معرفی و دانلود کتاب آسیب مغزی
برای دانلود قانونی کتاب آسیب مغزی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب آسیب مغزی
همه فکر میکنند دکتر چارلی مککنا واقعا خوششانس بود که زنده ماند اما خودش چندان مطمئن نیست. کتاب آسیب مغزی از نویسندهی مشهور و محبوب فریدا مک فادن، داستانی جنایی روانشناختی دربارهی زنی به نام چارلی است که در حادثهای قسمت چپ مغزش آسیب میبیند و الان مجبور است ذرهذره کوچکترین کارهای انسانی را از اول یاد بگیرد. این رمان هیجانانگیز داستان بهم چسباندن تدریجی تکههای یک زندگی از دست رفته است؛ زندگیای که شاید بهتر بود هیچگاه باز نگردد.
دربارهی کتاب آسیب مغزی
چه اتفاقی میافتد اگر یک روز بیدار شویم و هیچچیز دربارهی خودمان را نشناسیم؟ فریدا مک فادن (Freida McFadden) در کتاب آسیب مغزی (Brain Damage) ما را با دنیای جدیدی آشنا میکند. داستان این کتاب دربارهی دکتر پوستی بهنام چارلی مککناست که خانهای در حاشیهی سنترال پارک نیویورک برای خودش خریده و بیآنکه واقعا تمایل عجیبی برای داشتن زندگی مشترک با مردی داشته باشد، با گربهاش و روزهای روتین کارش در درمانگاه، روزگارش را میگذراند. اما این زندگی ظاهرا بیدغدغه و آرام پس از شلیک شدن گلولهای از اسلحهی خودش به سرش کاملا دگرگون میشود و آسیبی که به سمت چپ مغزش وارد شده، شکل زندگیکردنش را برای همیشه دگرگون میکند. او زمانی طولانی را در بیمارستان سپری میکند. جایی که با تحمل درد و زحمت فراوان بازسازی خودش را از کوچکترین علائم هشیاری تا خوردن غذایی که هیچوقت طعمش جالب نیست شروع میکند. چارلی مککنا دیگر جمجمه ندارد و از کلاهی ایمنی برای اینکه مغزش را نخاراند، استفاده میکند.
چارلی کمکم تواناییاش را برای بهخاطر آوردن چیزها و دنبال کردن رد اتفاقات برای پیدا کردن عامل این ماجرا به دست میآورد. او پازلش را از آشناییاش با مردی خوشقیافه با نام کلارک داگلاس شروع به چیدن میکند. آشناییای عجیب و غریب که نهایتا به ازدواج منتهی میشود اما واقعا ماجرا خیلی پیچیدهتر از اینها بهنظر میرسد. چارلی با وجود اینکه آسیب مغزیاش به او اجازه نمیدهد به هر چیزی در سمت چپ بدنش توجه کند، اما کماکان با وجود چنین شرایط چالشبرانگیزی در تقلای پیدا کردن حقیقتی هولناک است که شاید اگر از آن اطلاع میداشت، هیچوقت نمیخواست آن را کشف کند.
نویسندهی این کتاب، فریدا مک فادن نویسنده و پزشک متخصص در زمینهی آسیبهای مغزی، توانسته است تجربیاتش در زندگی حرفهای را به عرصهی داستان بیاورد و جزئیات بسیار دقیقی از فرآیندهای پزشکی و توانبخشی را به خواننده نشان دهد. این کار باعث شده است که واقعگرایی و عمق داستان بیشتر شود و مخاطب از دل این رمان روانشناختی جنایی کاملا با حال و هوا و چالشهای روحی و جسمی بیماران درگیر با آسیب مغزی آشنا شود و در نهایت چالشی بهظاهر ناممکن را پیش چشممان میآورد و به این پرسش پاسخ میدهد؛ آیا میتوان پس از آسیب مغزی زندگی خود را پس گرفت؟ چارلی با کمک دوستان و همکارانش تلاش میکند تا زندگی از دست رفتهاش را به نوعی بازسازی کند و خواننده را در تعلیقی مضطربکننده برای شنیدن ادامهی داستان تا پایان کتاب درگیر میکند.
