معرفی و دانلود کتاب صوتی کلاه رئیس جمهور

معرفی کتاب صوتی کلاه رئیس جمهور

کتاب کلاه رئیس جمهور نوشته آنتوان لورن، زندگی انسان‌هایی را روایت می‌کند که آرزوها و رویاهای مختلفی دارند اما برای دستیابی به آن‌ها تلاش نمی‌کنند و نیاز دارند چیزی یا کسی آن‌ها را به سمت خواسته‌هایشان بکشاند تا به این ترتیب زندگی‌شان را تغییر دهند.

کتاب کلاه رئیس جمهور (The President's Hat) رمانی شخصیت‌محور است و قسمتی از زندگی را به وسیله گفت‌وگوهای بین شخصیت‌ها به تصویر می‌کشد. جدا از شخصیت اصلی داستان، تعداد زیادی شخصیت واقعی در این کتاب حضور دارند. موضوع این رمان تنها سیاست و اخلاق را در بر نمی‌گیرد، با این حال تمام این‌ها را در قالب طنز و حکمت با خود دارد.

این کتاب داستان زندگی سه نفر را روایت می‌کند که هر یک جداگانه این کلاه را بر سر می‌گذارند و بعد از آن زندگی‌شان دچار تغییر و تحول مثبتی می‌شود. آن‌ها به دلیل قرار گرفتن کلاه بر سرشان اعتماد به نفس می‌گیرند و تشویق می‌شوند تا به دنبال کارهایی که دوست داشتند انجام دهند بروند و پیشرفت‌هایی را در زندگی‌شان به دست آورند. در واقع این کلاه برای افراد نیروی محرکه‌ای برای کنار گذاشتن ترس به حساب می‌آید و آن‌ها را به سوی آرزوهایشان می‌کشاند.

لورین قرار گرفتن انسان‌ها در بزنگاه‌ها و شرایط مختلف را نشان می‌دهد و عکس‌العمل‌هایشان را در موقعیت‌های مختلف می‌سنجد اما این‌ها بن‌مایه اصلی رمان را تشکیل نمی‌دهند. واکاوی عنوان، بهترین روش برای دستیابی به آن است. کلاه در این رمان در واقع استعاره‌ای از خودیابی و باور به خود است. مانند دستی که شما را پرت می‌کند و وارد راهی می‌شوید که توانایی دویدن در آن را دارید.

کارمند جزء یک شرکت با کلاه گذاشتن بر سر، ارتقاء شغلی پیدا می‌کند، زنی که گرفتار روابط شخصی ناسالم است به کمک این کلاه، زندگی‌اش را از سستی و کسالت بیرون می‌آورد. عطرسازی که فکر می‌کرد هیچ استعداد و خلاقیتی ندارد، با بر سر گذاشتن کلاه، مسیر حرفه‌ای و خلاق خود را می‌یابد و فردی که در اشرافیت بورژوازی گرفتار شده، با این کلاه تولد دوباره‌ای را تجربه می‌کند.

کلاه رئیس جمهور رمز توانستن انسان است و بیدار کننده قدرت پنهان در آدمی که گاهی به خواب فرومی‌رود. آنتوان لورین (Antoine Laurain) با این کتاب خود چنان شما را با خود همراه می‌کند که به این فکر می‌افتید اگر کلاه رئیس جمهور را داشتید چه کارهایی با آن انجام می‌دادید و کدام آرزوهایتان را دنبال می‌کردید و چه اتفاقاتی برایتان می‌افتاد.

در بخشی از کتاب صوتی کلاه رئیس جمهور می‌شنویم:

صاحب سبیلوی کیوسک با تردید پرسید: «مطمئنید؟»

هر روز صبح برنارد هنگام شفق بیدار می‌شد و برای خرید روزنامه فیگارو بیرون می‌رفت. البته می‌توانست مشترک شود. ولی این گشت کوتاه صبحگاهی جزء عادت‌هایی شده بود که به زندگی‌اش ریتم می‌داد. روزنامه را که می‌خرید، برمی‌گشت و با خانواده صبحانه می‌خورد، سپس به دفتر کارش می‌رفت.

سه روزنامه‌فروش می‌شناخت که رابطه‌ خوبی با آن‌ها داشت. او مشتری یک ربع به هفت صبح بود که روزنامه فیگارو با مجله‌های مادام و مگزین آخر هفته را برمی‌داشت. برنارد با آرامش جواب داد: «بله مطمئنم.» مارسل شُوَسُن صاحب کیوسک روزنامه‌فروشی خیابان پاسی بعد از سیزده سال برای اولین بار داشت یک نسخه روزنامه لیبراسیون به مشتری صبحگاهی‌اش می‌فروخت. این نوع اتفاق هرگز نمی‌افتد. مشتری چه عابر تصادفی باشد که روزنامه می‌خرد و دور می‌شود و دیگر بازنمی‌گردد چه مشتری دائمی، صاحب کیوسک برای آن دسته هم قابل اطمینان است که هیچ وقت چیزی نمی‌گوید و قضاوت نمی‌کند.

فهرست مطالب کتاب صوتی