معرفی و دانلود کتاب همیشه بازمیگردم: جستارهایی دربارهی بازیگران، فیلمسازان و فیلمها
برای دانلود قانونی کتاب همیشه بازمیگردم و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب همیشه بازمیگردم: جستارهایی دربارهی بازیگران، فیلمسازان و فیلمها
در کتاب همیشه بازمیگردم، مجموعهای از جستارهایی را میخوانیم که حمیدرضا صدر با قلم گیرای خود درمورد بازیگران، فیلمسازان و البته فیلمها نگاشته. نویسنده در اثر حاضر شما را به بازخوانی دنیای فیلمها و هنرپیشگانش دعوت میکند و بیش از آنکه از نقد و بررسی سینمایی برایتان بگوید، جستارهایی جذاب با ظرافتهای ادبی آفریده که برای مخاطب بسیار دلنشین خواهد بود. گفتنیست این مجموعه پس از درگذشت نویسنده و با همکاری همسر و فرزندش، گردآوری شده و به چاپ رسیده.
دربارهی کتاب همیشه بازمیگردم
جستارهایی که خود هر یک اثری هنری هستند و اگر با نگاهی دقیق در آنها به کندوکاو مشغول شویم، ردپای راوی را در جایجایشان خواهیم دید. حمیدرضا صدر به سینما عشق میورزید، فیلمها را عاشقانه به بحث میگذاشت و در حلاجی صحنهصحنهی فیلمها ابزاری جز عشق نداشت. او در کتاب همیشه بازمیگردم تلاش کرده تا شیوهی متفاوت دیدن سینما را اینبار از قاب نگاه خود به ما بیاموزد.
نویسنده در واکاوی دنیای فیلمها، هنرپیشگان و کارگردانها، از اینکه گریزی به دنیای خودش هم بزند ابایی ندارد. خاطراتی که صدر لابهلای جستارها برایتان ترسیم میکند شما را به سوی بارها دیدن و تماشای فیلمها سوق خواهد داد. تأملات مؤلف که حاصل سالها کنکاش در عرصهی سینما هستند، به شما میآموزد که چطور برای تحلیل و بررسی این هنر، چشمی حساس و هنرمندانه داشته باشید.
البته باید این نکته را یادآوی کنیم که اگر به دنبال نقدهای هنری مرسوم درمورد فیلم و فیلمسازی هستید، همینجا دست نگه دارید. حمیدرضا صدر مانند بسیاری از آثارش، پا را از روشهای معمول نقادی فراتر گذاشته و میتوان گفت در این کتاب نوعی اثر ادبی خلق کرده. توجه به ظرایف ادبی و لحن لطیف شاعرانه بیش از اسلوب متداول منتقدان فیلم در اثر حاضر مورد توجه بودهاند.
برخی از جستارهای این اثر، پیش از این در ماهنامههای «هفت» و «فیلم» منتشر شده بودند که در اینجا مجدداً به چاپ رسیدهاند. برخی از یادداشتها نیز به کمک خانوادهی حمیدرضا صدر، در اختیار ناشر و گردآورندهی این مجموعه قرار گرفتهاند. باید توجه داشت این اثر تمامی جستارهای سینمایی و یادداشتهای هنری صدر را شامل نمیشوند، بلکه تنها گزیدهای هستند از نوشتههای بسیار او.
جرج بیلی، آلن دلون، آنا کارینا، ژانپل بلموندو، آنتونی کویین، رابرت دنیرو و ستارگان دیگر دنیای سینما، قهرمان کتاب همیشه بازمیگردم هستند که در جستارهای این کتاب رنگ دیگری به خود میگیرند. در بخشهای گوناگون نیز به فراخور مطلب، عکسهایی از صحنههای فیلم با نشان دادن بازیگران یا موضوع مورد بحث، زینتبخش کتاب شدهاند که قطعاً به درک بهتر متن از سوی خواننده میانجامند.