کتاب آسیب مغزی، رمانی هیجانانگیز در ژانر تریلر روانشناختی است که علاوه بر خط روایی پرکشش و ماهرانهاش، دست روی موضوعاتی عمیق و چالشبرانگیز در زندگی انسانی میگذارد. هویت، اعتماد و خیانت مسائلی هستند که چارلی مککنا را درگیر خود کردهاند و در عین حال خواننده را با پیچیدگیهای ذهنی و احساسی او همراه میکند.
این کتاب را شبنم کاظمی به فارسی برگردانده و انتشارات بامداد سیام آن را به بازار عرضه کرده است.
کتاب آسیب مغزی برای چه کسانی مناسب است؟
این رمان گزینهی جذابی برای علاقهمندان به داستانهای جنایی و روانشناختی است. کتابی که ترکیبی از تعلیقهای نفسگیر، درام پزشکی و کندوکاوی در عمق شخصیت افراد است و به سختی میتوانید از نخواندن ادامهی داستان دست بکشید.
در بخشی از کتاب آسیب مغزی میخوانیم
نور مثل یک چاقو است.
نور زرد، فقط چند سانت با مردمک چشمم فاصله دارد و مثل یخشکنی در مغزم به کرهی چشمم فرو میرود. میخواهم چشمهایم را ببندم تا جلوی نور را بگیرم، اما نمیتوانم. چشمم بسته نمیشود. چیزی آن را باز نگه داشته است.
سعی میکنم فریاد بزنم و اعتراض کنم، اما لبهایم حرکت نمیکنند. در حالی که چیزی چشمم را باز نگه داشته، چیز دیگری لبهایم را بسته نگه داشته است. فکر میکنم نوار چسب باشد.
صدایی اعلام میکند: «مردمک هیچ واکنشی نداره.»
با این کلمات، پلکم آزاد میشود و دوباره در تاریکی دلپذیری غوطهور میشوم که تنها با یک لکهی بزرگ سبز در مرکز دیدم مخدوش شده است. میخواهم در این تاریکی زندگی کنم.
صدای دومی میگوید: «نه، نه. مگه کوری؟ من یه انقباض واضح توی مردمک دیدم.»
دوباره آن اتفاق میافتد. پلکم به زور باز میشود و قبل از اینکه نور دوباره به میدان دید من سرازیر شود، سایهای مبهم از یک چهره میبینم. درد قبلاً آرام میآمد، اما این بار فوری است. من هیچ وقت مذهبی نبودهام، اما میبینم دارم دعا میکنم که نور از بین برود.
خدایا! خواهش میکنم بگذار دوباره سیاه شود...
صدایی نظر میدهد: «چشمهای قشنگی داشته.»
از زمان گذشته استفاده میکند. این نشانهی خوبی نیست. چند ثانیه قبل از خاموش شدن نور، صدایی پیروزمندانه اعلام میکند: «دیدی؟ گفتم که انقباض داشت.»
صدای اول با طعنه میگوید: «خوبه، حالا به جای اینکه اعضای بدنش رو به کسی بدید که مرگ مغزی نشده، بذارید یکی دو ماه دیگه با ونت نفس بکشه.»
یک مکث طولانی و بعد میشنوم: «اهداکنندهی عضوه؟»
«توی گواهینامهی رانندگیش که اینطور نوشته.»
یک مکث طولانی دیگر. درد سرم کمتر میشود و همراه با آن، هوشیاریام هم از بین میرود. تاریکی عزیز. متشکرم، خدا.
«به هر حال، هنوز نمرده.»
این کلمات برای من آرامشبخش هستند. اتفاقی برایم افتاده، اما نمردهام. زندهام. هنوز اینجا هستم. نمردهام.
هنوز.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب آسیب مغزی |
نویسنده | فریدا مک فادن |
مترجم | شبنم کاظمی |
ناشر چاپی | انتشارات بامداد سیام |
سال انتشار | ۱۴۰۳ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 275 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-87928-2-8 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان جنایی و معمایی خارجی، کتابهای داستان و رمان روانشناسی خارجی |