معرفی و دانلود کتاب وقتی که پدر سبیلش را تراشید
برای دانلود قانونی کتاب وقتی که پدر سبیلش را تراشید و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب وقتی که پدر سبیلش را تراشید
ماریا شنوره پس از مرگ همسرش، ولف دیتریش شنوره، داستانهای برونو و پدرش را در کتاب وقتی که پدر سبیلش را تراشید، گردآوری کرد. در زمان حیات نویسنده، ده داستانِ حاضر در این مجموعه، یا چاپ نشده یا بهصورت پراکنده در مطبوعات مختلف منتشر شده بودند. کتاب وقتی که پدر سبیلش را تراشید، جلد دوم کتاب «آن وقتها که هنوز ریش پدر قرمز بود» به حساب میآید.
دربارهی کتاب وقتی که پدر سبیلش را تراشید
ولف دیتریش شنوره (Wolfdietrich Schnurre) در سال 1920 در فرانکفورت به دنیا آمد و خانوادهاش در 1928، به شمال شرقی برلین نقل مکان کرد. کمی بعد از تولد ولف، مادرش خانواده را ترک کرد و پدرش حق حضانت او را گرفت و فرزند خود را بزرگ کرد. همانطور که خود شنوره اظهار کرده، شخصیت برونو و پدر برونو را دقیقاً از زندگی خودش و پدرش الگوبرداری کرده است. یکی دیگر از همراهان این پدر و پسر، یاری بود که هرازچندگاهی پدرش برمیگزید. فریدای کتابِ وقتی که پدر سبیلش را تراشید (Als Vater sich den Bart Abnahm)، تصویری از یکی از معشوقههای پدر شنوره است که اسم دیگری داشت و تا مدتها معتقد بود که شخصیت فریدا به او شباهت ندارد.
شنوره در محلهای کارگری موسوم به محلهی کمونیستها زندگی میکرد. او در خلق شخصیتهای کتاب پیش رو از همسایگان، دوستان و آشنایان پدرش الهام گرفته است. مارینا شنوره پس از مرگ همسرش با کمک یک دانشجوی زبان و ادبیات آلمانی، پوشهی داستانها و پیشنویسهای ولف دیتریش شنوره را میکاود و داستانهای چاپنشدهی این نویسنده را از میان آنها انتخاب میکند. همسر شنوره با خرج خودش مجموعه داستانها را در کتاب وقتی که پدر سبیلش را تراشید، منتشر میکند. داستانهای این کتاب دربارهی برونو و پدرش در دوران آلمان نازی است.
داستانهای کتاب وقتی که پدر سبیلش را تراشید، مملو از انسانیت و اخلاق هستند. داستانسرایی خارقالعاده، توصیف جزئیات شهر برلین و مردم، و سادگی و صمیمت روایت ولف دیتریش شنوره باعث شدهاند که خوانندگان در هنگام مطالعهی کتاب وقتی که پدر سبیلش را تراشید، احساس خوبی داشته باشند. دو شخصیت اصلی کتاب با وجود دست و پنجه نرم کردن با فقر، انسانیت را فراموش نمیکنند و همواره تصمیماتی اخلاقی میگیرند. این کتاب برخلاف جلد اول، کمی سیاسیتر است و مخاطب در آن با نگرش سیاسی پدر برونو آشنا میشود.
گفتنی است که ولف دیتریش شنوره داستانهای کتاب را در فاصلهی سالهای 1926 تا 1939 به نگارش درآورد.
در نکوداشت کتاب وقتی که پدر سبیلش را تراشید
- یکی از زیباترین داستانهای پدر و پسری در ادبیات دنیا. (مجلهی اِل)
کتاب وقتی که پدر سبیلش را تراشید برای چه کسانی مناسب است؟
کتاب وقتی که پدر سبیلش را تراشید برای کسانی است که به داستانهای طنز اجتماعی و سیاسی علاقه دارند.
در بخشی از کتاب وقتی که پدر سبیلش را تراشید میخوانیم
آقاى تسیکوتانسکى اسم خودش را گذاشته بود خاکبردار. من و پدر موقع قبرستانگردىهاى هرروزهمان با او آشنا شده بودیم. به این صورت که یک روز یکهویى، از بین پشتههاى پوشیده از عَشَقِه، بالاتنه یک آدم از زمین سر برافراشت. کلاه چارلى چاپلینىِ کهنهاى به سر داشت، پیراهنى راهراه و بدون یقه و روى پیراهن جلیقه تیرهاى که به پایینش، نزدیک کَپل، زنجیر ساعت آویزان بود. به نظر پدر استفاده از چنین ایدهاى خلاقانه بود، خلاقانهتر از اینکه مدام این سنگهاى سنگین را سر قبرها عَلم کنند. تا اینکه آن مجسمه شروع کرد به تکان خوردن و مثل حرکتِ آهسته فیلمها، یک بیلْ خاک را از بالاى شانهاش خالى کرد پایین. وقتهاى دیگر هم امکان داشت آدم آقاى تسیکوتانسکى را با مجسمه عوضى بگیرد. براى اینکه او مشکل قلبى داشت و به همین دلیل خیلى کند و آهسته کار مىکرد، آن هم با وقفههاى بسیار، براى نفس تازه کردن. طورى که بهتدریج دفتر کارگزینى گورستان مدام پول کمترى بهش پرداخت مىکرد. نمىدانم، شاید اندوه بىحد و مرزى که از سر و رویش مىبارید واقعا مربوط به کارى بود که انجام مىداد. پدر مىگفت: «هرچه باشد نمىتوان ادعا کرد که قبرکنى شغلى است که آدم را به زندگى امیدوار مىکند.» نه واقعاً. و براى فهمیدن این موضوع فقط کافى بود که آدم از نزدیک آقاى تسیکوتانسکى را ببیند. به هر حال من و بابام هیچوقت در زندگى قیافهاى به این غمگینى ندیده بودیم. از قرار معلوم دیگران هم در مورد او همین فکر را مىکردند. وقتى آقاى تسیکوتانسکى مىرفت به کافه روبهروى گورستان، تا به قول خودش خزههاى چسبیده به زبانش را بشوید و پایین بدهد، موقعى که بالاخره با آه و ناله روى صندلى ولو مىشد، کافه بهقدرى ساکت بود که مىتوانستى صداى چکچک شیر بشکه نوشیدنى را بشنوى.
فهرست مطالب کتاب
زیباترین صبح زندگىام
وقتى یاس بنفش دوباره شکوفا مىشود
وقتى که پدر سبیلش را تراشید
فریتْسشِن
تعمیرى دشوار
چنگ و دندان
آقاى کِلوتات یا پهنهی دریاها
بازگشت به بهشت
شانس و شیشه
فانوس، فانوس
چند نکته در پایان: پىگفتارِ مارینا شنوره
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب وقتی که پدر سبیلش را تراشید |
نویسنده | ولف دیتریش اشنوره |
مترجم | کتایون سلطانی |
ناشر چاپی | انتشارات ققنوس |
سال انتشار | ۱۴۰۱ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 175 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-0404-08-8 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه خارجی |