اگر از فیلمدوستهای قهار هستید که در تحلیل و بررسی آثار سینمایی مهارت بالایی دارید، خواندن اثر حاضر فرصت خوبی خواهد بود تا تغییری در نوع نگرش یا زاویهی دیدتان نسبت به فیلمها و هنرمندان ایجاد کنید. اگر هم به فیلم دیدن و جهان سینما علاقه دارید اما با این حوزه چندان آشنا نیستید، حمیدرضا صدر در کتاب همیشه بازمیگردم، کلکسیونی از اطلاعات سودمند، متنوع و همهجانبه را درمورد فیلمها، بازیگران و کارگردانها، آن هم با لحنی صمیمی و بهیادماندنی در اختیارتان قرار داده که مطالعهی آن مقدمهای برای برداشتن نخستین قدمهای شما در مسیر سینما خواهد بود.
کتابی که پیش رو دارید به کوشش نشر چشمه به اهالی هنر عرضه شده است.
دربارهی مجموعه کتابهای کولاژ
مجموعهی کولاژ شامل آثاری است که پیرامون هنر، بهویژه فیلم و فیلمسازی به نگارش درآمدهاند. کتابهای این مجموعه به قلم نویسندگان ایرانی و خارجی تدوین شدهاند و سعی دارند دریچهای تازه را به روی هنر و در برابر مخاطب باز کنند.
«عکس دسته جمعی با پدرخوانده»، بهعنوان کولاژ چهارم، «یادداشتهای فارنهایت 451»، سومین کولاژ و «چشم پاینده»، ششمین کلاژ از این سری کتابها هستند. اثر حاضر نیز هشتمین کلاژ مجموعه به شمار میآید. نشر چشمه چاپ و انتشار این مجموعه را به عهده داشته.
کتاب همیشه بازمیگردم برای چه کسانی مناسب است؟
هواداران پردهی نقرهای سینما، از مطالعهی کتاب همیشه بازمیگردم بهرهی بسیاری خواهند برد. جستارهایی که در این اثر گرد هم آمدهاند، فیلم و فیلمسازی را بهگونهای کاملاً متفاوت در برابرتان مجسم خواهند کرد.
با حمیدرضا صدر بیشتر آشنا شویم
حمیدرضا صدر، زادهی 1335 و درگذشته در سال 1400، نویسنده، منتقد سینما و همچنین تحلیلگر ورزش فوتبال بود که بهعنوان کارشناس ورزشی در برنامههای تلویزیونی حضور داشت. سبک نوشتاری و حتی گفتاری او در تفسیر و تحلیل فوتبال، مشتاقان بسیاری را پای تلویزیون یا حتی مقالات این نویسنده در سایتهای ورزشی کشانده. احاطهی حمیدرضا صدر بر فوتبال ایران و جهان، همینطور تسلط وی بر تاریخ فوتبال از عوامل موفقیت و شهرت او میان اهالی ورزش بود.
تحصیل در رشتههای اقتصاد و شهرسازی در دانشگاه تهران و سپس ادامهی تحصیل در دانشگاه لیدز انگلستان گوشهای از فعالیتهای آکادمیک اوست. صدر مدتی نیز به تدریس در دانشگاه اشتغال داشته. قلم شیوای او برای طرفداران نشریات تهران امروز، سروش، هفت، زن روز و... انکارناپذیر است.
تکنگاری «از قیطریه تا اورنج کانتی»، کتابهای «پیراهنهای همیشه»، «سیصد و بیست و پنج»، «پسری روی سکوها»، «روزی روزگاری فوتبال» و رمان «تو در قاهره خواهی مرد» شماری از تألیفات حمیدرضا صدر هستند.
در بخشی از کتاب همیشه بازمیگردم: جستارهایی دربارهی بازیگران، فیلمسازان و فیلمها میخوانیم
سرنوشت او مثل سرنوشت بچههای یتیم بود: حکایت معصومیتی که بر باد میرفت و جانور درندهای که به جای میماند. آلن کاوالیه در زن سرکش روند گامبهگام این دگرگونی را دنبال کرد. ابراز عشق دلون به لئا ماساری هرگز رمانتیک نمیشد: «نمیدونم به اون چیزی که در مورد تو احساس میکنم عشق میگن یا نه، اگه چیزی هست، عشقه.» ولی در طول فیلم حرکت او را به عنوان جوانی معصوم تا مردی که جان میداد با همهی جزئیات کریهش میدیدیم. در اکثر لحظههای فیلم گلولهای در تن داشت و قدمبهقدم به سوی مرگ میرفت، که ماندگارترین مایهی دلونی بود. همچون گرگی زخمی بود که میخواست به خانهاش برگردد تا در آن جان دهد. بازی دلون در فصل باران سیلآسا، که به زمین افتاده بود و جملههای ماساری را نمیفهمید، توصیف گویای جان دادن بود. در صحنهی نهایی که وارد خانهاش شد، جزئیات لحظههای آخر را میدیدیم: گونههایش فرورفته بودند، رنگی به چهره و فروغی در چشمهایش نبود. همچون یک روح شده بود. اتاقها را پشتسر گذاشت و سرانجام به زمین غلتید و به سقف خیره ماند.
