معرفی و دانلود کتاب صوتی چیزهای کوچکی مثل اینها

معرفی کتاب صوتی چیزهای کوچکی مثل اینها

کتاب صوتی چیزهای کوچکی مثل اینها اثر کلر کیگن، داستانی تاریخی و غم‌انگیز از یک رویداد واقعی‌ست که از ابتدای دهه‌ی بیستم میلادی در ایرلند در جریان بوده است. این کتاب که برنده‌ی جایزه‌ی اورول در سال 2022 بوده، روایت زندگی زنانی‌ست که برای دهه‌های متوالی در اسارت کلیسا و دولت بوده‌اند.

درباره‌ی کتاب صوتی چیزهای کوچکی مثل اینها

کتاب صوتی چیزهای کوچکی مثل اینها (Small Things Like These)، داستان قهرمانی خیالی است که در دل اتفاقات واقعی ایرلند دهه‌ی بیست زندگی می‌کند. بیل فرلانگ، شخصیت اصلی کتاب، تاجری موفق است که ذغال سنگ می‌فروشد. او موفقیت و آبرویش را با تلاش فراوان برای خود ساخته زیرا برای کسی در موقعیت او، رسیدن به چنین جایگاهی مثل رؤیا می‌ماند.

مادر بیل فرلانگ زنی خوش‌شانس است. او در سن شانزده‌سالگی بیل را باردار می‌شود و چون فرزندی نامشروع را در شکم پرورش می‌دهد، توسط همه‌ی اطرافیانش طرد می‌شود. خانم ویلسون، زن بیوه‌ی ثروتمندی که از پیروان مذهب پروتستان است، او را در خانه‌اش به‌عنوان خدمتکار می‌پذیرد و به او اجازه می‌دهد تا کودکش را همانجا بزرگ کند. خانم ویلسون خود به تربیت و پرورش بیل جوان می‌پردازد و در این مسیر کمک زیادی به او می‌کند. اما بعد از گذشت سال‌ها و کسب موفقیت‌های فراوان، اهالی شهر همچنان او را به چشم یک فرزند نامشروع می‌بینند و این موضوع بر زندگی بیل فرلانگ سایه انداخته است.

داستان زندگی بیل فرلانگ به داستان رخت‌شوی‌خانه مکدالن گره خورده است. این رخت‌شوی‌خانه، که از جمله قسمت‌های واقعی داستان است، سازمانی برای بهره‌کشی از زنان بی‌پناهی‌ست که در دام کلیسا و دولت گرفتار شده‌اند. راهبه‌ها در آنجا، زنان را به انجام کارهای سنگین و بی‌مزد و مواجب در محیطی شبیه به شکنجه‌گاه وادار می‌کنند و به آن‌ها اجازه‌ی خروج نمی‌دهند. این سازمان مخوف تحت کنترل کلیسا است و زنان اسیر در آن، مورد آزارهای جنسی و روحی روانی بسیار قرار می‌گیرند. بسیاری از این زنان جان خود را از دست می‌دهند و بسیاری دیگر مجبور به ترک فرزندانشان می‌شوند. بیل فرلانگ در چنین شرایطی، زندگی خود و خانواده‌اش را به خطر می‌اندازد تا به این وضعیت اعتراض کند.

کتاب صوتی چیزهای کوچکی مثل اینها اثر کلر کیگن (Claire Keegan)، توسط مزدک بلوری به فارسی ترجمه شده است. انتشارات بیدگل کار چاپ و نشر نسخه‌ی متنی این کتاب را به عهده داشته و نشر صوتی لحن دیگر، آن را درقالب کتاب صوتی منتشر کرده. کار روایت داستان این کتاب صوتی با مهران نوروزی بوده است.

