معرفی و دانلود کتاب از جناب غول چه خبر؟

معرفی کتاب از جناب غول چه خبر؟

کتاب از جناب غول چه خبر؟ دربردارنده‌ی ده‌تا از داستان‌های کوتاه تحسین‌شده‌ی لئو تولستوی است که در بیشتر آن‌ها به انسان و مسائل جدل‌برانگیز هستی پرداخته است. تولستوی که اکثر این داستان‌ها را پس از بحران معنوی میان‌سالی‌اش نوشته، موضوعاتی همچون ایمان به خدا، مذهب، تجملات و حرص و آز دنیوی، و ذات طبیعت را پیش می‌کشد و ایده‌ها و فلسفه‌هایش درباره‌ی ماهیت و حقیقت زندگی را شرح می‌دهد.

درباره‌ی کتاب از جناب غول چه خبر؟

لئو تولستوی (Leo Tolstoy) از بزرگ‌ترین و تأثیرگذارترین چهره‌های ادبی تمام تاریخ است. خیلی از آثار او مثل آنا کارنینا و جنگ و صلح در زمره‌ی بهترین رمان‌های دنیا هستند و همیشه الهام‌بخش خیلی از نویسندگان و هنرمندان بوده‌اند. اما تولستوی در زمینه‌ی داستان کوتاه نیز سرآمد بود و آثار قابل‌توجهی خلق کرده. تا جایی که برخی از داستان‌های او هم‌پای رمان‌هایش معروف‌اند. کتاب از جناب غول چه خبر؟ دربردارنده‌ی ده تا از بهترین داستان‌های کوتاه این نویسنده است. آثاری تحسین‌شده که تولستوی آن‌ها را عموماً در میان‌سالی و در زمان اوج شهرتش نوشت و منتشر کرد؛ قصه‌هایی همچون خدا می‌بیند و صبر می‌کند، یک آدم چقدر زمین لازم دارد؟، مرگ ایوان ایلیچ، آنجا که عشق هست، خدا هست، و سه پرسش.

لئو تولستوی در دهه 1860 دچار بحرانی معنوی شدیدی شد. این بحران باعث شد در عقاید مذهبی‌اش تجدیدنظر کند و سبک زندگی‌اش را به طور کامل تغییر دهد؛ او از مال و اموالش گذشت و زندگی زاهدانه‌ای پیش گرفت. این نگرش در آثار بعدی تولستوی به مرور پررنگ‌تر شد و نمود یافت. مخصوصاً گرایش بیشتری به داستان‌های کوتاه پیدا کرد و این ژانر را بستر مناسب‌تری برای ایده‌هایش دانست. تولستوی در این آثار کوتاه عموماً به سراغ موضوعاتی جدال‌برانگیز می‌رفت و تلاش می‌کرد پرسش‌های فلسفی و ایده‌هایش را مطرح کند. او در این برهه به دنبال معنای راستین زندگی و حقیقت آدمی می‌گشت. به‌زعم او آنچه مهم است صفای باطن است که با گذشتن از شهوات و تجملات زندگی می‌توان به آن رسید. حالا انسان بیش از گذشته محور اندیشه و فلسفه‌ی او قرار گرفت. این مسأله برای کلیسا خوشایند نبود تا حدی که حکم به ارتداد او داد. اما ماحصل این چند دهه خلق آثاری درخشان بود. در کتاب از جناب غول چه خبر؟ تعدادی از همین داستان‌های درخشان و جدلی گردآوری شده است. خیلی از این قصه‌ها بعدها منبع اقتباس آثار دیگر قرار گرفتند که نشان می‌دهد تا چه مهم و اثرگذار بوده‌اند.

لیدا طرزی داستان‌های کتاب از جناب غول چه خبر؟ را انتخاب و ترجمه کرده و انتشارات نیستان آن را به چاپ رسانده است.

