معرفی و دانلود کتاب صوتی راه حل جایگزین: رویارویی با مشکل، بازیابی خویشتن و یافتن شادی

معرفی کتاب صوتی راه حل جایگزین: رویارویی با مشکل، بازیابی خویشتن و یافتن شادی

شریل سندبرگ و آدام گرانت در کتاب صوتی راه حل جایگزین: رویارویی با مشکل، بازیابی خویشتن و یافتن شادی، به توضیح و بررسی محدوده بسیار وسیعی از مصیبت‌ها می‌پردازند؛ مصیبت‌هایی مانند: بیماری، از دست دادن شغل، تجاوزات جنسی، فجایع طبیعی و خشونت جنگ. این کتاب صوتی به صورت مشترک با همکاری کتابراه و ماه آوا تولید شده است.

راه حل جایگزین (Option B) از جمله پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک‌تایمز در سال 2017 است. شریل سندبرگ (Sheryl Sandberg)، بینش‌های شخصی‌اش و آدام گرانت (Adam M Grant) تحقیقات دقیق و آگاهی‌بخش خودش در زمینه‌ی بدست آوردن قدرت در هنگام مواجهه شدن با مصیبت را در این کتاب بیان می‌کنند.

پس از اینکه شوهر شریل سندبرگ (عضو هیئت مدیره و مدیر اجرایی فیس‌بوک) به طور ناگهانی درگذشت، او دیگر نتوانست به روال عادی زندگی‌اش برگردد. حس می‌کرد که دیگر هیچ‌وقت خود و بچه‌هایش طعم واقعی لذت و شادی را نخواهند چشید. شریل سندبرگ این‌طور نوشت: «تهی بودم، یک پوچی بی‌انتها که قلب و سینه‌ام را پر کرده بود و قدرت تفکر و حتی نفس کشیدن را از من گرفته بود.» آدام گرانت دوست و همراه او بود، هم‌چنین استاد رشته روان‌شناسی در دانشگاه وارتون بود، آدام به او گفت بعد از تجربه‌ی حوادث کشنده و دردناک، با برداشتن قدهایی متمرکز، می‌توان دوباره به زندگی بازگشت. انسان‌ها با مقدارِ از قبل مشخص شده و غیرقابل تغییرِ بازگشت‌پذیری متولد نشده‌‌اند. بازگشت‌پذیری نوعی ماهیچه است که هرذفردی می‌تواند آن را قوی و قوی‌تر کند و با مصیبت‌های بزرگ زندگی‌ خودش را وقف دهد.

شریل سندبرگ از زمانی که جسد همسرش را کف سالن باشگاه دید، از همان لحظه‌ی دردناک، شروع به گفتن حرف‌های دلش کرد و هر روز از زندگی‌ و احساسش می‌نوشت تا تنهایی و اندوه شدیدی که هنگام خواب احساس می‌کرد را بتواند بیان کند. اما این کتاب از شکست شریل سندبرگ فراتر است و به توضیح و بررسی بازه‌ی بسیار وسیعی از مردم پرداخت که بر سختی‌هایی زندگی غلبه کرده‌اند. سختی‌های که از مرگ شوهر شریل دردناک‌تر است. داستان‌های آن‌ها ظرفیت و پتانسل روح انسان در استقامت و یافتن شادیِ دوباره را به اثبات می‌رساند.

بازگشت به زندگی پس از مصیبت‌‌ها از عمق وجود ما و نیز از حمایت‌های اطرافیان‌مان سرچشمه می‌گیرد. حتی بعد از تجربه‌ی ویرانگرترین رویدادها و حوادث، باز هم امکان رشدِ دوباره با یافتن معانی بسیار عمیق و به دست آوردن قدردانی‌های عمیق‌تر در زندگی‌مان وجود دارد زیرا روح انسان از ظرفیت بالایی برخوردار است. کتاب صوتی راه‌حل جایگزین چگونگی کمک به دیگران در شرایط بحرانی، بزرگ کردن بچه‌هایی قوی و ایجاد خانواده، نحوه‌ی همدردی با یکدیگر، جامعه و سازمانی برگشت‌پذیر را به تصویر می‌کشد. بیشتر این درس‌ها و تجربیات را در تلاش‌ها و تقلاهای روزانه می‌توان به کار برد که انسان‌ها را در مقابل هرچیزی که پیش‌روی‌شان قرار گرفته شجاع‌تر کند تا از مشکلات زندگی هراسی نداشته باشند.

