معرفی و دانلود کتاب بینام
برای دانلود قانونی کتاب بینام و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب بینام
وقتی دیگر بدن از ذهن فرمان نمیبرد، انسان بودن چه معنایی پیدا میکند؟ کتاب بینام به قلم جاشوا فریس رمانی تکاندهنده دربارهی بیماری لاعلاج مردی به نام تیم است که زندگیاش به آشوب کشیده میشود. در سوی دیگر، همسرش جین با فداکاری و عشق بیچشمداشت، تلاش میکند آخرین ذرات زندگی را زنده نگه دارد. زندگی شگفتانگیز آنها حالا به خاطرهای حسرتناک بدل شده است. این رمان فلسفی دربارهی از خود بیگانگی و بیپناهی عشق در سرمای زمستان است.
دربارهی کتاب بینام
بیماریای مزمن و ناشناخته، زندگی تیم، جین و دخترشان بکا را برای همیشه عوض میکند. کتوشلوار رسمیِ وکیلمدافع بودنِ تیم در کمد خاک میخورد و او در کولاک بیامان نیویورک، با کولهی کوهنوردی در خیابان به خواب میرود؛ درحالیکه همسرش جین با نگرانی، تمام شهر را به دنبال شوهر گمشدهاش میگردد و بکا را در خانه تنها میگذارد. کتاب بینام (The Unnamed) نوشتهی جاشوا فریس (Joshua Ferris) داستان رنجی خاموش و عذابآور است؛ رنجی که پزشکان از تشخیص آن عاجزند و تیم، با پاهایی که اختیار آنها را ندارد، فرسنگها از زندگیای که میشناخت، فاصله گرفته است؛ گویی دیگر چیزی جز این بیماری مرموز، هویتش را تعریف نمیکند.
رمان روانشناختی بینام از همان سطرهای نخست، جهانی یخزده و پرهراس میسازد؛ جایی که ذهن از بدن جدا میشود و راه رفتن تقدیری تاریک و ناگزیر است. جین که با عشق و خستگی فراوان در کنار شوهرش میماند، آهستهآهسته شاهد بلعیده شدن زندگیاش توسط این بیماری مبهم است. تیم هر بار در میان برفها سرگردان میشود و بیآنکه ردی از خود بگذارد، ناپدید میگردد؛ مردی که خانه و معنای زندگی را گم کرده و بازمیگردد تا دوباره ناپدید شود.

محو شدن آرامش در شبهای برفی
جاشوا فریس با زبانی سرد و شفاف، کابوسی انسانی را روایت میکند؛ از دست دادن کنترل بر همه چیز. تیم نمیتواند پاهایش را کنترل کند، نمیتواند جلوی فرسودگیها و دلزدگیهای جین را بگیرد، نمیتواند نظر منفی بکا را دربارهی خودش عوض کند. صدای رنجی پنهان هر آن در پسزمینهی اتفاقات داستان به گوش میرسد، درد ملال و بیپناهی از زندگیای ناگزیر. فریس در این رمان روانشناختی از جزئیات زندگی مدرن، جهانی فراواقعی میسازد؛ جایی که بیماری در آن به استعارهای از اضطراب وجودی و فرسودگی عقل در برابر بدن تبدیل شده است. لحن نویسنده آرام است، اما در پس هر اتفاق، خنجری یخی در برفها پنهان دارد.
این رمان آمریکایی مدرن را نشر ماهی منتشر کرده و ترجمهی روانِ لیلا نصیریها خواندنش را لذتبخشتر میسازد.
نکوداشتهای کتاب بینام
- کتاب بینام، تصویر خیرهکننده و دلهرهآور مردی است که از حصارهای تمدن رها شده است. (نیویورکر)
- نویسندهای که بهشکلی منحصربهفرد با زندگی مدرن همنواست... درخششهای جاشوا فریس بسیارند. (Evening Standard)
- رمان بینام در عین جذابیت، هراسانگیز و عمیقا اندوهبار است. داستانی که همچون بهمن، با نیرویی مهارنشدنی پیش میتازد. (San Francisco Chronicle)
- جاشوا فریس با زبانی خیالانگیز از شکنندگی ذهن انسان و وسوسههایی مینویسد که ما را، علیرغم حسن نیتهایمان به پیش میرانند. (Vogue)
- بهغایت خواندنی؛ رمانی بزرگ از ادبیات آمریکا. (New Statesman)
کتاب بینام برای شما مناسب است اگر
- میخواهید رمانی فلسفی شبیه «مسخ» کافکا اما با حال و هوایی مدرن بخوانید.
