معرفی و دانلود کتاب کوری
برای دانلود قانونی کتاب کوری و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب کوری
تصور کنید که روزی از خواب بیدار شدهاید و بهعنوان تنها فرد بینا در شهر، شاهد کور شدن تمام انسانها هستید. کتاب کوری که رمانی خاص به قلم ژوزه ساراماگو است و ازجمله آثار کلاسیک ادبیات داستانی محسوب میشود، فرصت تجربهی چنین موقعیتی را در اختیار شما میگذارد. یک اثر تمثیلی، بیرون از حصار زمان و مکان، یک رمان سیاسی - اجتماعی و نقادانه، که آشفتگی اجتماع و انسان های سردرگم در دایرهی افکار خویش و مناسبات اجتماعی را به تصویر میکشد.
دربارهی کتاب کوری
مردی در حال رانندگی ناگهان متوجه میشود که دیگر جایی را نمیبیند و هالهای سفید در مقابل چشمانش ظاهر شده است. مرد از ماشین خود پیاده میشود و با لحنی هراسان و یاریخواهانه به دیگر افراد داخل خیابان میگوید که نمیتواند چیزی ببیند. این صحنهی هولناک، نقطهی آغازیست که ژوزه ساراماگو (José Saramago) برای کتاب کوری (Blindness) که یکی از برجستهترین آثار او محسوب میشود، برگزیده است. در رمان کوری شخصیتها، شهر محل سکونت آنها و همچنین هیچکدام از خیابانها نام ندارند. ژوزه ساراماگو شخصیتهای این کتابش را با عناوینی مانند: دکتر، زن دکتر، دختری که عینک دودی داشت، پیرمردی که چشمبند سیاه داشت، پسرک لوچ و... به مخاطبان معرفی میکند و البته با وجود این محدودیت در نامگذاریها، به کمک مهارت استثنایی خود، ماجرا را بهدرستی و ظرافت جلو میبرد. سبک و ساختار دشوار رمان کوری، پس از چند صفحه به جاذبهای استثنایی بدل میشود.
پس از کوری ناگهانی اولین مرد در شهر، این مشکل بهصورت عجیبی در نقاط مختلف شهر و در تعدادی از افراد دیگر بروز پیدا میکند. همهی این افراد بدون پیدا شدن هیچ علت مشخصی، ناگهان متوجه شدهاند که بینایی خود را از دست دادهاند. البته شاید نتوان گفت که آنها بهصورت کامل بینایی خود را از دست دادهاند؛ چراکه افراد نابینا معمولاً چیزی جز سیاهی و تاریکی را در مقابل چشمان خود ندارند، درحالیکه نابینایان این شهر، یک پردهی سفید را در برابر چشمان خود میبینند که قادر به کنار زدن آن نیستند. در ادامهی کتاب کوری از ژوزه ساراماگو میخوانیم که با شیوع بیشتر این بیماری، مردم نگران مسری بودن آن میشوند و به این ترتیب تصمیم میگیرند که همهی افرادی که تاکنون مبتلا شدهاند را در یک محل جداشده نگه دارند. جایی که در آن، همه نابینا هستند؛ بهجز یک زن که قرار است با چشمان خود، شاهد وقایع آخرالزمانی و عجیبی باشد.
ژوزه ساراماگو سبک خاصی را برای روایت داستان خود در کتاب کوری برگزیده است. نقطهگذاریها در این متن متعارف نیستند و نثر موجز کتاب در خلال پاراگرافهای طولانی آن، پیچیدگیهای روح انسان و مشکلات غامض زندگی را تداعی میکند. با وجود بیاسم بودن شخصیتهای رمان، پیچیدگیای در روایت ایجاد نشده و خواننده میتواند بهراحتی با آنها ارتباط برقرار کند. بازگشتهای زمانی به گذشت و آینده در خیال شخصیتها نیز، ازجملهی دیگر زیباییها و جذابیتهای این اثر محسوب میشود. کوری مورد نظر ژوزه ساراماگو در این اثر، کوری معنوی است. او در قسمتی از کتاب، نقطه نظرات پیچیده و چندپهلوی خود در این زمینه را در دهان یکی از شخصیتها میگذارد: «فکر نمیکنم ما کور شدیم. فکر میکنم ما کور هستیم. کور، اما بینا. کورهایی که میتوانند ببینند، اما نمیبینند.» درواقع کتاب کوری در کنار خصلتها و جذابیتهای داستانی خود، اثری فلسفی و قابل تأمل نیز محسوب میشود که معانی مختلفی را دربردارد. ساراماگو در این رمان تأکید بر این حقیقت دارد که اعمال انسانی، در «موقعیت» معنا میشوند و بنابراین ملاک مطلقی برای قضاوت وجود ندارد. زیرا موقعیت انسان ثابت نبوده و در تحول دائمی است.
