معرفی و دانلود کتاب پیمان خونی

معرفی کتاب پیمان خونی

کتاب پیمان خونی پانزده‌تا از بهترین داستان‌های ماریو بندتى را در بر می‌گیرد. این نویسنده در کنار به‌نقدکشیدن مسائل اجتماعی و سیاسی، به درونیات شخصیت‌های داستانش توجه ویژه‌ای نشان می‌دهد و احساسات عمیق انسانی را به‌خوبی تصویر می‌کند. اسامی برخی از این داستان‌ کوتاه‌ها از این قرارند: «سکو»، «چشم سوم»، «مرگ» و...

درباره‌ی کتاب پیمان خونی

کتاب پیمان خونی گزیده‌ای از داستان‌های کوتاه ماریو بندتى (Mario Benedetti) است که از کتاب Cuentos completes، منبع کامل داستان‌های کوتاه این نویسنده‌ی اروگوئه‌ای، گزینش و ترجمه شده است. این کتاب پانزده داستان کوتاه را شامل می‌شود که برخی از آن‌ها عبارتند از: «بودجه»، «فنجان‌ها»، «جنگ و صلح»، «نامزدی» و «پیمان خونی».

داستان بودجه درباره‌ی اداره‌ای دولتی است که به دنبال تأمین بودجه است، اما چندین سال است که موفق به افزایش بودجه نشده. بقیه‌ی ادارات هر چند سال یک‌بار بودجه‌ی جدید دریافت می‌کنند و این موضوع حسرتِ کارمندان این اداره را به دنبال دارد. یکی از این کارمندان راوی داستانِ بودجه است. او به همراه دیگر همکارانش مراحل زیادی را طی می‌کنند و کاغذبازی‌های زیادی انجام می‌دهند، اما فساد اداری و رشوه گرفتن بالادستان مانع بزرگی است که بر سر راه این اداره و کارمندانش وجود دارد. ماریو بندتى در این داستان طنز تلخی را از بروکراسی فرساینده و فساد حاکم بر سیستم‌های اداری ارائه می‌دهد.

کوتاه‌ترین داستان کتاب پیمان خونی «تعقیب» است. ماریو بندتى در این داستان کابوس یک نفر را که تحت تعقیب قرار گرفته به تصویر می‌کشد و در کمتر از یک صفحه ضربه‌ی ناگهانی را می‌زند و تأثیر عمیق خود را بر جای می‌گذارد. داستان «آتش‌نشان» شخصیت عجیب‌وغریب اولِگاریو را به‌عنوان یک پیش‌گو به نمایش می‌گذارد. او هرآنچه را پیش‌بینی می‌کند درست از آب درمی‌آید، تا اینکه یک روز امری ناگوار را در زندگی خود پیش‌گویی می‌کند. بندتى از همین طرح ساده، چنان داستان تکان‌دهنده و عجیبی خلق می‌کند که مخاطب میخ‌کوب می‌شود.

داستان‌هایی با موضوعات مختلف اجتماعی، سیاسی، عاشقانه و... در کتاب پیمان خونی گرد هم آمده‌اند و گاه با طنزی تلخ شدیدترین انتقادات را بیان می‌کنند. تضاد طبقاتی، سرکوب و خفقان، فساد سیاسی و اداری و... از مسائلی است که ماریو بندتى از نظر می‌گذراند. اما این تمام چیزی نیست که داستان‌های کتاب پیمان خونی را در ردیف بهترین‌های ادبیات اسپانیا قرار داده است؛ پرداختن به روحیات انسان‌ها و روان پیچیده‌ی آدمی و احساساتی مانند عشق، امید و حسرت، آثار بندتی را عمیق‌ و چندلایه می‌سازد.

نشر ماهی این مجموعه داستان را با ترجمه‌ی لیلا مینایی منتشر کرده است.

