معرفی و دانلود کتاب کتاب فروشی
برای دانلود قانونی کتاب کتاب فروشی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب کتاب فروشی
آیا برپا کردن یک کتابفروشی در شهری که مردمانش بهسختی سالی یک کتاب در دست میگیرند کار راحتی است؟ در کتاب کتاب فروشی نوشتهی پنلوپه فیتزجرالد با ماجرای زنی به نام فلورانس همراه میشویم که قصد راهاندازی یک کتابفروشی در دل شهر ساحلی هاردبورو را دارد. با خیال آنکه با برپایی این کتابفروشی مردم بومی و اهالی منطقه به آن رونق میبخشند، شروع به برنامهریزی میکند اما همه چیز طبق برنامه پیش نمیرود. این کتاب نامزد جایزهی من بوکر بوده است.
دربارهی کتاب کتاب فروشی
نویسندهی برندهی جایزهی حلقهی ملی منتقدان، پنلوپه فیتزجرالد (Penelope Fitzgerald) این بار در کتاب کتاب فروشی (The Bookshop) به سراغ ماجرای جالب زنی به نام فلورانس رفته است. در طول داستان، با فلورانس آشنا میشویم. زنی تنها که همسرش را از دست داده و در شهر ساحلی کوچکی در انگلستان به نام هاردبورو زندگی میکند. این کتاب روایتگر ماجرای او در راه باز کردن یک کتابفروشی است و چالشهایی که حین و پس از برپایی آن بر سر راهش قرار میگیرد را بازگو میکند. ایجاد تغییر در هر محیطی دشواریهای خودش را دارد و ممکن است واکنشهای منفی از طرف افراد آن محیط در پی داشته باشد. اما چیزی که در این مسیر بیشترین اهمیت را دارد، سازگاری و صبوری در برابر چالشها است. فلورانس در این داستان زیبا با مخالفتهایی در برابر راهاندازی کتابفروشیاش روبهرو است و ناچار است برای به دست آوردن دل اهالی منطقه با برخی خواستههای آنها درمورد کتابفروشی کنار بیاید. با وجود مدارای فلورانس با افراد، تنشها و مشکلات همچنان ادامه دارند و او را با دشواریهایی در مسیرش مواجه میکنند.
چالشهای مالی و غیرمالیای که متوجه فلورانس است، او را از تصمیمش باز نمیدارد اما در این بین نیروی مخالف عظیمی از جانب یکی از افراد پرنفوذ محله وجود دارد که کار را برای فلورانس سخت و سختتر میکند. مردم متعصب و کوتهفکری که دور فلورانس را گرفتهاند، از تغییرات ناگهانی ناشی از راهاندازی یک کتابفروشی واهمه دارند و به همین دلیل دائماً تلاش میکنند تا در مسیر فلورانس سنگاندازی کنند. داستان کتاب فروشی با نثر روان، ساختار درست و شخصیتپردازیهای مناسب، به موضوعی جهانشمول و همگانی میپردازد: ایجاد تغییر زمانی ممکن است که دست کم درصد کمی از مردم با آن همراهی کنند. از این منظر این رمان به مفهوم لزوم اتحاد و همبستگی برای ارتقای فرهنگ در یک جامعه اشاره دارد و فلورانس را به نوعی نمایندهی هشیار گروهی از مردم معرفی میکند. رمان کتاب فروشی داستانی جذاب است که در دل یک شهر ساحلی کوچک اتفاق میافتد و ما را وارد جهان فلورانس و مردم هاردبورو میکند تا مدتی را کنارشان زندگی کنیم و ببینیم در نهایت حق با چه کسی است.