جوایز و افتخارات کتاب چیزهای کوچکی مثل اینها

• کتاب سال مجله‌ی تایمز؛
• پرفروش ساندی‌تایمز و آیریش‌ تایمز؛
• منتخبِ کتاب سال در فایننشال‌ تایمز؛
• نامزد نهایی جایزه‌ی بوکر در سال 2022؛
• کتاب سال به انتخاب مجله‌ی Observer؛
• کتاب سال به انتخاب Irish Independent؛
• برنده‌ی جایزه‌ی اوروِل برای بهترین رمان سیاسی؛
• بهترین کتابِ ماهِ نوامبر از نگاه واتر استونز (2022)؛
• کتاب سال به انتخاب Times Literary Supplement؛
• برگزیده‌ی کتاب سال در مجله‌ی The New Statesman؛
• حضور در فهرست نهایی جایزه‌ی RATHBONES FOLIO؛
• بهترین کتاب ایرلندیِ سال از نگاه Dalkey Literary Awards؛
• شناخته‌شده به‌عنوان کتاب سال در مجله‌ی آیریش تایمز (Irish Times)؛
• برنده‌ی جایزه‌ی Kerry Group Irish Fiction برای بهترین کتاب ایرلندی سال.

نکوداشت‌های کتاب چیزهای کوچکی مثل اینها

• یک شاهکار پرافت‌وخیز و امیدوارکننده. (شینید گلیسون)
• این داستانی اخلاقی، به دور از تکلف و عمیقاً تأثیرگذار است؛ زیرا بر اساس واقعیت نوشته شده است. (دیوید هایدن)
• رمانی کوتاه و استادانه. (آیریش تایمز)
• داستانی عالی و پراحساس. (گاردین)
• کتابی برجسته که هیچ کلمه‌ی نابه‌جایی در آن به کار برده نشده است. (مترو)
• شاهکاری غنی، که ماهیت خوبی و بافت زندگی روزمره را به تصویر می‌کشد. (ساندی تایمز)

اقتباس سینمایی از کتاب چیزهای کوچکی مثل اینها

در سال 2021 فیلمی با همین نام، با اقتباس از داستان این کتاب، به کارگردانی تیم میلانتس ساخته شده است که هنرمندانی چون کیلین مورفی در آن ایفای نقش کرده‌اند.

کتاب چیزهای کوچکی مثل اینها برای چه کسانی مناسب است؟

کتاب صوتی فوق، برای علاقه‌مندان به رمان‌های اجتماعی و تاریخی خارجی مناسب است.

در بخشی از کتاب صوتی چیزهای کوچکی مثل اینها می‌شنویم

فرلانگ از هیچ به اینجا رسیده بود؛ بعضی‌ها حتی ممکن بود بگویند از کمتر از هیچ. مادرش شانزده سالگی حامله شده بود، موقعی که به عنوان خدمتکار برای خانم ویلسون کار می‌کرد، زن بیوه‌ی پروتستانی که در خانه‌ی بزرگی در فاصله‌ی چندکیلومتری شهر زندگی می‌کرد. وقتی گند کار مادرش بالا آمد و کس‌وکارش به وضوح حالی‌اش کردند که دیگر کاری به کارش ندارند، خانم ویلسون، به جای اینکه اخراجش کند، به او گفت همانجا بماند و کارش را ادامه بدهد. صبح روزی که فرلانگ به دنیا آمد، خانم ویلسون بود که دستور داد مادرش را به بیمارستان ببرند و بعد او و بچه را به خانه برگردانند. آن روز اول آوریل 1946 بود و بعضی‌ها می‌گفتند این پسر احمق از آب درمی‌آید. بیشتر دوران نوزادی فرلانگ توی یک سبد نوزاد در آشپزخانه‌ی خانم ویلسون سپری شد و بعد از آن هم او را توی کالسکه‌ی بزرگی کنار قفسه‌ی آشپزخانه می‌گذاشتند، طوری که دستش به تُنگ‌های دراز و آبی روی قفسه نرسد. اولین خاطرات کودکی‌اش برمی‌گشت به بشقاب‌های غذا و یک اجاق سیاه.

فهرست مطالب کتاب صوتی