نکوداشت‌های کتاب پیمان خونی

• دلایل زیادی وجود دارد که ما را به خواندن آثار بندیتی وا می‌دارد. شاید اصلی‌ترین دلیل این باشد که این نویسنده صدای مردم است و جست‌وجوگرانه به دنبال معنای انسان در این جهان هستی می‌گردد. (ژوزه ساراماگو)
• این داستان‌ها ثابت می‌کند که ماریو بندتی یکی از داستان‌نویسان بزرگ قرن ماست. (خوزه امیلیو پاچکو)
• ماریو بندتى نویسنده‌ای است که با ما در مورد عشق، قدرت و تعهد به مستقیم‌ترین و پرشورترین شکل ممکن سخن می‌گوید. (ادبیات جهان امروز)

کتاب پیمان خونی برای چه کسانی مناسب است؟

کتاب پیمان خونی را دوست‌داران ادبیات آمریکای لاتین بسیار خواندنی خواهند یافت. این مجموعه به‌علت موضوع‌های متنوع اجتماعی، عاشقانه، درام و... سلایق بسیاری را پوشش می‌دهد.

در بخشی از کتاب پیمان خونی می‌خوانیم

عصر شنبه در خواب ظهرگاهى بود که اولین تماس را با او گرفتند. نیمه‌خواب دستش را تا تلفن دراز کرد و به‌محض گفتنِ «الو»، از آن طرف خط صدایى مردانه، نه خیلى بم نه خیلى بلند، شروع کرد به سلسله‌تهدیدهایى که دیگر قطع نشد: «سلام، آگوستین. مى‌خواهیم بکشیمت، نمى‌دانیم این هفته یا هفته‌ى بعد. فقط مطمئنیم که مى‌خواهیم بکشیمت. خداحافظ، آگوستین.» بار اول چنان مات و مبهوت مانده بود که نه توانسته بود سلام کند، نه بپرسد چه‌کسى پشت خط است، ولى در تماس بعدى، که باز هم عصرِ شنبه‌اى بود، توانست بپرسد «چرا» و جواب شنید: «خودت بهتر مى‌دانى؛ خودت را به خریّت نزن.»

از آن روز، قیلوله‌هاى عصر شنبه براى آگوستین تمام شد. به انگیزه‌هاى سیاسى، مالى یا عشقى پشت این تماس‌ها فکر کرد، ولى به کوچک‌ترین سرنخى نرسید. تنها فعالیت سیاسى‌اش عضویت در کمیته‌هاى مردمى 1971 بود که آن‌هم چندان جدى نبود؛ با این‌که نگرانى‌ها و نگرش‌هاى مشترکى با آن جوانان پرشور و انقلابى داشت، حوصله‌ى بحث‌هاى داغ و تمام‌نشدنى‌شان را که تا نصفه‌شب طول مى‌کشید نداشت، و همیشه در اولین فرصتى که دست مى‌داد جیم مى‌شد. با این‌که به قدر وسعش در فعالیت‌ها سهیم بود و در حد توانش کمک مى‌کرد، هیچ‌وقت عضو فعالى به حساب نمى‌آمد. بعد از کودتا هم کلاً خودش را کنار کشید.

زندگى مالى‌اش هم اصلاً طورى نبود که دشمنى یا حسد برانگیزد. در ابزارفروشى کوچکى که از پدرش ارث برده بود کار مى‌کرد؛ چهار تا کارگر داشت و هیچ‌وقت خصومت شخصى با کسى پیدا نکرده بود. دو تا از کارگرها با او هم‌محله‌اى بودند و در پوسیتوس زندگى مى‌کردند و چند بارى به جلسه‌هاى کمیته‌ى محلى آمده بودند؛ با این تفاوت که آن‌ها تا آخر بحث‌ها مى‌ماندند، ولى آگوستین برمى‌گشت و روز بعدش هم ازشان نمى‌پرسید نتیجه‌ى بحث‌ها چه شد، فقط به این علت ساده که دوست نداشت کسى در ابزارفروشى بحث سیاسى کند.

فهرست مطالب کتاب

پیش‌گفتار مترجم
بودجه
فنجان‌ها
جنگ و صلح
نامزدى
تعقیب
پایان نفس‌تنگى
ژول و ژیم
همه‌ى بیوه‌هاى مارگارت سولاوان
عجب... چه حیف!
سکو
چشم سوم
مرگ
ناهار با شک و تردید
آتش‌نشان
پیمان خونى