ژوزه ساراماگو در کتاب کوری، تعهد و باور عمیق خود به عدالت اجتماعی، احترام به خرد و عقل سلیم و همچنین تزکیهی روح و جسم که تنها ضامن بیدار ماندن هر جامعهای محسوب میشود را برای مخاطبان خود به ارمغان آورده است. کوری در سال 1995 منتشر و بر کسب جایزهی نوبل برای نویسندهاش در سال 1998، تأثیر بسیاری گذاشت. ژوزه ساراماگو در ارتباط با این رمان خود میگوید: «این کوری واقعی نیست، تمثیلی است. کورشدن عقل و فهم انسان است. ما انسانها عقل داریم و عاقلانه رفتار نمیکنیم...». ژوزه ساراماگو که ازجمله برترین نویسندگان ادبیات پرتغال محسوب میشود را اغلب با نویسندهی برجستهی ادبیات آمریکای لاتین، یعنی گابریل گارسیا مارکز قیاس میکنند. برای مثال خبرگزاری آسوشیتد پرس در نقد خود بر آثار این نویسندهی پرتغالی، سبک او را رئالیسمی رنگآمیزیشده با جادوی موجود در ادبیات آمریکای لاتین معرفی میکند.
با توجه به اهمیت و جایگاه کتاب کوری در ادبیات جهان، این رمان در ایران بارها به دست تعدادی از مترجمان توانمند و برجستهی ایرانی به زبان فارسی ترجمه شده است. اسدالله امرایی، مهدی غبرایی و کیومرث پارسای ازجمله چهرههایی هستند که ترجمهی این رمان ژوزه ساراماگو را به کارنامهی ادبی خود افزودهاند. گفتنیست که نسخهی حاضر از کتاب کوری را نشر روزگار بر اساس ترجمهی کیومرث پارسای به چاپ رسانده است.
جوایز و افتخارات کتاب کوری
- معرفیشده بهعنوان بهترین کتاب سال لس آنجلس تایمز
- انتخابشده بهعنوان کتاب برگزیدهی سال از سوی نیویورک تایمز
- برندهی جایزهی ادبی خوان د سان کلمنته در سال 1999
- یکی از پرفروشترین کتابهای تاریخ ادبیات در سراسر جهان
- نامزد دریافت جایزهی ادبی دوبلین در سال 1999
نکوداشتهای کتاب کوری
- خارقالعاده! نمایشی هنرمندانه از تجربیات حسی و ذهنی. (ابزرور)
- اثر دهشتناک به قلم یکی از اساتید ادبیات؛ کتابی فوقالعاده ارزشمند. (بوستون گلاب)
- ژوزه ساراماگو بارها متعهد شده است که از طریق باز کردن دریچهای به آینده، به مسائل ضروری حال حاضر پاسخ دهد. کتاب کوری، آخرالزمانیترین و البته خوشبینانهترین نمونه کار او در این پروژه است. (ایندیپندنت)
- افسانهای قدرتمند! (روزنامهی اسکاتسمن)
اقتباسهای سینمایی و فرهنگی از کتاب کوری
تاکنون کتاب کوری، اثر درخشان ژوزه ساراماگو، چندین مرتبه برای ساخت آثار نمایشی مختلف مورد اقتباس گرفته که در ادامه به دو مورد از آنها اشاره میکنیم:
- فرناندو میرلس (Fernando Meirelles)، فیلمنامهنویس و کارگردان برزیلی، در سال 2008 بر اساس رمان کوری ژوزه ساراماگو، فیلمی با همین نام (Blindness) را ساخت. با وجود اینکه فیلم کوری پس از اکران با استقبال چندان خوبی از جانب منتقدان و عموم مخاطبان روبهرو نگشت، اما بهعنوان برنامهی افتتاحیهی جشنوارهی فیلم کن، در شصتویکمین دورهی آن به نمایش درآمد.
- در سال 2007 کمپانی تئاتر گادلایت که یکی از برندگان جایزهی دراما دسک بهشمار میآید، با اقتباس از این کتاب، اجرایی را در نیویورک بر صحنه برد. کارگردان این تئاتر جو تنتلو (Joe Tantalo) بود.
