معرفی و دانلود کتاب صوتی پدران و پسران

معرفی کتاب صوتی پدران و پسران

ایوان تورگنیف در کتاب صوتی پدران و پسران که یکی از شاهکارهای ادبیات روسیه به‌شمار می‌رود، داستان مواجهه‌ی اعتقادات و عقاید نسل جدید با نسل قدیم روسیه در قرن نوزدهم را روایت می‌کند و نشان می‌دهد که چطور ایده‌های تازه، شکاف میان نسل‌ها را عمیق‌تر و عمیق‌تر می‌کنند.

درباره‌ی کتاب صوتی پدران و پسران

زمان می‌گذرد و نسلی از پس نسل دیگر می‌آید؛ در این گذار اما مشکلات نیز از پس مشکلات می‌رسند و شکاف میان طرز فکرها آن‌چنان گسترش می‌یابد که گویی هیچ ارتباطی میان پدران و پسران نبوده است.

ایوان تورگنیف (Ivan Turgenev) نویسنده‌ی شهیر روسیه در یکی از جنجالی‌ترین کتاب‌هایش،‌ یعنی کتاب صوتی پدران و پسران (Fathers and Sons) قصه‌ای را مطرح می‌کند که در تاریخ بشر انقضا ندارد و همیشه برای آدم‌ها قابل درک خواهد بود. او در این کتاب، ماجرای دو پسر جوان به نام‌های آرکادی و بازارف را روایت می‌کند که بعد از فارغ شدن از تحصیل، به املاک پدری آرکادی در روستا بازگشته‌اند. نیکلای پترویچ گیرسانف پدر آرکادی، از دیدن دوباره‌ی پسرش به شدت خوشحال است اما او نمی‌داند این پسری که حالا مقابلش ایستاده، شباهت زیادی به پسری که برای تحصیل خانه را ترک می‌کرد ندارد.

آرکادی تحت تأثیر دوستش بازارف، با عقاید تازه‌ای آشنا شده که با سنت‌های قدیمی و عقاید پدرش همخوانی ندارد. بازارف که در بازگشت به خانه آرکادی را همراهی می‌کند تا مدتی مهمان آن‌ها باشد، پیرو مکتب نیهیلیسم است که در نظر پدر و عموی آرکادی، چیزی به ناپسندی و ناشناختگی داشتن یک کرگدن به‌عنوان یک حیوان خانگی است. این دو نفر که به شدت نیز به سنت‌ها پایبند هستند، درک نمی‌کنند که چطور ممکن است کسی از بابت اینکه به هیچ چیز ایمان ندارد، یا به بیان بهتر به هیچ چیز احترام نمی‌گذارد، خودش را معتبر بداند. گرچه عموی آرکادی موضع تندتری نسبت به این مرام تازه گرفته، اما پدرش سعی می‌کند تا با مهربانی یک پدر دلسوز، تلاش کند تا طرز فکر تازه‌ی پسرش را درک کند و به آن نزدیک شود. در نقطه‌ی مقابل نیز اگرچه بازارف با تعصب بیشتری به نیهیلیسم پایبند است، اما آرکادی تلاش می‌کند تا با نرمش بیشتری این رویکرد را دنبال و تلاش کند تا پدر را نیز در این مسیر همراه با خودش ببرد...

تورگنیف پس از نوشتن این رمان، تبدیل به یک سیبل هدف‌گیری شد که سنت‌گرایان و مدرنیته‌پسندان، هر یک به نوعی به آن سنگ می‌زدند و ملامتش می‌کردند. هرکس از دید خود اعتقاد داشت که تورگنیف با نوشتن این داستان، اعتبار بیشتری به طرف مقابل بخشیده و این درگیری و نزاع نیز تاحدی بالا گرفت که پس از آتش گرفتن کتابخانه‌ی شهر، بسیاری رواج نیهیلیسم توسط تورگنیف در این قصه را مسبب این اتفاق دانستند. البته که سال‌ها بعد با فرو نشستن این منازعات، این کتاب به اثری محبوب و پرطرفدار تبدیل شد و دیگر عتاب و سرزنشی دامن ایوان تورگنیف را از بابت انتشار آن نگرفت.

