت حاکمه و حتی بدون اطلاع مراکز امنیتی، سران انقلابیون را میکشتند. در نهایت در اثر انباشته شدن جسدهای بسیار بوی تعفن از چاه بیرون میزند. سرتیپ و هم پیمانانش، با استفاده از گالنهای اسید، و ریختن آن به درون چاه، اقدام به از میان بردن بوی تعفن اجساد میکنند.
البرز در اتاق نازلی مخفی میشود و پس از شنیدن صحبتهای سرتیب و تیمسار متوجه راز زندگی خود میشود. البرز از اتاق بیرون میآید و در میان راه متوجه صداهایی از چاه میشود. سگ نگهبان خانه نیز با او همراه میشود. البرز میبیند که سرتیپ بالای چاه ایستاده و میخواهد با شلیک گلوله صدای نالهی درون چاه را خفه کند. سرتیپ سر بالا آورده و متوجه حضور البرز و سگ میشود. سرتیپ از دیدن البرز جا میخورد. در این حال سگ به نشانه وفاداری به صاحبش نزدیک میشود و خود را به سرتیپ میآویزد. سرتیپ تعادلش را از دست میدهد و به همراه سگ به درون چاه میافتد.
البرز پس از شنیدن صدای پا از باغ از آنجا فرار میکند و پس از چند ماه، با هدف کشف راز زندگیاش، به دنبال خانه تیمسار به مشهد میرود و با او ملاقات میکند. تیمسار البرز را به جا میآورد و سرانجام پرده از راز زندگیاش بر میدارد.
در قسمتی از کتاب صوتی عاشقی به سبک ونگوگ میشنویم:
عادت نازلی شده بود که توی حرفهایش یا به خصوص وقتی صحبت از تابلوهایش میشد اعضای بدنش را دارای ارادهای مستقل فرض میکرد و انگار برای آن شخصیت مجزایی قائل بود. مثلا میگفت: دست من به این سمت رفت یا چشمهایم مایلند که سبز ببینند یا پوستم آفتاب میخواهد.
گاهی فکر میکردم پس خودش کجاست؟ گاهی ساعتها فکر میکردم و دلم میخواست نازلی را از محیط چشمها و دستها و انگشتها و همه اعضای بدنش بیرون بکشم و مال خودم بکنم و انگار نازلی چیزی بود محو و دست نیافتنی که لابهلای اعضای بدنش به چشمم نمیآمد و در عین حال نمیشد به دستش آورد، نمیشد لمسش کرد و خود خود نازلی را دید.
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی عاشقی به سبک ون گوگ |
نویسنده | محمدرضا شرفی خبوشان |
راوی | مهیار ستاری، رویا ساجدی، نادر علیمردانی، سمیرا ذولفقار |
ناشر چاپی | انتشارات شهرستان ادب |
ناشر صوتی | قناری |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۹ ساعت و ۵۵ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |
بخش آخر هم که به تولد البرز میپردازه کلا با فضای فصلای قبل هم خونی نداره و کشش زیادی نداره و فقط نثر بسیار زیبایی داره.
گوینده هم بسیار خوب و روان اجرا کرده.