معرفی و دانلود کتاب صوتی بادبادک باز

معرفی کتاب صوتی بادبادک باز

کتاب صوتی بادبادک باز نوشتهٔ خالد حسینی داستان زندگی پسری به اسم «امیر» و دوستش «حسن» را روایت می‌کند که با وجود تفاوت‌های قومی در دوران اشغال افغانستان با یکدیگر دوست هستند. نویسنده در خلال این داستان به بیان روابط عمیق بین انسان‌ها و سختی‌های مردم کشور افغانستان پرداخته است. این اثر که جزو فهرست پرفروش‌ترین‌های نیویورک تایمز قرار گرفته، تاکنون برنده چندین جایزه ادبی شده است.

درباره کتاب صوتی بادبادک باز:

امیر که پسر ارباب است با حسن که خانه‌زاد آن‌هاست دوستان صمیمی هستند و در شهر کابل زندگی می‌کنند. امیر بسیار مهربان و خوش قلب است و همیشه از حسن حمایت می‌کند. اما یک روز در مسابقهٔ بادبادک‌ها با خیانت امیر به حسن همه چیز تغییر می‌کند و داستان به سمت و سویی دیگر می‌رود. تا زمانی که بعد از حملهٔ روسیه به افغانستان، امیر با پدرش به آمریکا مهاجرت می‌کنند و دیگر از حسن خبری ندارد.

ما داستان را از زبان امیر می‌شنویم که حالا بزرگ شده و از حس عذاب وجدانی که در تمام این سال‌ها داشته می‌گوید. به شکلی که در شادترین لحظات زندگی‌اش هم نتوانسته فکر حسن را از سرش بیرون آورد. تا زمانی که خبری از حسن می‌شنود و با تمام رنجی که می‌کشد، بزرگ‌ترین تصمیم زندگی‌اش را می‌گیرد.

کتاب بادبادک باز (The Kite Runner) اولین بار در سال 2003 منتشر شد. خالد حسینی در این رمان به خوبی توانسته شما را با درد و رنجی که مردم افغانستان کشیده‌اند آشنا کند و صدای آن‌ها را به گوش جهانیان برساند. کتاب حاضر کمی بعد از انتشار موردتوجه منتقدین زیادی قرار گرفت و تنها در طی چند هفته به یکی از کتاب‌های پرفروش نیویورک‌تایمز تبدیل شد.

نویسنده در این کتاب به خوبی توانسته تصویری از چهرهٔ جنگ‌زدهٔ افغانستان ارائه کند و به شکلی تاثیرگذار درمورد دوستی، عشق، خیانت، فداکاری و دروغ صحبت کند. یکی از موارد مورد توجه در این رمان این موضوع است که خالد حسینی با مهارت بالای خود توانسته به شکلی کاملا بی‌طرفانه واقعیت‌های سیاسی و اجتماعی چند دهه اخیر در کشورش را بازگو کند.

او تمام سعی‌اش را کرده تا صرفا به عنوان یک راوی اتفاقات پیش آمده را تعریف کند و بدون هیچ قضاوتی تنها چهرهٔ غمزدهٔ کشور افغانستان در زمان سقوطش را نشان دهد. دورانی که سیاست این کشور با تحولاتی روبه‌رو شد که زندگی مردمش را به کلی تغییر داد. اما سیاست در این رمان موضوع اصلی نیست و مسئله اصلی که نویسنده روی آن تاکید می‌کند، بیشتر ارتباطات و احساسات انسانی است.

با شنیدن کتاب صوتی بادبادک‌باز با جنبه‌های مختلف زندگی روبه‌رو می‌شوید و همچنین از فرهنگ ملت افغانستان می‌شنوید. تناقض‌های فکری که بین مردم وجود دارد، رسوم فرهنگی آن‌ها و دوستی، رگه‌های اصلی این رمان هستند.

اقتباس سینمایی براساس کتاب صوتی بادبادک باز:

مارک فورستر، کارگردان آلمانی – سوئیسی در سال 2007 بر اساس رمان بادبادک باز فیلمی ‌به همین نام ساخت که نامزد جایزه‌های سینمایی معتبر و متعددی از جمله اسکار شد.