کتاب صوتی پدران و پسران کاری از نشر صوتی آوانامه و انتشارات علمی و فرهنگی است. این کتاب را با ترجمه‌ی مهری آهی و روایت آرمان سلطان زاده در اختیار دارید.

نکوداشت‌های کتاب پدران و پسران

• دیدگاه تورگنیف به موضوع شکاف میان نسل‌ها به کتاب پدران و پسران جایگاهی رفیع در ادبیات روسیه بخشیده است. (نیویورکر)
• ایوان تورگنیف هر نوع کارکتری را با هر طبقه‌ی اجتماعی و ثروتی در داستان پدران و پسران به تصویر می‌کشد. او تقابل میان شهر و روستا، فقیر و ثروتمند، احمق و باهوش، تراژدی و کمدی، غم و شادی و... را به‌خوبی نشان می‌دهد. (هنری جیمز)
• این شاهکار ادبیات روسیه آن‌چنان زیبا و مختصر نوشته شده که وقتی مطالعه‌ی آن را تمام می‌کنید، حسرت صفحات خوانده‌شده را می‌خورید. (اِن‌پی‌آر)
• ما آن‌قدر چالش میان فرزندان و والدین را دیده‌ایم که با تک‌تک لحظاتِ رمان پدران و پسران هم‌ذات‌پنداری می‌کنیم. (مجله‌ی اِیر مِیل)

اقتباس فرهنگی و سینمایی از کتاب پدران و پسران

این اثر با توجه به میزان شهرت و محبوبیتش، منبع الهام و اقتباس آثار نمایشی بسیاری بوده که از جمله‌ی آن‌ها موارد زیر هستند:

• فیلمی ساخته شده در اتحاد جماهیر شوروی، ساخته‌شده در سال 1958 با بازی ویکتور آودیوشکو و ادوارد مارتسِویچ؛
• مینی‌سریالی محصول کشور انگلستان، ساخته‌شده در سال 1971 با بازی جیمز لورنسن، جان بنت و دیوید وود؛
• نمایشنامه‌ی «پدران و پسران» به قلم جورج اف واکر؛
• نمایشنامه‌ی «پدران و پسران» نوشته‌ی برایال فریِل.

کتاب پدران و پسران برای چه کسانی مناسب است؟

اگر از طرفداران ادبیات روسیه باشید و به داستان‌های فلسفی و اجتماعی نیز علاقه داشته باشید، از شنیدن این قصه لذت خواهید برد.

در بخشی از کتاب صوتی پدران و پسران می‌شنویم

نیکلای پتروویچ درحالی‌که به شانه یا به زانوهای آرکادی دست می‌کشید گفت: «خب، بالاخره تو کاندیدات شدی و به منزل آمدی. بالاخره آمدی ها؟!»

آرکادی که با وجود مسرت صمیمانه و بچه‌گانه‌ای که قلبش را لبریز می‌کرد می‌خواست زودتر صحبت ناراحت‌کننده را به صحبت عادی تبدیل کند، پرسید: «راستی، عمویم چطور است؟ سلامت است؟»

- بله سلامت است. می‌خواست با من به پیشوازت بیاید ولی نمی‌دانم چرا منصرف شد.

آرکادی باز پرسید: «خودت خیلی منتظر من شدی؟»

- پنج ساعتی شد.

آرکادی به سرعت سر خود را به سوی پدر برگرداند و بوسه‌ی صداداری به گونه‌ی او زد و گفت: «پدرم، پدر مهربانم!» نیکلای پتروویچ آهسته خندید و گفت: «اگر بدانی چه اسب خوبی برایت تهیه کرده‌ام... دیوارهای اتاقت را هم کاغذ نو چسبانده‌اند.»

- برای بازارف چطور؟ اتاقی هست؟

- برای او هم پیدا خواهد شد.

فهرست مطالب کتاب صوتی