معرفی و دانلود کتاب ماجراهای گربه چکمه پوش روسی: افسانه‌هایی از سرزمین‌های دور

معرفی کتاب ماجراهای گربه چکمه پوش روسی: افسانه‌هایی از سرزمین‌های دور

کتاب ماجراهای گربه چکمه پوش روسی که به قلم جمعی از نویسندگان به رشته‌ی تحریر درآمده، متشکل از نوزده داستان است که در سرزمین روسیه اتفاق می‌افتند. شخصیت‌های داستان‌های این کتاب وارد مسیرهایی ترسناک و پر پیچ‌وخم می‌شوند و در قعر ناامیدی فرو می‌روند؛ اما در واپسین لحظات امید را باز می‌یابند و به شکلی شگفت‌انگیز نجات پیدا می‌کنند.

درباره‌ی کتاب ماجراهای گربه چکمه‌ پوش روسی

یکی بود و یکی نبود. روزی روزگاری در سرزمین پهناور روسیه خانواده‌ای شاد می‌زیستند که در زندگی‌شان هیچ چیز کم نبود. خانواده‌ای چهار نفره که زندگی‌شان غرق در خوشی بود و در کنار هم با خوشبختی زندگی می‌کردند. فقط در زندگی آن‌ها یک مشکل کوچک وجود داشت؛ دو بچه‌ی کوچک خانواده، دو برادر دوست‌داشتنی‌ای که کنار والدینشان زندگی می‌کردند چندان با هم نمی‌ساختند و گاهی با هم دعوا می‌کردند. پدر و مادر از این قضیه اصلا خرسند نبودند، اما این موضوع آن‌قدری بزرگ نبود که بخواهد خوشی‌شان را زائل کند و آن‌ها را به هم بریزد.

نزدیک کریسمس و سال نو بود که یک اتفاق سرنوشت‌ساز افتاد. مادر و پدر خانواده ناچار بودند برای انجام کاری به یک سفر سه روزه بروند و از دو برادر خواستند که سه روز را در آرامش کنار یکدیگر بگذرانند. پدر به پسر بزرگتر سپرد که از هرگونه دعوا و درگیری اجتناب کند و محض رضای خدا و دلخوشی او هم که شده این سه روز را بی‌دردسر کنار هم بگذرانند تا آن‌ها از سفر بازگردند. پسر بزرگتر قبول کرد و قول داد که هیچ اتفاقی نمی‌افتد.

پای قولش هم ماند اما نه آنطور که باید! دو روز اول مسافرت با خوبی و خوشی سپری شد. دو برادر در آرامش کنار یکدیگر در خانه ماندند و بی‌آنکه به دعوا و درگیری بیفتند به زندگیشان ادامه دادند؛ اما روز سوم همه‌چیز به هم ریخت!

کسی فکرش را هم نمی‌کرد در چند ساعت باقی مانده تا بازگشت پدر و مادر، پسر بزرگتر زیر قولش بزند اینطور خشمگین شود. پسرها داشتند کنار هم کتاب سندباد می‌خواندند که ناگهان برادر کوچک‌تر گیر داد که حوصله‌اش سر رفته و از برادرش خواست تا با او بازی کند. همین هم پسر بزرگتر را عصبانی کرد. او با خشم برادر کوچکش را از خانه بیرون انداخت و به التماس‌های او گوش نداد. آن روز برف سنگینی می‌بارید و لایه‌ی ضخیمی از یخ روی هر چیزی را که برای چند دقیقه در هوای آزاد می‌ماند می‌پوشاند. برادر بزرگتر به خودش گفت فقط یک ربع پسر کوچک‌تر را بیرون نگه می‌دارد اما فراموش کرد و متاسفانه برادر کوچکش گم شد!

او با هراس از خانه بیرون زد تا پیش از بازگشت خانواده‌اش برادرش را پیدا کند. در مسیر به یک پیرمرد عجیب برخورد. پیرمرد خود را پدرجد سرما معرفی کرد و به او گفت که برادر کوچک‌تر اسیر اوست و اگر برادر بزرگتر می‌خواهد که او را نجات دهد باید همراه او به قصر یخی‌اش برود. آیا پسرک موفق خواهد شد تا برادرش را نجات دهد؟

کتاب ماجراهای گربه‌ی چکمه‌ پوش روسی، نوشته‌ی پاول پترویچ باژوف، یوگنی لیوویچ شوارتس، لئونید پانتیلییف، والنتین پتروویچ کاتایف، کانستانتین گیورگی یویچ پااوستوفسکی، سرگی ولادیمیروویچ میخالکوف متشکل از نوزده افسانه و داستان کوتاه است که در روسیه و غالبا در برف و یخ بندان اتفاق می‌افتند. داستان‌های کتاب ماجراهای گربه‌ی چکمه پوش روسی درونمایه‌ای امیدبخش دارند. شخصیت‌هایی کتاب همواره که در موقعیت‌هایی هراس‌انگیز قرار می‌گیرند و در قعر ناامیدی فرو می‌روند اما سرنوشتشان طور دیگری رقم می‌خورد و در اوج تاریکی نوری را می‌یابند که نجات‌ دهنده‌شان است.

کتاب ماجراهای گربه چکمه پوش روسی نه‌تنها داستان‌هایی آموزنده و سرگرم‌کننده دارد بلکه می‌تواند کودکان و نوجوانان را با فرهنگ و ادبیات غنی روسیه آشنا کند و آن‌ها را ترغیب کند تا بیشتر به سراغ مطالعه‌ی داستان‌ها و افسانه‌های این سرزمین کهن بروند.