جوایز و افتخارات کتاب صوتی بادبادک باز:

- برنده جایزه بوکه سال 2004
- برنده جایزه ادبی الکس
- برنده جایزه ادبی Elle
- برنده جایزه Puddly در سال 2006
- از پرفروش‌ترین‌های نیویورک تایمز
- برنده جایزه Borders Voices Original for Fiction
- برنده جایزه Hume's Gouden Bladwijzer
- نامزد جایزه لینکلن در سال 2006
- نامزد جایزه Allgemeine Literatur
- برنده جایزه des libraires du Québec for Lauréats horse Québec

نکوداشت‌های کتاب صوتی بادبادک باز:

- تصویری تکان دهنده از افغانستان مدرن. (Entertainment Weekly)
- این رمان فوق‌العاده، داستان تقلا و کشمکش مردم عادی در برهه‌ای فاجعه بار از تاریخ را روایت می‌کند. (People)
- کیفیت نویسندگی حسینی و تأثیر عاطفی داستان، دیرپایی این اثر را تضمین می‌کند. (Booklist)
- یک داستان زنده و جذاب که به ما یادآوری می‌کند مردم افغانستان چه مدت مدیدی‌ست برای پیروزی در برابر خشونت‌های تروریستی تلاش می‌کنند. نیروهایی که حتی امروزه نیز آنان را تهدید می‌کنند. (نیویورک تایمز) ‌

کتاب صوتی بادبادک باز به چه کسانی پیشنهاد می‌شود؟

علاقه‌مندان به رمان‌های اجتماعی از شنیدن این کتاب جذاب و تاثیرگذار لذت خواهند برد. همچنین اگر به ادبیات افغانستان علاقه دارید و دوست دارید درمورد تاریخ و سیاست این کشور بیشتر بدانید، شنیدن این رمان زیبا برایتان لذت‌بخش خواهد بود.

خالد حسینی را بیشتر بشناسیم:

این نویسنده برجسته و پزشک افغانستانی در سال 1965 در شهر کابل متولد شد. بیشتر شهرت او به خاطر نوشتن کتاب بادبادک باز است. خالد حسینی (Khaled Hosseini) بعد از آن کتاب‌های دیگری همچون «هزاران خورشید تابان» و «ندای کوهستان» را نوشت که درباره مسائل افغانستان، مهاجرت و مشکلات مردم این کشور است. وی هم‌اکنون در کشور آمریکا ساکن است و آثارش را به زبان انگلیسی می‌نویسد.

در بخشی از کتاب صوتی بادبادک باز می‌شنویم:

بابام موهایش را خیس کرد و به عقب شانه زد. کمکش کردم پیراهن سفید تمیزی بپوشد و همینطور که کراواتش را برایش گره می‌زدم، چشمش به فاصلهٔ خالی بین دکمهٔ یقه و گردن بابا بود که اندازه دو اینچ می‌شد. به آن همه جای خالی فکر کردم که بابا با رفتنش به جا می‌گذاشت و خودم را زورکی با فکر دیگری مشغول کردم.

او نرفته. هنوز نرفته و امروز روز فکرهای خوب است. کت و شلوار قهوه‌ای‌اش، همانی که برای ایام فارغ التحصیلی‌ام پوشیده بود، به تنش زار میزد. بابا به قدری آب شده بود که دیگر کت را پر نمی‌کرد. مجبور شدم آستین‌هایش را تا بزنم. دولا شدم و بند کفش‌هایش را بستم. خانوادهٔ طاهری در یکی از مناطق مسکونی فریمانت که به منطقهٔ افغانی نشین معروف بود، در خانه‌ای ویلایی زندگی می‌کردند.

خانه پنجره‌های قدی داشت با پشت‌بام قیر اندود و ایوانی محسور که رویش گلدان‌های شمعدانی بود. ماشین تیمسار توی ماشین رو پارک شده بود. به بابا کمک کردم از ماشین پیاده شد و دوباره خزیدم پشت رول. به پنجرهٔ شاگرد تکیه داد: «تو توی خونه بمون. یه ساعت دیگه زنگ میزنم.» - چشم بابا. موفق باشین.

لبخند زد.

فهرست مطالب کتاب صوتی