معرفی و دانلود کتاب صوتی آنا کارنینای مشکل گشا

معرفی کتاب صوتی آنا کارنینای مشکل گشا

راه و رسم زندگی را از خدایان ادبیات روسیه بیاموزید! ویو گراسکاپ در کتاب صوتی آنا کارنینای مشکل گشا یک گردش تمام‌عیار در جهان رمان‌ها و داستان‌های روسی به راه می‌اندازد؛ البته نه برای نقد ادبی یا بررسی سبک و سیاق نوشتار، بلکه برای گرفتن درس زندگانی. در این اثر شما شاهد پژوهشی تلفیقی هستید که به‌طرز شگفت‌انگیزی دنیای ادبیات را به جهان روانشناسی پیوند می‌زند. کتابی که پیش روی شما قرار دارد کتاب منتخب سال به انتخاب نشریه تایمز است.

درباره‌ی کتاب صوتی آنا کارنینای مشکل گشا

تصور کنید در یک جلسه‌ی گروه درمانی شرکت کرده‌اید. قرار است درباره‌ی مشکلات خود با دیگران گفت‌وگو کنید و احتمالاً فکرمشغولی آن‌ها را نیز بشنوید. به اطراف نگاهی می‌اندازید. در کمال تعجب، لئو تولستوی، در گوشه‌ای از جلسه نشسته است و ایوان تورگنیف در سوی دیگر تماشایتان می‌کند! شما به کتاب صوتی آنا کارنینای مشکل گشا (The Anna Karenina Fix: Life Lessons from Russian Literature) گوش می‌دهید، محفلی که در آن هم درباره‌ی داستان می‌شنوید و هم از راه‌حل داستان‌نویسان بزرگ روسیه درباره‌ی مشکلات زندگی خبردار می‌شوید. برگزارکننده‌ی این مجلس و خالق این کتاب شنیداری، ویو گراسکاپ (Viv Groskop) است. پیشنهاد می‌کنیم شما هم با این دورهمی ادبی و روانشناختی همراه باشید.

این اثر با تلاش نشر صوتی رادیو گوشه تهیه شده است و با همکاری نشر چشمه به دست شما می‌رسد. ترجمه‌ی حرفه‌ای لیلا نصیری‌ها حس و حال خوش کتاب را به خوبی منتقل کرده و صدای گرم لیلی رشیدی، از آن یک شنیدنی به یادماندنی ساخته است.

جوایز و افتخارات کتاب آنا کارنینای مشکل گشا

• کتاب سال به انتخاب نشریه‌ی تایمز
• کتاب سال به انتخاب نشریه‌ی Observer
• کتاب سال به انتخاب نشریه‌ی Spectator

نکوداشت‌های کتاب آنا کارنینای مشکل گشا

• نامه‌ای عاشقانه، پرشور، طنزآمیز و شاداب به ادبیات روسی. (ساندی تلگراف)
• یک راهنمای دلپذیر درباره‌ی تمام نویسندگانی که خجالت می‌کشید اعتراف کنید هنوز آثارشان را نخوانده‌اید. (تایمز)

کتاب صوتی آنا کارنینای مشکل گشا برای شما مناسب است اگر

• به پژوهش‌های ادبی و هنری با محوریت روانشناسی در داستان و رمان علاقه دارید.
• می‌خواهید با شنیدن یک راهنمای خودسازی حس و حال خوشی برای خود بسازید.

در بخشی از کتاب صوتی آنا کارنینای مشکل گشا می‌شنویم

اولین‌بار اشعار آنا آخماتووا را وقتی کشف کردم که در سن‌پترزبورگ زندگی می‌کردم، همان سالی که با خاک‌سپاری ماشا شروع شده بود. سال شادی بود، البته بیش‌ترش. اما موقعیت‌های فراوانی هم پیش آمد که با واقعیت‌های زندگی دوستان روسم مواجه شدم و مجبور شدم برای پیدا کردن هر نوع حس خوش‌بینی عمیقاً نقب بزنم. در کل، آدم‌های دوروبرم آهی در بساط نداشتند و آن‌قدرها هم غذا نمی‌خوردند. اگر شغلی داشتند، کارشان ثباتی نداشت. وقتی یخچال کسی را باز می‌کردی، تقریباً برهوت بود. برای دوستانم خیلی عادی بود از من بخواهند به‌شان پنج دلار قرض بدهم که تا آخر ماه دوام بیاورند (تقریباً همیشه این قرض را پس می‌دادند). هر چند که باید درباره‌ی کمک به دیگران جانب احتیاط را رعایت می‌کردی. اول این‌که نمی‌توانستی به همه کمک کنی؛ و دوم این‌که، اگر حامی کسی شوی، دیگر نمی‌توانی با او دوست یا هم‌سطح باشی. در کل، زندگی می‌توانست ملال‌آور باشد. خیلی وقت‌ها احساس گناه و درماندگی می‌کردم. آخر آن سال، وقتی برگشتم انگلستان خانه‌ی پدر و مادرم، بدون این‌که فکر کنم، رفتم از یخچال شیر بردارم که چای درست کنم. وقتی درِ یخچال را باز کردم، از دیدن قفسه‌های پرِ یخچال شوکه شدم و زدم زیر گریه.

یکی از چیزهایی که همیشه باعث می‌شد حالم بهتر شود خواندن آنا آخماتووا بود. آخماتووا از آن شاعرهایی نیست که انتخاب کنی تا حالت را خوش کند. نویسنده‌های محدودی بوده‌اند که ماتم را چنین شاعرانه و دقیق توصیف کرده باشند:

در سال‌های وحشتناک دوره‌ی ترس‌ووحشت یژوف، هفده ماه را در صفی بیرون از زندانی در لنینگراد گذراندم. روزی کسی میان جمعیت من را شناخت. زنی پشتم ایستاده بود که لب‌هایش از اثر سرما کبود شده بودند و البته تا آن موقع نام مرا هم نشنیده بود.

زن، با همان حال کرختی که همه‌مان دچارش بودیم، پچ‌پچ‌کنان پرسید (آن‌جا همه درگوشی حرف می‌زدند): «می‌توانی این ماجرا را توصیف کنی؟»

و گفتم: «می‌توانم.» سپس چیزی شبیه به لبخندی گذرا از آن‌چه زمانی صورتش بود گذشت.

فهرست مطالب کتاب صوتی