معرفی و دانلود کتاب واژه‌های میان ما

معرفی کتاب واژه‌های میان ما

کلمات نه فقط ابزار ارتباط، بلکه نیروهایی قدرتمند برای ساخت و بازسازی زندگی‌اند. ارین بارتلز در کتاب واژه‌های میان ما، داستان زنی به نام رابین ویندسور را روایت می‌کند که با جادوی کلمات پلی بین گذشته و آینده‌ی خود می‌سازد. این کتاب که در گروه داستان‌ها و رمان‌های روان‌شناختی و زنانه قرار دارد، در سال 2020 نامزد جایزه کریستی برای داستان عمومی شده است.

درباره‌ی کتاب واژه‌های میان ما

رابین ویندسور زنی است که سال‌ها با هویتی جدید زندگی کرده تا از گذشته‌ی تاریک و شرم‌آور خانواده‌اش فرار کند. او مالک یک فروشگاه کوچک کتاب‌های دست‌دوم در شهر ریورسیتیِ میشیگان است و کتاب‌ها با نوشته‌های سیاه و صفحات زردشان خانواده‌ی او و پناه زندگی بی‌ثباتش هستند. اما در صبح اجرای حکم اعدام پدرش، یک بسته به دستش می‌رسد: «نسخه‌ای از چاپ اول و ویراست اول کتاب ناطور دشت». این کتاب او را به دهه‌ها پیش، در یک تابستان فراموش شده می‌برد. زمانی که با پیتر فلینت، پسر بی‌نقصی آشنا می‌شود که همه چیز را خراب می‌کند. کتاب ارسال شده آغاز سیری از کتاب‌هایی است که روزبه‌روز به دستش می‌رسند و هر کدام حامل شعری هستند که در روزگار جوانی برای پیتر می‌نوشت. با ورود این بسته‌ها، خاطرات گذشته باز می‌گردند و رازهایی آشکار می‌شوند. آیا این تماس دیرهنگام با پیتر، فرصتی برای رستگاری است یا تهدیدی به افشای تمام هویت قاچاقی رابین؟ ارین بارتلز (Erin Bartels) در کتاب واژه‌های میان ما (The Words Between Us) داستانی می‌نویسد که نشان می‌دهد کلمات، چه آن‌هایی که می‌گوییم، چه آن‌هایی که می‌خوانیم و چه آن‌هایی که می‌نویسیم، قدرتی فراتر از تصور ما دارند.

کتاب واژه‌های میان ما در دو خط زمانی روایت می‌شود. یکی گذشته و دوران نوجوانی رابین و دیگری زمان حال و بزرگسالی او. این ساختار گاهی به صورت منظم، گاهی پیچیده و گاهی بسیار درهم پیش می‌رود؛ اما همواره تأثیرگذار است و تا پایان داستان احساس تعلیق و کشف تدریجی را حفظ می‌کند.

واژه‌ها جان‌پناه خاطرات

ارین بارتلز در کتاب واژه‌های میان ما شخصیت‌هایی می‌سازد که رابطه‌ی عمیقی با کلمات دارند و از طریق کلمات با گذشته و آینده‌ی خود ارتباط می‌گیرند. رابین شخصیت محکم و آسیب‌دیده‌ای است که سال‌ها بر خشم و رنج گذشته‌اش سرپوش گذاشته است و پیتر، تکیه‌گاه او در گذشته، از طریق کتاب‌ها و شعرها کانالی برای ازدست‌رفته‌هایی‌ست که رابین هنوز نمی‌داند چگونه به آن‌ها دل ببندد.

در کتاب واژه‌های میان ما، عناصر قدرتمندی وجود دارند که لایه‌های معنایی و روایت‌پردازی داستان را تقویت می‌کنند. تِم قدرتمند کلمات یکی از این عناصر معنایی است که به‌عنوان پلی میان شخصیت‌ها و سرنوشت آن‌ها محتوایی عمیق و تأمل‌برانگیز به داستان می‌دهد. از طرف دیگر، لحن شاعرانه، توصیف‌هایی زنده و فضاسازی کتاب، خواننده را عمیقاً در فضای داستان غرق می‌کند. پایان غیرقابل‌پیش‌بینی داستان نیز باعث می‌شود حتی پس از اتمام کتاب، مخاطب تا مدتی با موضوع داستان درگیر بماند. همچنین حضور کتاب‌های کلاسیک مانند ناطور دشت، در نقش مواد معنادار و نمادین، عمق ادبی اثر را تقویت می‌کنند.