- طرفدار داستانهای روانشناختیای هستید که به زندگی عاطفی و روابط خانوادگی میپردازد.
- رمانهایی دربارهی دغدغههای وجودشناختی و زندگی مدرن برایتان جالبتوجه است.
در بخشی از کتاب بینام میخوانیم
جین شده بود مسئول حمایت از تیم یا مشاورش. وقتى هم از دکتر مىبردش خانه، سنگ صبورش بود بابت همهى آن شک و تردیدها و عصبانیتها و درماندگىها و پریشانىها. وقتهایى هم که سنگ صبور نبود، باید معرکه مىگرفت تا مرد را از باتلاق ترحم به حال خود بیرون بیاورد. وقتى هم که معرکه نمىگرفت، حضور خاموش و حمایتگرش خیلى ساده، بدون بهزبانآوردن کلمهاى، حکایت از این داشت که من اینجایم، تو تنها نیستى. اما این رُسش را مىکشید. دو دورهى پرمشقت ترس و بلاتکلیفى را گذرانده بود، دو دورهاى که خودش را تمام و کمال وقف تیم کرده بود، و این اغلب به ضرر بکا تمام مىشد. بعد هم که ماجرا یکباره تمام مىشد، تیم براى اینکه خیلى از زندگى عقب نماند، برمىگشت سرِ کار. روز اولى که تیم سر کارش برمىگشت برایش مثل روزهاى دیگر بود، درحالىکه جین گیج مىزد که امروز چه روزى است و حالا زندگىشان در چه حالى و هوایى است؟ چطور مىخواست زندگى عادىاش را دوباره از سر بگیرد، آن هم بعد از اینهمه بحث و حرف و حدیث با دکترها و رانندگىهاى دیروقت در گوشه و کنار خیابانهایى که نمىشناخت؟ تیم دوباره حالش خوب شده بود، انگار نه انگار که اتفاقى افتاده، اما او تغییر کرده بود؛ انگار انگیزههایش را از دست داده بود.
و حالا تیم کنارش نبود که بگوید من اینجایم، تو تنها نیستى. سرزنشش نمىکرد، فقط به او غبطه مىخورد. اشتیاق تیم به کارى که انجام مىداد قابل تحسین بود و شراکتش در کمپانى ترایر، بار به معناى این بود که کار مهمى انجام مىداد. اما جین با نادیدهگرفتن نیازهایش لطفى به کسى نمىکرد. او همان چیزى را مىخواست که تیم داشت؛ اینکه در دوران درمان تیم از کار و زندگىاش نیفتد. نیاز به هدفى داشت که در گرو دیگران نباشد، در گرو کسانى که دوستشان داشت، در گرو مراقبت از کسانى که دوستشان داشت. پروانهى کسبش را گرفت و شروع کرد به کار معاملات املاک.
فهرست مطالب کتاب
پاها، ماشینوار
ساعت سربى
اول هراس، بعد بهت
و بعد رهایى
مشخصات کتاب الکترونیک
| نام کتاب | کتاب بینام | 
| نویسنده | جاشوا فریس | 
| مترجم | لیلا نصیری ها | 
| ناشر چاپی | نشر ماهی | 
| سال انتشار | ۱۴۰۲ | 
| فرمت کتاب | EPUB | 
| تعداد صفحات | 308 | 
| زبان | فارسی | 
| شابک | 978-964-209-156-0 | 
| موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان روانشناسی خارجی، کتابهای داستان و رمان فلسفی خارجی | 
 
                






