کتاب کوری برای چه کسانی مناسب است؟
از آنجایی که کتاب کوری یکی از مهمترین و مشهورترین آثار تاریخ ادبیات جهان محسوب میشود، خواندن آن را به همهی افراد کتابخوان و خصوصاً علاقهمند به رمانهای فلسفی و آخرالزمانی توصیه میکنیم.
در بخشی از کتاب کوری میخوانیم
خون چسبنده، او را نگران میکرد، نگرانی بیشتر به این دلیل بود که جایی را نمیدید. خون به ماده چسبناکی تبدیل شد که رنگ نداشت. مایعی بیگانه بود که بههرحال به خودش تعلق داشت، ولی چارهای برای رهایی از آن نمییافت. بهآرامی و بادقت کوشید با دست سالم، جای فرو رفتن شیشه را که به تیزی خنجر بود، بیابد. انگشست شست و اشاره را به هم نزدیک کرد و شیشه را بیرون آورد. دستمال را بار دیگر دور انگشت زخمی پیچید. این بار آن را به اندازهای محکم بست که مانع خونریزی شود. آنگاه احساس ضعف کرد و به کاناپه تکیه داد. یک دقیقه بعد، به دلیل یکی از ویژگیهای بدن که در شرایط دشوار و هنگام بروز تشویش و ناامیدی واکنش منفی نشان میدهد، در حالی که منطق حکم میکند باید کاملاً هشیار باشد، دچار خستگی یا به عبارت بهتر، احساس خوابآلودگی شد و از هوش رفت. در خواب دید که تظاهر به کوری میکند. به نظر میرسید بهعمد چشمها را میبندد و باز میکند و هر بار، گویی از سفر بازگشته باشد، همهی شکلها و رنگها، بدون تغییر و به همان صورتی که آنها را میشناسد، منتظر او هستند. ورای این اطمینان، نوعی تردید وجود داشت که شاید این رویا، توهمی اغواگرانه باشد، رویایی که لازم بود دیر یا زود از آن رهایی یابد، بدون اینکه بداند در آن لحظات چه واقعیتی در انتظار است. تردید دیگری به سراغ مرد آمد. اگر بتوان واژهی نیمههوشیار را به خوابی چندثانیهای نسبت داد، در چنین لحظاتی بهسر میبرد. به نظر او حضور در حاالت بلاتکلیف، عاقلانه نبود. تردید داشت که بیدار شود، یا نشود. همیشه در زندگی لحظاتی پیش میآید که انسان چارهای جز خطر کردن ندارد.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب کوری |
نویسنده | ژوزه ساراماگو |
مترجم | کیومرث پارسای |
ناشر چاپی | نشر روزگار |
سال انتشار | ۱۳۹۰ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 208 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-374-328-4 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی خارجی |
عنوان اصلی این کتاب Blindnessشناخته شده است و جلد بعدی این کتاب به نام بینایی باعنوان اصلی Ensaio sobre a Lucidez شناخته شده است.
کوری، نمادی در این داستان است، که تاریکی پلیدی رانمایش میدهد. همسر دکتر که نقش را رهبردلسوزی برای گروه خود و هم برای همه ایفا میکند و راهنمایی گروه خود را برعهده دارد، سعی داردانها را به روشنایی برساند.
این رمان بی نظیررا میتوان از چنیدین دیدگاه سیاسی، اجتماعی، فلسفی... بررسی کرد،
این کتاب پر از دردها ورنجهایی هست، که نابینایان متحمل میشوند، از چشم پزشک بگیر تا پسر بچه همه در این بیماری واگیر دار درگیر میشوند و چه هرج ومرجهایی که برایشان پیش میاید، در تمامی این زمانها کسی انها هدایت میکند که همان همسر پزشک است.
رمانی پر از حسهای مختلف
درد، ترس، رنج...
پیشنهاد میکنم برای کسانی که با حوصله اند، بخوانند چون کمی سخت فهم است، باید رمز و رازش را پیدا کنید ولی کاملا میشودنقشهای داستان مخصوصا پزشک تصور کرد.
فیلم ساخته شده براساس این کتاب، در سال۲٠٠۸در جشنواره کن، با کارگردان برزیلی فرنادو مریلس با همکاری کشورهای (ژاپن، کانادا برزیل) با زبان (انگلسی، ژاپنی) اکران شد