در مجموع می‌توان گفت، نویسنده در کتاب واژه‌های میان ما، با نثری گیرا داستان‌های کلاسیک محبوبمان را به یاد می‌آورد و با داستانی منحصربه‌فرد، موضوعات وفاداری، بخشش، پشیمانی، حقیقت نگفته و قدرت زبان را، چه مکتوب، چه نانوشته، واکاوی می‌کند.

این کتاب را نشر گویا با ترجمه‌ی بیتا قوچانی منتشر کرده است.

نکوداشت‌های کتاب واژه‌های میان ما

• داستانی که می‌توانید آن را بچشید و با دیگران تقسیم کنید. من هر جمله‌اش، هر کلمه‌اش را دوست داشتم. (باربارا کلیپل وایت، نویسنده‌ی رمان پرفروش پسر ایدئال)
• ارین بارتلز داستانی خلق کرده که بیشتر شبیه یک خاطره است. چیزی که گویا خودم تجربه‌اش کرده‌ام. اگر از آن دسته افرادی هستید که در کلمات نوشته‌شده معنا و زندگی می‌یابند، پس خود را در میان این صفحات پنهان خواهید یافت. (شان اسماکر، نویسنده‌ی کتاب سوسوی ستاره‌های دور)
• این روایت با رنگ‌هایی پرجنب‌وجوش و در دو خط زمانی ماهرانه ادغام شده است. شخصیت‌های ارین لذتی بی‌پایان‌اند. پیچیده، پویا و آن‌قدر زنده که انتظار داشتم مستقیم از میان صفحات بیرون بیایند. (کاتلین باربر، نویسنده‌ی رمان آیا شما خواب هستید؟)

کتاب واژه‌های میان ما برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب برای کسانی مناسب است که با کلمات زندگی می‌کنند، دوست دارند داستان‌هایی درباره عشق به کتاب، تأثیر کلمات و تبادل ادبی بخوانند و تا مدت‌ها پس از خواندن همراه‌ آن بمانند.

در بخشی از کتاب واژه‌های میان ما می‌خوانیم

«رایان، وقتی گفتی "تو" فکر نکنم روی صحبتت فقط من بودم. فکر کردم منظورت "تو"ی کلی بود، یعنی افراد درگیر در پروژه. وقتی درباره‌ی یه تیم حرف می‌زدی، منظورت این نبود؟»

«اما این فروشگاه توئه رابین. تو باید اونجا باشی. اون‌ها که نمی‌خوان با من حرف بزنن، می‌خوان با تو صحبت کنن.»

رایان جرعه‌ای شراب قرمز می‌نوشد. انتظار نداشتم که تلاش غیرمعمول من برای این حرف‌های معمولی منجر به این شود که این مرد از من برای بیرون رفتن درخواست کند، به‌خصوص به جایی که شراب سرو می‌شود. خودم هم به‌ندرت خودم را در موقعیتی قرار می‌دادم که مردی قرار ملاقاتی را به من پیشنهاد کند که تصادفاً آن را بپذیرم. قبلاً خوب دروغ می‌گفتم. آن‌قدر با دروغ‌های خودم زندگی کرده بودم و با آن‌ها نفس می‌کشیدم که فکر می‌کردم دیگر لازم نیست برای دروغ گفتن خیلی تلاش کنم. ظاهراً اشتباه می‌کردم.

«به‌نظر من تو و بچه‌هات یه رویداد جدید می‌سازید. معلم و مربی فداکار، گروه نابغه‌ی جوونش رو به چالش می‌کشه تا از قدرت ذهنی قابل‌توجه خودشون برای نجات کتاب‌فروشی محلی استفاده کنن. جالب‌تر نیست داستان رو از این زاویه بگیم پیردختری که دیگه دوره‌ش به سر رسیده برای نجات کسب‌وکارش نیازمند کتاب‌های قدیمی شماست، هرچند که این شهر کاملاً نشون داده که به یه فروشگاه کتاب‌های دست‌دوم دوست‌داشتنی و عجیب نیازی نداره.»

رایان می‌خندد. او هنگام خندیدن شبیه آدم دیگری می‌شود. مثل مردی که به‌جای ماشین پریوس155 که با آن به این رستوران آمدیم، سوار یک کاماروی قدیمی می‌شود.

«تو پیردختر نیستی.»

«شاید با معیارهای امروزی نباشم، اما توی دوران جین آستن بودم.»