معرفی و دانلود کتاب اشک نهان
برای دانلود قانونی کتاب اشک نهان و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب اشک نهان
کتاب اشک نهان ده داستان کوتاه از نویسنده برجسته و برنده جایزه نوبل، رابیندرانات تاگور را دربردارد که همانند سایر آثار او مجموعه داستانهایی گیرا و درخشان هستند که در آنها به مشکلات و اسارت زنان توسط مذاهب و سنتها میپردازد.
دربارهی کتاب اشک نهان:
با داستانهای این کتاب همراه شوید، به احتمال زیاد با موضوعات آنها همزاد پنداری میکنید و چندین بار مرورشان خواهید کرد؛ موضوعاتی که حول محور مشکلات زنان از زمانهای قدیم تا به کنون میباشند.
رابیندرانات تاگور مردى آزاداندیش است. او در مقالهها، داستانها و رمانهایش، پرسشهایى دقیق مطرح مىکند، اظهارنظرهایى منتقدانه دارد، اشک و آه و مشکلات مورد تبعیض قرار گرفتگان و محرومان را بیان مىکند. سرکوب زنان، به ویژه با حربهى مذهب و سنت، او را به شدت اذیت میکرده است، به همین دلیل او در کتاب اشک نهان (She: a collection of short stories) به شرح همین موضوعات در قالب داستان میپردازد.
یکی از داستانهای این کتاب به نام حکایت گات، دربارهی دختر جوانی به نام کوسوم است که در خردسالی با مردی ازدواج میکند، اما این وصلت دیری نمیپاید که از هم گسیخته میشود و او در سن 8 سالگی بیوه شده و نزد خانوادهاش برمیگردد. دقیقا در همین زمان راهب جوانی به نام سانیاسی در روستای آنان ساکن میشود و هر روز مردم را راهنمایی میکند. کوسوم از روی علاقه به طرفداران وی میپیوندد و سخنانش را گوش میدهد. او بعد از گذشت زمانی، دیگر به جلسات سانیاسی نمیرود. روزی راهب جویای علت نیامدن کوسوم میشود تا اینکه میفهمد زن بیوه، عاشق وی شده است اما راهب دست رد به سینهاش میزند و ... .
کتاب اشک نهان برای چه کسانی مناسب است؟
دوستداران قلم تاگور و علاقهمندان به داستانهای کوتاه مربوط به مسائل زنان، از خواندن این داستانها لذت خواهند برد.
با رابیندرانات تاگور بیشتر آشنا شویم:
شاعر بنگالی، ترانهسرا، نمایشنامهنویس، مقالهنویس، نویسندهی داستانهای کوتاه و نقاش که در سال 1913 موفق به دریافت جایزهی نوبل ادبیات شد، رابیندرانات تاگور (Rabindranath Tagore) نام دارد. وی موفق شد تا با ارائهی فرمهای جدید نظم و نثر و بهرهگیری از زبان محاورهای در ادبیات بنگالی، آن را از مدل سنتی که براساس سانسکریت کلاسیک بود، رها نماید.
آثار ادبى تاگور در قالب شعر، رمان، داستان کوتاه، نمایشنامه و مقاله، با عناوین مذهبى، فلسفى، اجتماعى، سیاسى و آموزشى فوقالعاده خواندنى هستند. او بیش از دو هزار غزل سروده که خودش آنها را تنظیم کرده و به «ترانههاى رابیندرا» معروف است. روح بنگالى در غالب این ترانهها، با قافیههاى یکسان و کلمات آهنگین براساس زندگى دنیوى اوج مىگیرد و به قلمرو روان پرواز مىکند. ترجمهى چنین غزلهایى با حفظ تمامى شکوه و زیبایىشان تقریباً ناممکن است.
کتابهای برگزیده رابیندرانات تاگور:
- گورا
- قاره بایره (خانه و جهان)
- ملیگرایی
- سلطان قصر سیاه
- میوه جمع کن
- اشعارخیبر
- نامههایی به یک دوست
- هدیه عاش
در بخشی از کتاب اشک نهان میخوانیم:
وقتى پس از پنج پسر، دخترى به دنیا آمد، پدر و مادرش مشتاقانه او را نیروپاما نامیدند، یعنى بىهمتا. تا پیش از این، چنین نام عجیبى در فامیل شنیده نشده بود. معمولا اسامى خدایان و الههگان بهکار مىرفت گانیش، کارتیک، پارباتى و نظیر آن.