نکوداشت‌های کتاب از جناب غول چه خبر؟

• فوق‌العاده! (The New Criterion)
• به‌عنوان یکی از عشاق آثار تولستوی می‌گویم، کسی نمی‌تواند چیزی بیشتر از این کتاب بخواهد و من هم نمی‌توانم آن‌چنان‌که شایسته است آن را توصیه کنم. (آندره الکسیس، نویسنده)

اقتباس‌های سینمایی، تلویزیونی و ادبی از کتاب از جناب غول چه خبر؟

برخی از داستان‌های این کتاب بارها در مدیوم‌های مختلف مورد اقتباس قرارگرفته‌اند و چندین فیلم، سریال، رمان و اپرا بر اساس آن‌ها ساخته شده که از معروف‌ترین آن‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

• آکیرا کوروساوا، کارگردان بزرگ ژاپنی، فیلم ایکیرو را بر اساس داستان مرگ ایوان ایلیچ ساخت. بر مبنای این داستان کوتاه یک اپرای تک‌پرده‌ای هم اجرا شد.
• استفن کینگ نویسنده‌ی معروف آمریکایی، داستان محبوب رستگاری در شائوشنگ را بر اساس داستان کوتاه خدا می‌بیند و صبر می‌کند، نوشت.
• داستان یک آدم چقدر زمین لازم دارد؟ منبع اقتباس یک فیلم آلمانی به نام اسکارابی بود. این فیلم را هانس یورگن سیبربرگ در سال 1969 ساخت.
• داستان آنجا که عشق هست، خدا هست، نیز مبنای اقتباس یک فیلم تلویزیونی به نام گرم شدن زمستان بود که توانست جایزه‌ی امی سال 2017 را به دست آورد.

کتاب از جناب غول چه خبر برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به داستان‌های کوتاه علاقه دارید، این مجموعه به شما توصیه می‌شود. همین‌طور طرفداران تولستوی هم می‌توانند این اثر را مطالعه نمایند.

در بخشی از کتاب از جناب غول چه خبر؟ می‌خوانیم

طی تنفس کوتاهی در جریان محاکمه ملوینسکی در ساختمان بزرگ دادگستری، اعضای هیئت داوری و دادستان در دفتر شخصی ایوان ایگوروویچ شِبِک دور هم جمع شدند و حرف از دادرسی موفق کراسووسکی به میان آمد. فیودور واسیلی‌ویچ به ‌شدت معتقد بود موضوع از حوزة صلاحیت آن‌ها خارج است. ایوان ایگوروویچ به خلاف آن اعتقاد داشت و پیتر ایوانوویچ که از اول وارد بحث نشده بود، نظری نداد و در عوض سرگرم روزنامه گازت شد که تازه از راه رسیده بود.

«آه، آقایان، اینجا نوشته ایوان ایلیچ درگذشت!»

«نه!»

پیتر ایوانوویچ درحالی‌که روزنامه را که داغ داغ از چاپ‌خانه رسیده بود به فیودور واسیلی‌ویچ می‌داد گفت: «بیایید خودتان بخوانید.» متن آگهی ترحیم که در کادر سیاهی محصور شده بود، چنین بود: «با تألم فراوان، پراسکوویا فیودوروونا گلووینا، درگذشت همسر عزیز خود ایوان ایلیچ گلووین، عضو محترم دیوان عالی قضایی را در مورخ چهارم فوریه 1882 به اطلاع بستگان و آشنایان می‌رساند. مراسم خاک‌سپاری ساعت یک بعدازظهر روز جمعه برگزار خواهد شد.»

ایوان ایلیچ همکار آقایان و محبوب جملگی‌شان بود. چند هفته‌ای می‌شد که دچار کسالتی لاعلاج شده بود. هر چند منصب وی به کسی سپرده نشده بود، ولی حدس و گمان‌ها حاکی از آن بود که در صورت درگذشت وی، آلکسیف پستش را اشغال خواهد کرد و وینکیوف یا شتابل پست آلکسیف را. از این‌رو با آگاهی از خبر مرگ ایوان ایلیچ نخستین فکری که به مغز آقایان خطور کرد نقل و انتقالات و ترفیعات اداری میان خودشان یا آشنایانشان بود.

فهرست مطالب کتاب

سال‌شمار زندگی لئو تولستوی
مقدمه
خدا می‌بیند و صبر می‌کند
یک آدم چقدر زمین لازم دارد؟
سه پرسش
شمع
دخترکانی عاقل‌تر از مردان بزرگ
دانه‌ای به بزرگی تخم‌مرغ
عزیز بی‌جهت!
آشور شاه
آنجا که عشق هست، خدا هست
مرگ ایوان ایلیچ