کتاب ماجراهای گربه چکمه پوش روسی توسط مهنا رضایی گردآوری و به فارسی ترجمه شده و انتشارات دنیای اقتصاد آن را به چاپ و انتشار رسانده است.

کتاب ماجراهای گربه چکمه پوش روسی برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب برای کودکان و نوجوانان و به طور کلی علاقمندان به ادبیات روسیه مناسب و سرگرم‌کننده خواهد بود.

در بخشی از کتاب ماجراهای گربه چکمه پوش روسی: افسانه‌هایی از سرزمین‌های دور می‌خوانیم

در رودخانه‌ی بزرگ سگ‌های آبی هم زندگی می‌کردند. ننه آنیسیا و سیمون چایی‌خور به شدت پتیا را از نزدیک شدن به لانه‌ی سگ‌های آبی نهی کرده بودند. چون سگ آبی حیوان سخت‌گیر و مستقلی است و اصلا هم از پسرهای روستا نمی‌ترسید و می‌توانست پاهایشان را گاز بگیرد و برای تمام عمر آن‌ها را چلاق کند. اما پتیا خیلی دوست داشت که سگ‌های آبی را تماشا کند و برای همین هم دَم‌دَم‌های غروب، وقتی که سگ‌های آبی از لانه‌هایشان بیرون می‌خزیدند، سعی می‌کرد بی‌سروصدا بنشیند تا این حیوانات حساس را نترساند.

یک روز پتیا دید که سگ آبی از آب بیرون آمد و لب ساحل نشست و با پنجه‌هایش سینه‌اش را می‌مالید. با تمام زورش سینه‌اش را می‌مالید و خشک می‌کرد. پتیا خنده‌اش گرفت، سگ آبی به پسرک نگاه کرد و بعد وِر‌وِرکنان شیرجه زد توی آب.

یک روز دیگر، ناگهان درخت توسکای پیر با سروصدای زیادی افتاد توی آب. کُلمه‌ماهی‌هایِ ترسیده مثل برق شروع کردند به شنا ‌کردن. پتیا دوید به سمت درخت توسکا و دید که دندان‌های سگ آبی ساقه‌ی درخت را جویده‌ و حالا هم نشسته‌اند روی شاخه‌های توسکای شناور در آب و در حال جویدن پوسته‌ی آن هستند. آن وقت سیمون چایی‌خور برای پتیا تعریف کرد که سگ آبی اول ساقه‌ی درخت را می‌جود، بعد با شانه‌اش آن را هُل می‌دهد‌ و واژگونش می‌کند و غذای خودش را بسته به قطر درخت برای یک ماه یا دو ماه تامین می‌کند.

دوروبر رود بزرگ و در میان درختانش همیشه پر بود از هیاهو. آن جا پرندگان زیادی در جنب‌وجوش بودند. دارکوب شبیه پستچی روستا، ایوان آفانسی‌یِویچ بود. چشم‌های چابک و ریزی داشت و با منقار درازش تند و تند به ساقه‌ی خشک درخت سپیدار می‌کوبید. می‌کوبید و می‌کوبید، بعد سرش را کمی عقب می‌کشید و با دقت نگاه و اندازه‌گیری می‌کرد، چشم‌هایش را تنگ می‌کرد و دوباره شروع می‌کرد به نوک زدن. طوری نوک می‌زد که درخت سپیدار از فرق سر تا نوک پا زوزه می‌کشید. پتیا همیشه از اعصاب قوی‌ای دارکوب‌ در عجب بود: کل روز مشغول نوک زدن به درخت‌ است، اما حسابی هم سرحال است.

فهرست مطالب کتاب

سم‌نقره‌ای/ پاول پترُویچ باژُف
دو برادر/ یوگِنی لیوویچ شوارتس
قصه‌ی وقت از دست‌رفته/ یوگِنی لیوویچ شوارتس
ماجراهای جدید گربه‌ی چکمه‌پوش/ یوگِنی لیوویچ شوارتس
نابغه‌ی حواس‌پرت/ یوگِنی لیوویچ شوارتس
دو قورباغه/ لِئونید پانتیلیِیف
گل هفت‌رنگ/ والنتین پتروویچ کاتایِف
شیپور و کوزه/ والنتین پتروویچ کاتایِف
کُنده‌ی درخت/ والنتین پتروویچ کاتایِف
قارچ/ والنتین پتروویچ کاتایِف
نان گرم/ کانستانتین گیورگی‌یِویچ پااوستوفسکی
ماجراهای سوسکِ کرگدنی/ کانستانتین گیورگی‌یِویچ پااوستوفسکی
انگشتر استیل/ کانستانتین گیورگی‌یِویچ پااوستوفسکی
خرس پُرپشت/ کانستانتین گیورگی‌یِویچ پااوستوفسکی
گنجشک مجروح/ کانستانتین گیورگی‌یِویچ پااوستوفسکی
مردان فسقلیِ شرکت خدماتی/ کانستانتین گیورگی‌یِویچ پااوستوفسکی
داروَگ/ کانستانتین گیورگی‌یِویچ پااوستوفسکی
گل دلسوز/ کانستانتین گیورگی‌یِویچ پااوستوفسکی
جشن نافرمانی/ سرگِی ولادیمیروویچ میخالکوف