معرفی و دانلود کتاب چاقوی بزرگ

معرفی کتاب چاقوی بزرگ

کلیفورد اودتس نویسنده‌ و کارگردان آمریکایی در کتاب چاقوی بزرگ به نقد ساختارهای اجتماعی موجود در نظام سرمایه‌داری و هالیوود پرداخته و آن را در قالب داستان زندگی چارلی کسل به نمایش گذاشته است. نمایشنامه‌ی پیش رو روایتگر دورانی عجیب از زندگی چارلی است که باید میان شرافت و ترس یکی را انتخاب کند؛ انتخابی سرنوشت‌ساز که زندگی خودش و همسرش مری‌ین را برای همیشه تغییر می‌دهد...

درباره‌ی کتاب چاقوی بزرگ

کلیفورد اودتس (Clifford Odets) که همواره آثاری در سبک رئالیسم اجتماعی خلق می‌کرد، معتقد بود تئاتر باید مردم محور، سیاسی و فعال در برابر نابرابری‌های اجتماعی باشد. کتاب چاقوی بزرگ (The Big Knife) نیز از این رویکرد همیشگی مستثنا نبوده و با نوشتن از معضلی سیاسی - اجتماعی که در هالیوود دهه‌ی 40 و 50 میلادی بسیار به چشم می‌خورد، به نقد نظام سرمایه‌داری پرداخته است. این نمایشنامه داستان بازیگر مشهوری به نام چارلی کسل را روایت می‌کند که در هالیوودی که تحت تأثیر نظام سرمایه‌داری فاسد قرار گرفته، دچار تناقض‌های متعدد و فشارهای اجتماعی شده است.

چارلی باید قراردادش را با استودیوی فیلمسازی مارکس هاف تمدید کند؛ استودیویی که از بازیگران ابزارهایی برای تجارت و سود ساخته و بی‌توجه به مسائلی چون وجدان و اصول اخلاقی، از آن‌ها بهره‌کشی می‌کند. مری‌ین همسر چارلی از او می‌خواهد از آن استودیو بیرون بیاید و خودش را از دست این سیستم فاسد نجات دهد؛ اما کشمکش اصلی زمانی اتفاق می‌افتد که مارکس هاف چارلی را تهدید می‌کند که در صورت ترک استودیو، از رازی تاریک درمورد گذشته‌ی او سرپوش برمی‌دارد... کتاب چاقوی بزرگ روایتی تلخ و تأمل‌برانگیز از مواجهه‌ی چارلی و همسرش با این تناقض آزاردهنده پیش روی خواننده گذاشته است.

کلیفورد اودتس در کتاب چاقوی بزرگ از ساختار سه‌پرده‌ای مرسوم پیروی کرده و درامی مدرن را در قالبی کلاسیک به نگارش درآورده است. او به ظاهر با پرداختن به موضوعاتی چون خیانت، تهدید و مرگ از عناصر ملودرام‌های هالیوودی استفاده می‌کند؛ اما درواقع در حال چیدن سنگ بنای تراژدی مدرن است. قهرمان نمایشنامه نه شاهزاده یا پادشاه بلکه ستاره‌ی سینما و انسانی معمولی با تضادهای درونی است، اشتباه تراژیکش سکوت در برابر جنایتی است که در گذشته رخ داده و پایان داستان، متفاوت از نظام مرسوم درام کلاسیک که دربردارنده‌ی کاتارسیس است، رقم می‌خورد. به طور کلی این نمایشنامه درامی انتقادی، نمادین، روان‌شناختی و ایدئولوژیک است که در قالب داستانی سیاسی - اجتماعی، از بحران هویت، کشمکش‌ها و تناقضات درونی و بین‌فردی سخن می‌گوید.

این نمایشنامه توسط خاطره کردکریمی ترجمه شده و به همت انتشارات علمی و فرهنگی در اختیار مخاطبان قرار گرفته است.

اقتباس‌های سینمایی و فرهنگی کتاب چاقوی بزرگ

• رابرت آلدریچ در سال 1955 بر اساس این نمایشنامه فیلمی سینمایی ساخت که در آن هنرمندانی چون لدا لوپینو و جک پالانس به ایفای نقش پرداختند.
• در سال‌های مختلف نمایش‌های متعددی از این نمایشنامه بر صحنه‌ی برادوی و دیگر سالن‌های تئاتر به اجرا رفته است.

کتاب چاقوی بزرگ برای چه کسانی مناسب است؟

مطالعه‌ی این نمایشنامه به دانشجویان تئاتر و فعالان این حوزه، همچنین علاقه‌مندان درام اجتماعی توصیه می‌شود.

در بخشی از کتاب چاقوی بزرگ می‌خوانیم

چارلی: (رنجیده) هالیوود کلی چیزای جذاب داره. کَس می‌تونست غذای یه هفته بعدتون را تضمین کنه؟ هیچ وقت نشنیدم از کباب کردنِ استیک‌های چهار اینچی حرف بزنی!

مَری‌ین: حق داری، هیچی مثل پول اعتیادآور نیست! اما توجیه احمقانه‌ایه.

چارلی: من چی دارم واسه توجیه کردن. برای اینکه سرم را بالا بگیرم باید وارد سیاست شم مثلاً؟ چیه، نکنه پول درآوردن گناهه؟

مَری‌ین: گناه، زندگی خلاف طبیعتِ خودته. رنگْ عوض کرده‌ای، اینه گناهت!

چارلی: مثل یه جوجه‌دانشگاهی اخلاق‌گرای پُرشور حرف می‌زنی!

مَری‌ین: تو همونی نیستی که می‌گه می‌خواد تو یه مسیر مشخص زندگی کنه و یه کار مشخص انجام بده؟... بعد گند می‌زنه به کلمه‌کلمه‌ی حرفایی که زده؟ آدمایی مثل هاف و کُی تعصبات مخصوصِ خودشون را دارند، همونی‌اند که هستند! سوسک و مسیحی معتقد را نمی‌شه یه جور نابود کرد! می‌تونی بخندی، می‌تونی مسخره کنی! اما منتقدی که بهت گفت ون‌گوگِ تئاتر امریکا مثل من دید، که اعتقاد راسخ مسیحی داشتی! (شروع می‌کند به گریه) وای الان هیچی نیستی، یه تیکه آشغالی مثل همه، تنزل پیدا کردی به چیزی که حتی نمی‌تونم تشخیصش بدم! (مکث) فک نکن هیچ وقت کاری که با بادی کردی یادم می‌ره. یا نقش خودم را تو اون کار! (به تلخی زار می‌زند) اما تو ناامیدی، مریضی، غمگینی... و من همین‌جوری بی‌دفاع ادامه می‌دم و سعی می‌کنم یه خُرده کمک کنم چون تو مریضی. تو احساس گناه می‌کنی و همین خَشِنت می‌کنه! ارزون‌ترین راهِ دَررو را انتخاب کردی، اشتیاقِ قلبی‌ت به اشتیاقْ برای بلعیدن تبدیل شده! بر خلاف ذات خوبت، وحشتناکی... و هر روز من را بیشتر از یه زن، تبدیل به قالی زیر پات می‌کنی! و... و من تحمل نمی‌کنم، نمی‌کنم، نمی‌تونم، نمی‌تونم... (بعد صدایش را پایین می‌آورد) من نمی‌تونم....