این کتاب نشان میدهد که حتی بهترین نیتها نیز ممکن است با موانع غیرمنتظرهای روبهرو شوند و ثابت قدمی ما در راه اهدافمان لزوماً تنها ضامن رسیدن به آنها نیست. اگر به رمانهای خوشپرداخت انگلیسی با مضامین زندگی روزمره و قصهی تلاش آدمها برای بهتر شدن و بهتر زیستن علاقه دارید، خواندن رمان کتاب فروشی برایتان تجربهای لذتبخش خواهد بود.
کتاب پیش رو با ترجمهی محمدمهدی قاسملو و به همت انتشارات البرز در اختیار مخاطبان قرار گرفته است.
اقتباس سینمایی از کتاب کتاب فروشی
در سال 2017 ایزابل کوشت با اقتباس از کتاب کتاب فروشی فیلمی به همین نام ساخت که در آن امیلی موتیمر بهعنوان فلورانس گرین، پاتریشیا کلارکسون بهعنوان ویولت گامار و بیل نای بهعنوان ادموند براندیش به ایفای نقش پرداختند.
کتاب کتاب فروشی برای چه کسانی مناسب است؟
مطالعهی این کتاب به علاقهمندان به رمانهای خارجی، داستانهایی با تم زندگی روزمره و ادبیات معاصر انگلیس توصیه میشود.
در بخشی از کتاب کتاب فروشی میخوانیم
فلورانس اخیراً متوجه یکی دو مورد عجیب در خودش شده بود که شاید نتیجهی کار سخت یا سنوسال یا تنها زندگی کردن بود. مثلاً وقتی نامه میآمد، اغلب با نگاه کردن به علامت پست کلی وقت تلف میکرد که با خودش فکر کند این نامه از طرف چهکسی میتواند باشد، درحالیکه میتوانست آن را به شیوهی معقول باز کند و فوراً بفهمد.
باوجوداین، نامهها کمتر و کل زندگی کاریاش کوچکتر شده بود. کتابخانهی امانی، که بههرحال خودش منبع درآمد ثابت و البته آبباریکهای بود حالا برای همیشه تعطیل شده بود. به این دلیل که برای اولین بار در تاریخ هاردبورو، یک کتابخانهی عمومی تأسیس شده بود. این بخش سالها بود که این خدمت را درخواست کرده بود، و معلوم نبود درنهایت اجبار به این اقدام ازطریق شورای شهر را باید به چهکسی تبریک گفت. کتابخانهی جدید جزو امکانات رفاهی مهم بود. خوشبختانه محل مناسبی برای آن وجود داشت. ملک خریداریشده همان ماهیفروشی دبن بود.
صدای رپر کمتر شنیده میشد، هرچند یک بار فلورانس دفترهای حسابداری را که این روزها زمان زیادی صرف آن میکرد دید که وحشیانه روی زمین پرت شده بود. صفحاتش هم خطخطی شده بود. وقتی آنها را به خواهرزادهی جسی ولفورد نشان داد احساس بدی پیدا کرد، اما او گفت که باید هماهنگیهای دیگری انجام بدهد، چون در محل کارش ترفیع گرفته بود و در آینده وقت نداشت به کهنهعمارت بیاید و کمکش کند. سردی خاصی هم در احساسش داخل خیاطی رودا وجود داشت. فقط آخر کار که میخواست مطمئن شود چیزی جا نگذاشته بود که کمی پشیمان شد.
«البته، کار من فقط رسیدن به حساب تراکنشها بود، و از نظر حرفهای کاملاً اشتباهه که توصیهی دیگهای به شما کنم.»
فلورانس درحالیکه زن جوان را تماشا میکرد که دارد کت بارانیاش را میپوشد گفت: «اگه کاملاً اشتباه باشه که عزیزم، مطمئناً نباید اجازه بدهم این کار رو بکنی.»
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب کتاب فروشی |
نویسنده | پنلوپه فیتزجرالد |
مترجم | محمدمهدی قاسملو |
ناشر چاپی | نشر البرز |
سال انتشار | ۱۴۰۳ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 126 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-235-254-7 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی خارجی |