معرفی و دانلود کتاب صوتی کلبه
برای دانلود قانونی کتاب صوتی کلبه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی کلبه
کتاب صوتی کلبه داستانی متحول کننده و ارزشمند از ویلیام پل یانگ با همکاری وین جیکوبسن و برد کامینگر است که طرز فکر شما را نسبت به خدا، تا ابد تغییر میدهد.
کتاب صوتی کلبه (The Shack) یکی از پرفروشترین رمانهای منتشر شده در سال 2007 به شمار میآید که با استقبال بسیاری روبهرو شد. ویلیام پل یانگ (William Paul Young) در مصاحبه با نیویورک تایمز در مورد این کتاب میگوید: این رمان هدیهای به شش فرزندم است. «کلبه» در این رمان، نشانهای از خانه یا فضایی است که هر انسانی از دردها و رنجهایش در درون خود برای خویش ایجاد میکند.
رمان کلبه داستان زیبا و تاثیرگذاری دارد و دربارهی این است که چطور خداوند ما را زمانیکه غرق پریشانیها و در چنگال ناامیدیها هستیم، پیدا میکند. خداوند هیچگاه ما را به حال خود نمیگذارد، مگر اینکه خودمان بخواهیم. کلبه داستان ربوده شدن دختر 4 سالهی مردی به نام «مک» است. مک پس از ربوده شدن دخترش به کلبهای میرود که به احتمال زیاد فرزندش در آنجا کشته شده است، مک یک هفتهای را در آنجا سپری میکند و با خدای خود راز و نیاز میکند و به عبادت میپردازد.
مک دوران کودکی پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشته است، پدرش مردی دائمالخمر بود. او نتوانست این موضوع را تحمل کند و از خانه فرار کرد. در سالهای میانسالی که صاحب خانواده و پنج فرزند بزرگ و موفق بود به یک بیماری سخت مبتلا شد و از دوستش خواهش کرد سرگذشت او را برای فرزندان و همسرش بنویسد تا بتواند عمق عشقش را به خانوادهاش نشان دهد و جهان درونش را به آنها بشناساند: «همان مکانی که فقط و فقط خودتان هستید، و شاید خداوند؛ اگر به او عقیده داشته باشید. البته خدا شاید آنجا باشد حتی اگر به او عقیده نداشته باشید. این عین ذات خدا است. او را بیدلیل، حاضر مطلق نمینامند.» و دوستش قبول میکند داستان دگرگونی درونی مک را بنویسد.
داستان کلبه دعوتی خاص به سفری درونی است، سفر به خود قلب خداوند. رمانی درمورد دیدار انسان با خدا، که به معنای حقیقی کلمه بیعیب است و از جهت معنوی جسور. این داستان مثل یک دعاست، پر از شگفتی، روشنی و حیرت.
وقتی که تخیل یک نویسنده و احساسات یک متخصص الهیات با هم ادغام میشوند، نتیجه کتابی همانند کلبه میشود. این کتاب پتانسیل آن را دارد که با نسل کنونی همان کاری را بکند که سفر زائر جان بانیان برای نسل خود کرد.
جملات برگزیده کتاب کلبه:
- غم، دیواری است میان دو باغ.
- زمین غمی ندارد که آسمان نتواند آن را درمان کند.
- حتی اگر بهشت عدن دیگری پیدا کنیم، سزاوار لذت تام بردن از آن و ماندن در آن نیستیم.
- بیایید دعا کنیم نسل بشر هرگز از زمین فرار نکند تا بیانصافیاش را جای دیگری پراکنده کند.
- بزرگ شدن به معنای تغییر است و خطر کردن لازمه تغییر؛ قدم گذاشتن از شناختهها به ناشناختهها.
- وقتی یک نفر ادعا میکند که تمام آخر هفته را با خدا گذرانده است، آن هم در یک کلبه، چه کسی مشکوک نمیشود؟ و این همان کلبه است.