شریل سندبرگ دو هفته پس از اینکه همسرش درگذشت، به جشن روز پدر دعوت شد. او گریه‌کنان می‌گفت: «من دیوُ را می‌خواهم و جای او خالی‌ست.» آدام گرانت به او می‌گفت: «دیگر گزینه اول وجود ندارد» و سپس با او عهد کرد که بیشترین راه‌حل‌های جایگزین را در اختیارش قرار دهد. باید بدانید که همه‌ی انسان‌ها با بعضی از راه‌حل‌های جایگزین زندگی می‌کنند و با روش‌های جایگزینی‌ست که زندگی را ادامه می‌دهند. این کتاب صوتی به مخاطب کمک خواهد کرد تا بیشترین جایگزین را بیابد.

در بخشی از کتاب صوتی راه حل جایگزین می‌شنویم:

در اولین هفته مدرسه راهنمایی، بهترین دوستم به من گفت که خیلی اخلاق خوبی نداشتم تا با من بیرون برود. این قطع رابطه دردناک به یک مزیت تبدیل شد. خیلی زود پس از این اتفاق، سه دختر به سراغم آمدند. من با این سه نفر برای تمام عمرم دوست شدم و در دبیرستان نیز سه نفر دیگر به این حلقه اضافه شدند. میندی، حوا، جیمی، الیس، پم و بث (یا همان طوری‌که به خودمان می‌گوییم «دخترها.») ما به هم در مورد همه چیز توصیه می‌کردیم از چیزی که برای مراسم رقص می‌پوشیدیم تا کاری که انتخاب می‌کردیم و حتی کاری که باید در زمان بیدار شدن نوزاد در نصف شب انجام دهیم.
در پاییز سال 2015، دختر بث به سن بلوغ رسید. ایام مراسم جشن بلوغ در مدرسه بود و من خیلیِ علاقه‌ای به رفتن به این مراسم نداشتم. جشن بلوغ قبلی، درست چند روز پیش از فوت دیو بود. این تفکر که دیو در این مراسم حضور ندارد سایه‌ای بر این مراسم انداخت. ولی در طول روزهای تاریک تابستان، دخترها روزانه وضعیت را کنترل می‌کردند و مرتباً به کالیفرنیا می‌آمدند. با حضور دائمی خود به من ثابت کردند که تنها نیستم. دوست داشتم در اوقات شادی آن‌ها حضور داشته باشم و جبران همدردی آن‌ها در روزهای ناراحتی را بکنم.

نشستن کنار دخترها و خانواده‌های آن‌ها در مراسم جشن بلوغ بسیار دلگرم کننده بود به طوریکه مرا یاد دوران نوجوانی خودم انداخت، یعنی روزهایی که یک مدل موی بد مشکلی بزرگ به شمار می‌رفت! دختر بث تورات را خواند و همگی ما به وی افتخار کردیم. مراسم با سخنرانی سنتی کادیش، دعا کننده برای افراد متوفی پایان یافت. ناگهان شش دست از همه جهت به سوی من حرکت کرد. دوستانم مرا سفت گرفتند و قول دادند تا از این ضایعه با همدیگر عبور کنیم.

در جشنی که شب برگزار شد، بچه‌های ما اوقات خوشی داشتند. پسر و دخترم را دیدم که با دوستان‌شان حرف می‌زدند. زمانی که می‌بینید بچه‌های شما با بچه‌های دوستان‌تان ارتباط خوبی دارند، نوعی لذت و شادی در شما رخنه می‌کند. علاوه بر دخترها، میهمانان دیگری از روزهای حضور ما در مدرسه میامی در آن جشن حضور داشتند، از جمله با نمک‌ترین پسر در کلا‌سمان: بروک رز. حتی اسمش نیز کامل بود. در گذشته هیچ کدام از ما باور نداشت که شانسی برای برقراری رابطه با وی داشته باشیم و حالا که او را می‌دیدیم بسیار خرسند بودیم.

دی جی آهنگ «سپتامبر» از گروه زمین، باد و آتش را پخش کرد و بروک دستم را گرفت. با لبخندی زیبا مرا به رقص دعوت کرد. مرا به سن رقص برد و درست مثل دبیرستان شروع به رقص و آواز کردیم. سپس ناگهان بغضم ترکید.

بروک به سرعت مرا به خارج از سن برد و پرسید مشکل چیست. در ابتدا، فکر کردم به خاطر دلتنگی دیو است، ولی می‌دانستم که این آن احساس نیست و وضعیتی متفاوت دارد. سپس به اصل قضیه پی بردم. رقصیدن با آهنگی جذاب از دوران کودکی مرا به جایی برد که تنهایی نتوانسته بود آن را پر کند. من حال خوبی نداشتم. واقعاً خوشحال بودم. شادی و شعف بلافاصله وارد خون من شد. چگونه می‌توانستم خوشحال باشم وقتی دیو دیگر پیشم نیست؟

فهرست مطالب کتاب صوتی