معرفی و دانلود کتاب اشیاء کمیاب

معرفی کتاب اشیاء کمیاب

کتلین تسارو، نویسنده‌ی رمان پرفروش کلکسیونر عطر، با ششمین اثر خود یک‌بار دیگر شما را غافلگیر خواهد کرد. کتاب اشیاء کمیاب به روایت زندگی دو دوستِ قدیمی می‌پردازد که رازی مشترک در آغاز دوران رکود اقتصادی، سرنوشت آن‌ها را به یکدیگر گره می‌زند. ماجرایی سرشار از جزئیات تاریخی غنی و شخصیت‌هایی که تا لحظه‌ی آخر شما را میخکوب داستان خواهند کرد!

درباره کتاب اشیاء کمیاب:

سال 1933 بود. میو فنینگ یک مهاجر ایرلندی نسل اول با موهای قرمز است که در یکی از محله‌های بوستون، در کنار خانواده‌های فقیر و زحمت‌کش ایتالیایی متولد شد. زمان زیادی از تولد مِیو نگذشته بود که پدرش را از دست داد و مادر بیوه‌اش به تنهایی او را بزرگ کرد. مِی فنینگ باهوش، توانا و سرسخت است. در دوران رکود اقتصادی او همه‌ی تلاشش را می‌کند تا به پیشرفت دست یابد.

با این وجود، میو علاقه‌ی خطرناک و عجیب‌وغریبی به مردهای غریبه و البته نوشیدنی‌های غیرقانونی دارد! بنابراین احتمالاً می‌توانید تصور کنید ممنوعیت تولید و فروش مشروبات الکلی چندان به مذاق شخصیت داستانِ اشیاء کمیاب (Rare Objects) خوش نیامد. در نهایت عطش عجیب میو برای تجربه‌گری او را در گردابی رو به زوال گرفتار ساخت. به گونه‌ای که به نظر می‌رسید میو دیگر نمی‌تواند بار سنگین این همه فشار را تحمل کند و در نهایت در بیمارستانی روانی بستری شد. او در بیمارستان با زن جوان و البته مرموزی ملاقات می‌کند و بین او و خود شباهت‌هایی می‌یابد. زن جوان، همچون خود میو،‌ میلی مهارنشدنی برای تجربه و آزادی دارد...

میو بعد از مرخص شدن از بیمارستان باید از نو شروع کند. او این کار را با مشغول‌شدن در یک عتیقه‌فروشی عجیب‌وغریب آغاز می‌کند. جایی که برای ثروتمندترین و عجیب‌ترین کلکسیونرهای بوستون اجناسی کمیاب و خاص تهیه می‌کند. کتلین تسارو (Kathleen Tessaro) در رمان اشیاء کمیاب دست به خلق اثری زیبا، کاملاً جذاب و پر از جزئیات تاریخی غنی زده که از ابتدای داستان تا انتها لذتی شیرین را به مخاطب خود می‌چشاند.

گفتنی‌ست کتاب اشیاء کمیاب اولین بار در سال 2016 منتشر و با استقبال گسترده‌ی طرفداران رمان‌های تاریخی مواجه شد. کتلین تسارو این مهارت را دارد که خواننده را به زمان و مکان دیگری منتقل کند و شما با مطالعه‌ی این داستان خود را در خیابان‌های شمال بوستون خواهید یافت... توصیفات نویسنده از مکان‌ها و احساسات فردی شخصیت‌های رمان یکی دیگر از ویژگی‌های خیره‌کننده‌ی این اثر است.

نکوداشت‌های کتاب اشیاء کمیاب:

- ششمین رمان تسارو طرفداران او و همچنین خوانندگان داستان‌های تاریخی را راضی نگه می‌دارد. (Library Journal)
- توجه تسارو به جزئیات تاریخی چشمگیر است. (booklist)
- رمانی دوست‌داشتنی... (استفانی لمان، نویسنده)

کتاب اشیاء کمیاب مناسب چه کسانی است؟

اگر به رمان‌های تاریخی و عاشقانه علاقه‌مند هستید، بی‌شک از طرفداران کتاب اشیاء کمیاب خواهید شد.

با کتلین تسارو بیشتر آشنا شویم:

این رمان‌نویس آمریکایی یکی از برجسته‌ترین نویسندگان عصر امروز است. کتلین تسارو آثار پرفروشی در کارنامه‌ی ادبی خود دارد که از میان آن‌ها می‌توان به کتاب کلکسیونر عطر و پرکرشمه اشاره کرد.

در بخشی از کتاب اشیاء کمیاب می‌خوانیم:

نیویورک شهری پیش‌بینی‌ناپذیر و پر از فرصت‌های جدید برای پیشرفت بود. جایی که یک دختر می‌توانست گذشته‌اش را پشت سر بگذارد و زندگی و شغل واقعاً درست و درمانی برای خودش دست و پا کند. هر روز زن جوان باهوشی با موهای بسته شده و لب‌های سرخ از ایستگاه مترو بیرون می‌آمد تا دنیا را تسخیر کند و هیچ‌کس هم به او نگاهی نمی‌انداخت. هیچ‌کس اهمیت نمی‌داد که او در پایان روز توی میخانه‌ای زیرزمینی همراه همکارهای مردش کوکتلش را جرعه‌جرعه سر می‌کشد.

به همه گفته بودم که به نیویورک رفته‌ام چون دلم نمی‌خواهد یک ماشین‌نویس معمولی باشم. تیزهوش و مفید بودم و می‌توانستم هر نیاز کارفرمایم را پیش از اینکه نمود پیدا کند پیش‌بینی کنم. خودم را می‌دیدم که در سلسله‌مراتب کاری بالا می‌رفتم و بی‌شک مدیر اجرایی رده‌بالا و قدرتمندی می‌شدم. آزادی و هیجان می‌خواستم؛ این چیزی بود که به همه گفته بودم و نسبتاً هم حقیقت داشت، ولی همۀ داستان نبود.

آن‌قدر توانایی داشتم که خودبرتربینی‌ام را به جای یک جاه‌طلبی عادی جا بزنم. حتی بعد از آن تصادف. توی بوستون همیشه روی پای خودم ‌ایستاده بودم. می‌توانستم شغلم را خودم انتخاب کنم. فکر می‌کردم می‌توانم موفق شوم. و فکر می‌کنم برای مدت کوتاهی هم موفق شدم. در یک شرکت حق‌العمل‌کاری برای مدیرعامل کار می‌کردم. کلاه زیبای جدیدی برای خودم خریدم تا شغل جدیدم را جشن بگیرم. ولی بعد از شش ماه شرکت ورشکسته شد و مدیرعامل را زیر میزش پیدا کردند که داشت کاغذهای دفترچه تلفن و آدرس‌هایش را می‌سوزاند. پس از آن درس بزرگی از حقارت گرفتم.

مشخص شد آن‌قدری که فکر می‌کردم هم استعداد به‌خصوصی ندارم.