برخی نظرات دربارهی رمان عمیقا دینی کلبه:
- کلبه داستان زیبایی است از اینکه چگونه خداوند ما را در تلاطم ناراحتیها و از میان چنگال ناامیدیها و مغلوب فرضیاتمان پیدا میکند. او هیچگاه ما را آنجا که هستیم رها نمیکند مگر آنکه خودمان بخواهیم. (وس یودر)
- رمان کلبه یک شاهکار است! در چشمانم اشک حلقه زده و گلویم را بغض میفشارد. تنها میتوانم به کسانی فکر کنم که احتیاج دارند این کتاب را بخوانند و معتقدم که هرکس آن را بخواند کسانی را میشناسد که نیاز به خواندن این کتاب دارند. (دکتر چریل واکر)
- مسحور خلاقیت و تخیل نویسنده در کلبه خواهید شد و قبل از آنکه به خودتان بیایید درمییابید که در حال تجربه خداوند به گونهای که هرگز تجربه نکردهاید هستید. بینش ویلیام یانگ تنها مسحور کننده نیست بلکه به کتاب مقدس وفادار و صادق نیز هست. این داستان متحول کننده ارزشمند را از دست ندهید. (گرگ الربکت، ویراستار، مجله پلین تروث)
در بخشی از کتاب صوتی کلبه میشنویم:
مک داخل روشویی ایستاده بود و همانطور که صورتش را خشک میکرد به تصویرش در آینه نگاه میکرد. در چشمهایی که در آینه به او زل زده بودند به دنبال نشانههای جنون میگشت. آیا واقعی بود؟ البته که نبود، این غیرممکن است. اما... دستش را جلو برد و آینه را لمس کرد. شاید همهی اینها توهمی باشد که زادهی درد و عذابش باشد. شاید یک رویا بود و او جایی خوابش برده بود. شاید در کلبه داشت از سرما میمرد و خواب بود.
شاید... ناگهان صدای شکستن چیزی خیالپردازیهایش را متوقف کرد. صدا از سمت آشپزخانه آمده بود و مک را سر جایش خشک کرد. برای یک لحظه همه جا را سکوت فرا گرفت و بعد کاملاً دور از انتظار صدای خندهای بالا گرفت. با کنجکاوی از روشویی بیرون آمد و به داخل آشپزخانه سرک کشید.
از صحنهی روبرویش متعجب شده بود. ظاهراً مسیح ظرفی را که محتوی مایعی شلوول و سس مانند بود انداخته و شکسته بود و همه جا را کثیف کرده بود. به احتمال قوی کنار پاپا افتاده بود چون قسمت پایینی دامنش و پاهای عریانش آغشته به آن مایهی غلیظ بود. هر سهتاشان آنقدر بلند و یکسره میخندیدند که مک فکر کرد احتمالاً نفس نمیکشند. سارایو چیزی در مورد دستوپاچلفتی بودن انسانها میگفت که باعث شد سهنفریشان دوباره قهقه سر دهند. بالاخره مسیح به سرعت از کنار مک رد شد و دقیقهای بعد با تعدادی حوله و یک تشت بزرگ آب برگشت. سارایو شروع کرده بود به تمیز کردن زمین و لبه کابینتها، اما مسیح مستقیم به سمت پاپا رفت و جلوی پاهایش زانو زد و شروع به تمیز کردن جلوی دامنش کرد. پس از تمیز کردن لباس به سمت پاهای پاپا رفت. با ملایمت پاها را به نوبت داخل تشت گذاشت و تمیز کرد.
پاپا با احساسات گفت: «اوه، چه حس خوبیییی!»
مک همانطور غرق افکار مختلف به چهارچوب در تکیه داد. پس دوستی با خدا این بود؟ خیلی زیبا و دوستداشتنی بود. میدانست که این مسئله که تقصیر چه کسی بود اصلاً اهمیت نداشت که کاسهای شکسته و همه جا را کثیف کرده بود. مهم نبود که خوراکی که برای صرفش برنامه داشتند از دست رفته بود. مسلماً آنچه اهمیت داشت تنها، عشقی بود که نسبت به هم داشتند و کمالی که این عشق برایشان به ارمغان میآورد. مک سرش را تکان داد. روش محبت مسیح با خدا، چقدر با روشی که او با افراد مورد علاقهاش برخورد میکرد فرق داشت.
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی کلبه |
نویسنده | ویلیام پل یانگ، وین جیکوبسن، برد کامینگر |
مترجم | فرشته جاوید حسینی |
راوی | معصومه عزیز محمدی |
ناشر چاپی | نشر روزگار |
ناشر صوتی | نشر ماه آوا |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۱۰ ساعت و ۵۰ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان مذهبی خارجی |