حال وقت آن بود که نیروپاما ازدواج کند. پدرش رامشاندر میترا جستوجوى بسیار کرد، اما دامادى باب میل خود نیافت. سرانجام تصمیم گرفت که تنها پسر رى بهادر معروف را بجوید. ثروت اجدادى رى بهادر، بهطور قابل ملاحظهاى کاهش یافته بود، اما یقیناً خانوادهاش اشرافزاده بودند. آنان ده هزار روپیه جهیزیه خواستند و بسیارى هدایاى دیگر. رامشاندر بدون لحظهاى فکر موافقت کرد؛ نباید اجازه مىداد چنین دامادى را از دست بدهد.
اما پول سخت بهدست مىآید. حتى پس از گرو گذاشتن، فروختن لوازم زندگى و بهکار بردن هر ترفندى، شش تا هفت هزار روپیه کسر بود و روز عروسى نزدیک مىشد.
روز عروسى رسید. شخصى قبول کرده بود که آن پول را با بهرهاى گزاف قرض بدهد، اما در موعد مقرر، پیدایش نشد. در سالن عروسى جاروجنجالى به پا بود. رامشاندر به پاهاى رى بهادر افتاد و تقاضا کرد، «بگذار این مراسم فرخنده برگزار شود، من قطعاً این پول را به شما پرداخت خواهم کرد.» اما رى بهادر گفت: «اگر همین الان پول را نستانم، داماد را به اینجا نخواهم آورد.»
از این پیشامد در قسمت زنانه شیون و زارى به پا شد. علت بنیادین آن، در جامهى ابریشمین و آرایش عروس، خاموش و بىصدا نشست. نمىتوان گفت که او نسبت به خانوادهى شوهر آیندهاش احترام یا محبت زیادى احساس مىکرد.
به هر صورت، اوضاع و احوال آرام شد. داماد به ناگاه بر ضد پدر شورش کرد و اظهار داشت: «من از این جروبحثها و این معاملهها، چیزى نمىفهمم. من براى ازدواج آمدم و باید ازدواج کنم.»
پدر داماد به هر کسى که برمىخورد، مىگفت: «آقا دیدید که پسرهاى این نسل چگونه رفتار مىکنند؟» چند نفر از مسنترهایى که در آن جا حضور داشتند، گفتند: «به آنان نه شاستراس آموختند و نه ارزشهاى خانوادگى، تعجبى ندارد!» رى بهادر از دیدن میوهى سمى آموزش امروزى در پسرش، مأیوس و افسرده نشسته بود. ازدواج در فضایى گرفته و بدون شادى به پایان رسید.
وقتى زمان آن رسید که نیروپاما به خانهى خانوادهى شوهر برود، پدر او را به سینهاش چسباند و نتوانست مانع ریزش اشکهایش شود نیروپاما پرسید: «پدر، آیا آنان به من اجازه نخواهند داد که دوباره به اینجا بیایم؟» رامشاندر پاسخ داد: «چرا که اجازه ندهند؟ من خودم مىآیم و تو را مىآورم.»
فهرست مطالب کتاب
مقدمهى مترجم
پیشگفتار
1: حکایت گات
2: یک معامله
3: زندگى و مرگ
4: شوبا
5: مجازات
6: در میانهى شب
7: نعمت بینایى
8: خانوادهى از هم پاشیده
9: هیمانتى
10: نامهاى از طرف یک زن به همسرش
یادداشت
دربارهى مترجم انگلیسى
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب اشک نهان |
نویسنده | رابیندرانات تاگور |
مترجم | مینا اعظامی |
ناشر چاپی | انتشارات نقش و نگار |
سال انتشار | ۱۳۸۶ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 306 |
زبان | فارسی |
شابک | 9789647002196 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه خارجی |