مرگ را میشناخت، ولی چهرهاش در لحظههای جان دادن سرشار از پرسش میشد؛ لبالب از واکنشهای بروزنکرده. در سامورایی با یکی از غریبترین خودکشیهای سینمایی به استقبال مرگ رفت. دستکش سفیدی را که همیشه پیش از کُشتن قربانیانش به دست میکرد به دست کرد. تپانچهاش را میان جمع بیرون کشید و زنی را هدف رفت که احتمالاً به او تعلقخاطری داشت. میدانست شکار خواهد شد، بااینحال، وقتی گلولهها تنش را سوراخ میکردند، حیرت را در چهرهاش دیدیم: چشمهایش گرد شد، دستش را بر سینه گذاشت و به عقب خم شد و آرام، مانند نهالی، به زمین افتاد. دوربین روی خشاب تپانچهاش رفت که گلولهای در آن نبود. او برای قربانی شدن آمده بود.
فهرست مطالب کتاب
یادداشت ناشر
از بِدفورد فالز تا تهران
بخش یک: بازیگران
سنگ و آتش فشان
یک زن فقط یک زن نبود
… و جهنم به دنبال او بود
در آینه بنگر
اگر غمگین شوی بانوی تو می شوم
من و سایه ام
شاهزاده خانمِ ابدیت
جنگل سنگ شده
کار اشتباهی کردم، فقط یک بار
بیا و احساساتی شو
سفر طولانی روز به درون شب
پسربچه ای که بزرگ نمی شد
آخرین رومئو
گذر از رودهای سرخ
من به آغاز زمین نزدیکم
عبور از آینه
دیزالو در ابدیت
قلبم این جاست؛ همین جا
عشق و نفرت در کمال خونسردی
هر سپیده دم می میرم
و من شیرم و تو باد
فقط یک رت باتلر
بازمی گردم، همیشه باز می گردم
زندان خودخواسته ی او
آن جا خواهم بود، همیشه!
با یک سر بریده و چند مگس!
بخش دو: فیلمسازان
می ترسم… از خودم هم می ترسم
پسر جوان و ویدیوکلوب کوچک
سلطان رعنای یک فیلمه!
اگر دخترِ موریل را میان آن ها می دیدم
ادامه بده کلود، ادامه بده
کسی از ملاقات با مرگ شگفت زده نشد
بچه های بی حوصله
هنوز هم هست؟
بخش سه: فیلمها
آسمان سرخ
عطر گل های خودرو
نه، تو از مرگ هیچ ندیده ای!
نه، هیولا را پیدا نمی کنی
آن پاریس تب زده و دل رُبای من
هیولا از بطری بیرون آمد
خونسرد، کاملاً خونسرد
سال هاست مرده ام
چگونه یاد گرفتم شیفته ی سودازده ها شوم
و من دیوم و تو دلبر
بی تابی پروانه ی سرخوش
زوزه ای بکش، سگ لعنتی
بیایید در دنیای بزرگ سال ها بچگی کنیم
باور نمی کردیم، نه، باور نمی کردیم
مگر رودخانه ها به دریا نمی رسند؟
کمی مُرده بودم
نمایه
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب همیشه بازمیگردم: جستارهایی دربارهی بازیگران، فیلمسازان و فیلمها |
نویسنده | حمیدرضا صدر |
ناشر چاپی | انتشارات گیلگمش |
سال انتشار | ۱۴۰۱ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 452 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-7858-27-3 |
موضوع کتاب | کتابهای نظریه فیلم |