معرفی و دانلود کتاب قصههای مثنوی معنوی
برای دانلود قانونی کتاب قصههای مثنوی معنوی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب قصههای مثنوی معنوی
حمیدرضا اشرفیان در کتاب قصههای مثنوی معنوی تعدادی از حکایات مثنوی مولانا را در قالب داستان گرد هم آورده و مفاهیم مهم و آموزندهی گنجانده شده در داستانها را به شکلی ساده و قابلدرک و شیرین در اختیار نوجوانان قرار داده است. مطالعهی این کتاب میتواند آنها را با مولانا و سبک منحصربهفرد او آشنا سازد و دانش ادبی آنها را ارتقا بخشد.
دربارهی کتاب قصههای مثنوی معنوی
مثنوی معنوی یکی از آثار مهم و برجستهی شاعر نامدار ایرانی مولانا است که در قالب شعر سروده شده است. این کتاب پر از حکایتهای آموزندهای است که دربارهی اندیشههای ایرانی و دینی او هستند. جلالالدین محمد بلخی در این کتاب هنر خود را به کار میگیرد و با استفاده زبان داستان و در قالب حکایات آموزههای دینی و تربیتی خود را به مخاطبان خود عرضه میدارد و از سختیهای مسیر رسیدن به خدا سخن میگوید. مثنوی معنوی او، به انتخاب نشریهی گاردین در لیست صد اثر برتر تاریخ قرار گرفته است.
ازآنجاییکه این کتاب در قالب شعر و به سبک مثنوی نوشته شده ممکن است مطالعهی آن برای نوجوانان ثقیل و درک مفاهیم عنوان شده در آن برایشان سخت باشد از همین رو حمیدرضا اشرفیان در کتاب قصههای مثنوی معنوی این داستانها را با زبانی ساده اما شیرین برای نوجوانان نقل کرده و کوشیده تا مفاهیم تربیتی آن را به شکلی قابلدرک برای آنها بیان کند. از داستانهای آورده شده در این کتاب میتوان به «هدهد و سلیمان»، «نجات نمرود»، «گوهر و ایاز»، «پادشاه و کنیز»، «درخت علم»، «خفته و مار» و غیره اشاره کرد.
مطالعهی این کتاب نهتنها میتواند نوجوانان را با حکایتهای قدیمی و شاعران برجستهای همچون مولانا آشنا کند، بلکه مفاهیم ارزشمندی را نیز به آنها آموخته و دانش ادبی آنها را نیز بالا میبرد.
کتاب قصههای مثنوی معنوی توسط انتشارات انوار به چاپ رسیده و منتشر شده است.
کتاب قصههای مثنوی معنوی برای چه کسانی مناسب است؟
این کتاب برای نوجوانان مناسب و آموزنده خواهد بود.
در بخشی از کتاب قصههای مثنوی معنوی میخوانیم
این حکایت در مورد عادت اهالی قزوین در قدیم ایام است که برتن و شانه و کتفهایشان با سوزن کبودی میزدند و خالکوبی میکردند. یک قزوینی نزد یک دلاک رفت و از او خواست تا برایش خالکوبی کند و گفت: «برای این کار دستمزد و انعام خوبی به تو خواهم بخشید!» دلاک گفت: «ای پهلوان! چه نقشی برایت بزنم؟» گفت: «عکس یک شیر خشمگین میخواهم. زیرا طالعم صورت فلکی شیر است. آری نقش شیر بزن و تلاش کن طرحی زیبا بزنی.» دلاک گفت: «برچه قسمت از بدنت بزنم؟» گفت: «بر پشت و شانههایم این نقش را بزن.» دلاک شروع به کار کرد و درد تمام وجود قزوینی را فرا گرفت. قزوینی به حالت ناله گفت: «ای جوانمرد! تو که مرا از درد زخم سوزن کُشتی داری چه نقشی میزنی؟» دلاک گفت: «شما فرمودید نقش شیر!» گفت: «از کدام اندام شروع کردی؟» گفت: «از دم آغاز کردهام» گفت: «ای عزیز! دم را رها کن! شیرم بی دم باشد! ای استاد طراحی! زیرا دلم از زخم سوزن سست و ضعف و درد مرا بیقرار کرده است.»
«دلاک بی معطلی قسمت دیگری از شیر را شروع کرد. مرد قزوینی گفت: «این کدام قسمت است؟» گفت: «ای نیکو مرد این گوش شیر است» گفت: «ای حکیم! گوش را هم رها کن شیرم گوش هم نداشته باشد.» دلاک قسمت دیگری را راآغاز کرد و باز آه و فغان قزوینی بلند شدو فریاد زد: «سومین قسمت کدام است؟» گفت: «این شکم شیر است.» گفت: «مگر شیر شکم نداشته باشد چه میشود؟! نقش شیر شکم نمیخواهد!» دلاک دقایقی حیران و مات به قزوینی نگریست و از تعجب انگشت حیرت به دهان گَزید دلاک سوزنش را با خشم به زمین کوبید و گفت: «شیر بی یال و دم و شکم چه کسی دیده است؟ همچنین شیری شیر نباشد و خدا خلق نکرده است.» مولانا میفرماید: «اگر میخواهی گرفتار گناه و درگیر نفس اماره نشوی باید بر مصائب و مشکلات صبر کنی مشکلات مثل زخم نیش خاکوبی است اگر میخواهی پهلوان باشی باید این مشکلات را تحمل کنی تا شیرغرورت مثل قزوینی بی یال و دم نباشد.»
فهرست مطالب کتاب
مقدمه
خفته و مار
پشه و باد
الاغ و شتر
هُدهُد و سلیمان
مردی که خار میکاشت
صیادها و ماهیها
زاهدی که در سال قحطی میخندید
شتر، قوچ و گاو
شغال و خُم رنگرزی
طاووس و حکیم
گوهر و ایاز
مارگیر
شیر در تاریکی
مار دزد
موش شتر دزد
دزد دُهُل زَن
باز فراری
خانه سگ
تشنه و آب
فرستاده ماه
درخت علم
لباس خارکنی ایاز
نجات نمرود
پادشاه و کنیز
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب قصههای مثنوی معنوی |
نویسنده | حمیدرضا اشرفیان، مولانا جلال الدین محمد بلخی |
ناشر چاپی | انتشارات انوار |
سال انتشار | ۱۳۸۴ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 72 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-7064-63-2 |
موضوع کتاب | کتابهای قصههای کهن نوجوان |
کتاب خوبی بود.
حکایتهای جالبی داشت.
خوبیش هم این بود که ساده و روان نوشته شده.
ولی بعضی از داستان هاش کمی کوتاه بود ولی در کل جالب و هیجان انگیز بود.
به امید کتابهای پند آموز دیگر نویسنده.
با تشکر از کتابره. 🙏