معرفی و دانلود کتاب پنجرهای به شاخسار تاک
برای دانلود قانونی کتاب پنجرهای به شاخسار تاک و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب پنجرهای به شاخسار تاک
ماجرایی که کسی نباید متوجه آن میشد! کتاب پنجرهای به شاخسار تاک به قلم مصطفی بالعل نویسندهی ترک تبار، ماجرای ساکنین یک ویلا را به تصویر میکشد که کارکنانش از یک راز باخبر شده و پس از آن همگی آنها به جز یک خدمتکار دختر از ویلا اخراج شدند. دختر که به اجبار با پیرمردی مریض ازدواج میکند باید خودش را برای شرایط دشوار و پیچیدهای آماده کند.
درباره کتاب پنجرهای به شاخسار تاک
کتاب پنجرهای به شاخسار تاک سه روای مختلف و سه فضای متفاوت از هم دارد. ماجرای این کتاب در مورد اوتاریت بیگ، همسرش فکرت و فرزندشان جودی است که خانوادهای سه نفره و مرفه را تشکیل میدهند و در ویلایی به نام رویای سبز با خدمتکار، باغبان و... زندگی میکنند. تکتک کارکنان به دلیل مطلع شدن از یک راز مگو و دیدن آنچه که نباید، از ویلا اخراج شدند به جز خدمتکاری بیست و دو ساله به نام سرمه!
سرمه را وادار میکنند با پیرمردی مریض که همسن پدربزرگش است ازدواج کند. این پیرمرد باغبان قدیمی خانواده است. سرمه زودتر از آنچه که فکرش را میکرد با پیرمرد به یک محله حاشیهای راهی میشود که در آنجا سنگ قبری در حیاط انتظارش را میکشید... سرمه حالا با شرایط پیچیدهای مواجه شده: شوهرش که از فرط پیری هر لحظه ممکن است بمیرد، سرکوب امیال و غرایز جوانیاش و... .
مصطفی بالعل (Mustafa Balel) در رمان پنجرهای به شاخسار تاک (Asmali Pencere) شیوه روایت سنتی و مدرن را در هم آمیخته و اثری جذاب و خواندنی خلق کرده که ما را لحظه به لحظه با داستان و اتفاقات همراه میکند.
کتاب پنجرهای به شاخسار تاک مناسب چه کسانی است؟
علاقهمندان به ادبیات داستانی را به خواندن رمان پنجرهای به شاخسار تاک دعوت میکنیم.
مصطفی بالعل را بیشتر بشناسیم
مصطفی بالعل نویسنده و مترجمی ترکیهای است که در سال 1945 دیده به جهان گشود. او تحصیلات خود را تا پایان دوره دبیرستان در شهر زادگاهش گذراند و بعد از آن برای ادامه تحصیل به آنکارا رفت. او مدرک لیسانس خود را در رشته زبان و ادبیات فرانسه و فوق لیسانس خود را در رشته ادبیات تطبیقی دنیا اخذ کرد. فعالیت ادبی بالعل از سال 1972 با نوشتن نقد ادبی آغاز شد و بعد از آن داستان، نقد و ترجمههای متعددی از او به چاپ رسید که وی را به شهرت رساند.
در بخشی از کتاب پنجرهای به شاخسار تاک میخوانیم
داشتم دربارۀ چی میگفتم؟ حافظهم دیگه خوب کار نمیکنه. یه تیکه نون دستش میگرفت و میاومد و کنارم مینشست. سوزن منجوقبافی یدکی رو از رو یقهم و یه رشته نخ ابریشم رو از قرقره جدا کرد و به خیال خودش میخواس کمکم کنه. هر چند میترسیدم سوزن از دستش بیفته و بین برگا و علفا گم بشه اما حرفی نمیزدم. جیگر گوشهم حساس و زودرنج بود. فقط کافی بود یه کمی قیافهم رو ترش کنم، تو یه چشم به هم زدن اون دخترِ کوچولوِ شاد و شنگول به یه شاخه گل پژمرده و خشکیده تبدیل میشد. اگه دست بهش میزدی مثه ابر بهار گریه میکرد. بلافاصله میزد زیر گریه. چیزیام نمیگفت و فقط دماغش رو میکشید. میدونستم که خیلی ناراحته. توی دلم خون گریه میکردم اما تسلیم شدن در برابر خواستههاش برام دشوار بود. منتظر بودم به اشتباهش منظورم از اشتباه، دست زدن به منجوقا، خوردن آب سرد وقت عرق کردن، انتخاب غذا و خلاصه اشتباهاتی که از هر بچهای ممکنه سر بزنه پی برده و دیگه تکرارش نکنه.
یه کم بعد متوجه میشدم با چشمای اشکآلود و نگاه پشیمونش به چشمام خیره شده. با لحنی کمیدلخور و کمی آشتیجویانه، بعد از اینکه یه بار دیگه ازش قول میگرفتم که دیگه اون سنگای لعنتی رو تو جیبش نریزه و لباساش رو پاره نکنه، موهاش رو آروم نوازش میکردم و ازش میخواستم کنارم بشینه و کمکم کنه. با خونسردی یه گربۀ خونگی بلافاصله کنارم مینشست. در حالی که سوزن یدکی رو از تو سوراخ منجوقای رنگی که از داخل قوطی برمیداشت رد میکرد با دقت به دستام نگاه میکرد و سعی میکرد بفهمه چه جوری این کار رو انجام میدم. منجوقایی که بافته بود به دردم نمیخوردن. ترکیب رنگا رو رعایت نمیکرد. خیلی از منجوقا رو هدر میداد. هر کاری میکرد اعتراضی نمیکردم.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب پنجرهای به شاخسار تاک |
نویسنده | مصطفی بالعل |
مترجم | صابر مقدمی |
ناشر چاپی | نشر پیدایش |
سال انتشار | ۱۳۹۵ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 408 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-296-411-3 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی خارجی |