معرفی و دانلود کتاب آذرباد
برای دانلود قانونی کتاب آذرباد و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب آذرباد
کتاب آذرباد، یکی از آثار ادبیات معاصر فارسی در حوزهی مهاجرت و تجربهی زیستهی پناهجویان است. این کتاب با نثری روان و توصیفات حسی، داستان نوجوانی به نام آذرباد را روایت میکند که همراه خانوادهاش در کمپهای مهاجرتی پاریس زندگی میکند. نسیم مرعشی در این اثر، با بهرهگیری از تجربههای انسانی و دغدغههای اجتماعی، تصویری چندلایه از زندگی در تبعید، کشمکشهای هویتی و تلاش برای بازسازی خویشتن در سرزمینی بیگانه ارائه میدهد.
دربارهی کتاب آذرباد
نسیم مرعشی با نگاهی دغدغهمند، کتاب آذرباد را به رشتهی تحریر درآورده است. ماجرای کتاب در کمپ مهاجران در حاشیهی پاریس رقم میخورد؛ فضایی موقتی، سرد و خاکستری که ساکنانش با بروکراسیهای طاقتفرسا، ناامیدیهای روزمره و شرایط دشوار زیستی دستوپنجه نرم میکنند. این اثر بهنوعی یادآور کتاب مترجم دردها، نوشتهی جومپا لاهیری است. آذرباد، راوی و شخصیت اصلی داستان، نوجوانی فارسیزبان است که با یادگیری زبان فرانسوی، به مترجم شفاهی ساکنان کمپ تبدیل میشود؛ نقشی که او را ناخواسته درگیر ترجمهی درد، دلتنگی و استیصال دیگران میکند.
آذرباد، این نوجوان نوزده ساله که بسته به شرایط، خود را چهارده ساله یا شانزده ساله معرفی میکند، در تلاش برای بازیابی هویت از دسترفتهی خود، گاه به خیال پناه میبرد و گاه با داستانسرایی در مدرسه، هویتی تازه برای خود میسازد. زبان در این میان، هم ابزار ارتباط است و هم مانعی برای بیان احساسات عمیق. او ترجمههای خود را در دفتری یادداشت کرده و از دل آنها روایتهایی را بیرون میکشد. ثبت داستانهای دیگران برای او، نوعی مقاومت است در برابر فراموشی و بحران هویتی که او را رها نمیکند.
کمپ پناهجویان؛ از درد فقدان تا لذت ایجاد پیوندهای تازه
روابط خانوادگی در کمپ پناهجویان، پیچیده و چندوجهی است. مادر تلاش میکند که حس خانه را در فضای کمپ بازسازی کند و پدر در پی بنیانگذاری سازمانی برای پناهجویان است. بابو، پدربزرگ آذرباد، یادآور وطن و روزهای خوش گذشته است. در کنار اینها، رابطهی آذرباد با ونسان، نوازندهی فلوت، با نوعی حس عاطفی آمیخته و لحظاتی از آرامش و عشق را در دل سختیها خلق میکند.
نسیم مرعشی در کتاب آذرباد، با بهرهگیری از توصیفهای حسی، بوها، صداها و رنگها، فضای کمپ را ملموس و زنده میسازد. بوی هل، دارچین و روغن سوخته، صدای گریه و ساز، تمام این توصیفهای حسی در خدمت خلق فضا هستند و تصاویر زندهای را پیش چشم خواننده پدیدار میکنند. شخصیت آذرباد با وجود پیچیدگیهای درونی، بسیار باورپذیر است و خواننده با آن احساس همذاتپنداری میکند.
کتاب آذرباد فقط داستانی دربارهی مهاجرت نیست؛ بلکه تأملی است بر هویت، زبان، خانواده و تابآوری انسان در شرایط سخت. نسیم مرعشی با قلمی دقیق و حساس، توانسته است تجربهی پناهندگی را از منظر یک نوجوان روایت کند؛ تجربهای که در آن غم و امید، از دست دادن و بازسازی، در هم تنیدهاند. این کتاب خواندنی، به همت نشر چشمه منتشر شده و در اختیار علاقهمندان قرار گرفته است.
کتاب آذرباد برای شما مناسب است اگر...
- مطالعهی تجربهی زیستهی پناهجویان برای شما جذاب است.
- به مطالعهی داستانهای اجتماعی فارسی علاقهمند هستید.
- سایر کتابهای نسیم مرعشی را مطالعه کردهاید و طرفدار این نویسنده هستید.
در بخشی از کتاب آذرباد میخوانیم
توی این یک سال و نیم، مامان دهبار ما پنج نفر را توی این دوتا اتاق جابهجا کرده بود. توی فرمها نوشته شده بود من و بابو باید پیش هم باشیم و مامان و بابا و پناه پیش هم. اولش مثل فرم بودیم، و مامان هر روز صبح تا شب بیقرار اینور و آنور میرفت و سعی میکرد این دوتا اتاق را شبیه خانه کند و نمیشد. بعد مامان خواست اتاقخواب داشته باشد؛ پناه آمد پیش ما و مامان برای اتاقشان پردهی بنفش خرید و روشویی را با تختهای پوشاند و لوازم آرایشش را چید روی آن و اتاق ما شد انباریِ هر چه برای اتاقخوابش زیادی بود. بعد خواست خانوادهمان کنار هم باشند، «نه اینطوری مثل آوارهها». انگار ما آواره نبودیم.
پردهی بنفش را کند و پردهی توری سفید زد به پنجره و من و پناه رفتیم پیششان. بابو را هم هر روز میآورد مهمانی، خانهمان. اما جا نمیشدیم. مامان میخواست در همان کف دست جا هم بخوابیم، هم غذا بخوریم، هم درس بخوانیم. و نمیشد. من خیلی صبر کردم تا ببینم مامان کی وضعیتمان را باور میکند، اما هیچوقت نکرد و من کمکم یک شبهایی میرفتم پیش بابو و بعد وسایلم را دانهدانه بردم و چند وقت بعد پناه را هم بردم و مامان باز در آن دو اتاق آرام نمیگرفت؛ روزها ملافههای بزرگ میکشید روی تختها که معلوم نباشند و یک روز که با سولیمان رفته بود خرید، یک مبل بزرگ سفید با خودشان آوردند که توی اتاق جا نشد و بابا دستههایش را برید، و طاریق فهمید و دردسر شد؛ ما را خواست و قوانین کمپ را باز برایمان گفت و پرینتش را هم داد دستمان؛ ما حق نداریم دکوراسیون اتاقها را تغییر بدهیم. انگار با یک تخت دوطبقه و یک یخچال نیممتری و یک روشویی میشد دکوراسیونی داشت و تازه تغییرش هم داد. و من نمیفهمیدم برای مدیر کمپ چه فرقی دارد که چی کجای اتاق ما باشد.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب آذرباد |
نویسنده | نسیم مرعشی |
ناشر چاپی | نشر چشمه |
سال انتشار | ۱۴۰۴ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 189 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-0113-37-9 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی |