معرفی و دانلود کتاب قربانی و چهار نمایشنامه دیگر
برای دانلود قانونی کتاب قربانی و چهار نمایشنامه دیگر و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب قربانی و چهار نمایشنامه دیگر
کتاب قربانی و چهار نمایشنامه دیگر، مجموعهای از پنج نمایشنامهی ژرفاندیشانه از رابیندرانات تاگور، از جمله «قربانی»، «پستخانه» و «مالینی» است که با شرحی از چگونگی ارتباط نویسنده با فرهنگ ایرانی و پیوند او با اندیشههای شرقی همراه شده است.
دربارهی کتاب قربانی و چهار نمایشنامه دیگر
در اردیبهشت سال 1311، رابیندرانات تاگور (Rabindranath Tagore) پا بر خاک ایران نهاد. مردی با چهرهی پیامبرگونه و ریشی بلند که روز تولدش را در ایران سپری کرد و با رضا شاه به ملاقاتی دوستانه نشست. پس از این دیدار و به درخواست تاگور، ابراهیم پورداوود، بهعنوان استاد زبانهای باستانی به دانشکدهی تاگور رفت. بعدها تاگور به پورداوود چنین گفت: «گمان میکنم در ایران کسی مرا نشناخت، چراکه چیزی از من به زبان فارسی ترجمه نشده است.» سالها بعد اما ترجمههای آثار او آرام آرام به گنجینههای زبان فارسی افزوده شدند. کتاب قربانی و چهار نمایشنامه دیگر یکی از این گنجینههاست که ژرفترین آثار نمایشی این اندیشمند پرآوازه را به خوانندگان عرضه کرده است.
آثار او زبانی ساده و بیریا دارند، گاهی اوقات آنقدر ملموساند که پردههای قلبمان را کنار میزنند و در عمیقترین قسمت آن جا خوش میکنند. برخی نمایشنامههای کتاب قربانی و چهار نمایشنامه دیگر، سرچشمه گرفته از الهامات شخصی اوست و برخی دیگر نیز حال و هوایی تاریخی و اسطورهای دارد. نمایشنامهی پستخانه داستان پسرکی ناخوش احوال به نام امل است که دکترها او را در خانه محبوس کردهاند و اجازهی بیرون رفتن ندارد. او در اتاقی نشسته و از پنجره به جهان بیرون نگاه میکند. پستخانهای در نزدیکی خانه ساخته شده، و همین موضوع ذهن کودک را پر از خیال میکند. امل رؤیاپردازی میکند که شاید نامهای از پادشاه دریافت کند، یا حتی خودش نامهرسان شود. آدمهای زیادی از کنار پنجرهی او میگذرند و وارد دنیای شفاف و شاعرانهی او میشوند. رابیندرانات تاگور که خودش نیز در بچگی از مدرسه بیزار بود و نهایتا در خانه خودش را وارد دنیای بیانتهای اشعار هندی کرد، در اینجا تجربیات شخصیاش را به اثری هنری تبدیل کرده است.
داستان نمایشنامهی قربانی از جایی شروع میشود که دختری برای دادخواهی نزد پادشاه میرود و به او بابت قربانی کردن بزش در معبد کالی، الههی جنگ، اعتراض میکند. پادشاه نیز تصمیم میگیرد ریختن خون هر موجود زندهای را در آن معبد ممنوع کند، اما کاهن معبد چشم دیدن چنین چیزی را ندارد و میخواهد این تصمیم را تغییر دهد اما خودش هم به نحوی قربانی این جدلها میشود. این اثر نقدی بر تعصب دینی است و دعوتی است به خواندن مناجاتی که ما را به سوی جهانی عاری از خشونت فرا میخواند.
آثار نمایشی رابیندرانات تاگور در طول تاریخ الهامبخش قلبهای بسیاری بودهاند. این اثر با ترجمهی فریدون گرکانی و با همت انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شده است.
کتاب قربانی و چهار نمایشنامه دیگر برای چه کسانی مناسب است؟
این متن را بهتر است برای روزهای شلوغ داخل مترو یا در میانهی اخبار روز نگذارید و بسپاریدش به عصرهای ساکتی که صدای روحتان از همیشه بلندتر به گوش میرسد. علاقهمندان به نمایشنامه و فعالین حوزهی تئاتر و ادبیات نمایشی مخاطبان اصلی اثر حاضر خواهند بود.
در بخشی از کتاب قربانی و چهار نمایشنامه دیگر میخوانیم
مدهو: حالا این را ببین، مردم خیلیخیلی باسواد همه مثل تو هستند. و هیچ وقت از خانه بیرون نمیروند؟
امل: راستی بیرون نمیروند؟
مدهو: نه، چطور میتوانند بیرون بروند؟ از اول صبح تا آخر شب با کتابهایشان در جنگاند و چشمهایشان چیز دیگری را نمیبیند. حالا ببین پسر کوچولو، تو هم وقتی بزرگ شدی دانشمند خواهی شد. آن وقت تو هم کتابهای بزرگ خواهی خواند و مردم همه متوجه تو خواهند شد و خواهند گفت فلانی چه اعجوبهای است.
امل: نه، نه، عموجان، از تو خواهش میکنم، پای تو را میبوسم، من نمیخواهم دانشمند بشوم. نمیخواهم.
مدهو: افسوس، اگر من دانشمند شده بودم، حالا دانش ذخیره و پسانداز من بود.
امل: نه دلم میخواهد بروم و بگردم و هر چیزی را که وجود دارد ببینم.
مدهو: [با تعجب] گوش کن ببینم، بگو چه خواهی دید؟ چه چیزی وجود دارد که اینقدر دیدنی باشد؟
امل: آن کوههای دوردست را از پنجره میبینی؟ من بیشتر آرزو میکنم به طرف آنها بروم و باز هم دورتر.
مدهو: راستی تو خیلی نادانی، مثل اینکه دیگر هیچ کاری نیست بکنیم، فقط باید رفت بالای آن کوه و بعد آن طرفتر. پسرجان، حرف تو اصلاً عاقلانه نیست. حالا گوش کن. میبینی که آن کوهها مثل دیواری ایستادهاند؟ معنایش این است که نباید به آن طرف کوهها رفت، وگرنه فایدۀ اینکه سنگهای بزرگ را روی هم ریختهاند چیست؟ مگر فقط برای نمایش است؟
امل: عموجان، راستی تصور میکنی معنی کوه این است که نگذارد به آن طرف برویم. به نظر من چون زمین نمیتواند حرف بزند دستهایش را به سمت آسمان بلند کرده و اشاره میکند، و آنهایی که در جاهای دور زندگانی میکنند و در کنار پنجرههایشان تنها هستند میتوانند آن اشارهها را ببینند، ولی شاید مردم دانشمند....
فهرست مطالب کتاب
بهیاد تاگور
ترجمۀ نامۀ خوشآمد تاگور
پاسخ به تاگور
مقدمۀ مترجم: سخنی چند دربارۀ تاگور
مقدمۀ مترجم دربارۀ نمایشنامۀ پستخانه
پستخانه
اشخاص نمایش
پردۀ اول
پردۀ دوم
مقدمۀ مترجم دربارۀ نمایشنامۀ مرتاض
سانیاسی یا مرتاض
اشخاص نمایش
پردۀ اول
پردۀ دوم
پردۀ سوم
پردۀ چهارم
مقدمۀ مترجم دربارۀ نمایشنامۀ مالینی
مالینی
اشخاص نمایش
پردۀ اول
پردۀ دوم
مقدمۀ مترجم دربارۀ نمایشنامۀ قربانی
قربانی
اشخاص نمایش
پردۀ اول
مقدمۀ مترجم دربارۀ نمایشنامۀ پادشاه و ملکه
پادشاه و ملکه
اشخاص نمایش
پردۀ اول
پردۀ دوم
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب قربانی و چهار نمایشنامه دیگر |
نویسنده | رابیندرانات تاگور |
مترجم | فریدون گرکانی |
ناشر چاپی | انتشارات علمی و فرهنگی |
سال انتشار | ۱۳۹۴ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 138 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-121-679-4 |
موضوع کتاب | کتابهای نمایشنامه کلاسیک خارجی |