معرفی و دانلود کتاب صوتی خاله بازی
برای دانلود قانونی کتاب صوتی خاله بازی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی خاله بازی
کتاب صوتی خاله بازی نوشتهی بلقیس سلیمانی، زندگی زوجی را روایت میکند که هر یک، جهان را از زاویه دید خودشان برای شما به تصویر میکشند؛ داستان رفت و آمد نسلی که بین سنت و مدرنیته قرار گرفته است.
کتاب صوتی خاله بازی بازتابی است، از جامعهای که خط فاصلهای به نام روشنفکری بین انسانها قرار داده است. این کتاب صوتی روایتگر زندگی یک مرد و سه زن است که این زنها در زمانها و شرایط مختلف وارد زندگی این مرد میشوند و نقشی را بازی میکنند که برای آنها معین شده است. زن اول میآید تا بمیرد، زن دوم میآید تا بماند، زن سوم میآید تا نپذیرد. آن که نمیپذیرد به کاستیهای طبیعی خود دامن میزند اما میکوشد در برابر کاستیهای اجتماعی غلبه کند و در نقشی که همگان برایش در نظر گرفتهاند بازی نمیکند. او به دنبال یافتن و ساختن یک هویت منحصر به فرد برای خود است. سلیمانی در این کتاب صوتی با زبان روان و دلنشین زندگی یک نسل پریشان از آرمانها و ایدولوژیهای سنتی به دوران مدرن را به نمایش میگذارد.
این کتاب صوتی دربارهی زندگی ناهید و مسعود است که هر یک جهان را از زاویه چشمان خود برای شما بیان میکنند. مسعود دیدگاههایی سنتی و مذهبی دارد و ناهید برعکس همسرش دختری تحصیل کرده با دیدگاههای مدرن است. ناهید و مسعود عاشقانه با یکدیگر ازدواج کردند، مسعود که از مشکل ناباروری ناهید اطلاع داشت با او ازدواج کرد، اما پس از مدتی عطش فرزند او را وادار میکند که دوباره ازدواج کند، ناهید هم در این راه به او کمک میکند و میکوشد تا با هووی خود مهربان باشد و زندگی آرامی با یکدیگر داشته باشند، اما این مهربانیها زیاد دوام نمیآورد و مشکلات زیادی به وجود میآید.
بعد از کش و قوس فراوان، در نهایت سیما، زن دوم مسعود میمیرد و مسعود با دو فرزند و ناهید باقی میماند. شرایط طوری اتفاق میافتد که ناهید، بیحقه و ترفند، میتواند مهر فرزند بچشد و دست تقدیر هم، رقیب را از میان برمیدارد، اما ناهید به یکباره بار خود را میبندد و میرود و علاقهای به بازگشت به زندگی قبلی ندارد. سرانجام حمیرا دوست قدیمی ناهید به داستان وارد میشود و...
هر یک از اشخاص این رمان جذاب، به نوعی در موضعگیری با سنت و مدرنیته، رفتارها و واکنشهایی را از خود نشان میدهند که تمام آنها از عدم فضای درست در شکلگیری گفتوگو بین نسلها نشات میگیرد. از دیگر ویژگیهای برجستهی این کتاب اشاره به جنسیت زنان امروزی و دغدغههای گوناگون زنان در این دوران است که تا حد بسیاری فرهنگی و پیرو همان موضوعات همیشگی سنت و مدرنیته است.
نویسندهای با دیدگاه موضوعات اجتماعی زنان:
بلقیس سلیمانی نویسنده، منتقد و پژوهشگر ادبی در سال 1342 در شهر کرمان چشم به جهان گشود. او دانشآموخته رشته فلسفه است و بیش از 80 مقاله در مطبوعات به نگارش درآورده و بعضی از داستانهای او به زبانهای مختلفی نیز ترجمه شده است. همچنین در جایزههای ادبی مانند جشنواره بینالمللی برنامههای رادیویی و جایزه منتقدان و نویسندگان مطبوعاتی به عنوان داور حضور داشته است. او همیشه در داستانهایش فلسفهی زندگی را به تصویر میکشد و سالهای دهه 60 و دغدغههای این سالها را به نمایش میگذارد.
از جمله داستانهای سلیمانی میتوان به من از گورانیها میترسم، پسری که مرا دوست داشت، به هادس خوش آمدید، سگسالی، بازی عروس و داماد، شب طاهره، بازی آخر بانو و... اشاره کرد.
در قسمتی از کتاب صوتی خاله بازی میشنویم:
«بچه دختر بود، نمیدونم کدوم شیر ناپاک خوردهای همان جا از دهنش در رفت که این بچهی ماهگله. و باز نمیدونم کدوم شیر پاک خوردهای بود که ماه و روز ماهگل دستش بود، چرتکه انداخت و گفت به حساب او ماهگل باید همین دیشب فارغ شده باشه. جمعیت رو میگی، مثل فشنگ دویدن طرف دهانهی قنات و حلقههای چاه. جمعیت تو بیابون میدوید و ماهگل رو صدا میزد، یکی میگفت چشمهاش رو دیده که تو تاریکی چاه دودو میزده، یکی میگفت صدای نالههاشو شنیده، یکی میگفت آب قنات خون آلود بوده، یکی میگفت صدای دهل از ته چاه شنیده، حتم با اجنه محشور شده. نمیدونم اگر خدابیامرز کل محرم نگفته بود ممکنه این طفل بچهی حرومزاده یکی از همین قرشمالها باشه، اون جمعیت با این قنات چه میکرد؟ هر چه بود. جمعیت دو به شک شد. بچه را قرشمالها برداشتند. سالها بعد که دیدمش انگاری جوانمرگ شده ماهگل را میبینم. سیبی که دو قاچش کردی...»
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی خاله بازی |
نویسنده | بلقیس سلیمانی |
راوی | آرمان سلطان زاده، مریم پاک ذات |
ناشر چاپی | انتشارات ققنوس |
ناشر صوتی | آوانامه |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۷ ساعت و ۲۵ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی |
البته شخصیت ناهید و کارهاش و دلایلش اصلا برای من قابل درک نبود. چرا یه زن تحصیلکرده باید اینقد بی جهت کوتاه بیاد و خودشو آزار بده؟
در کنار قلم جذاب و روان نویسنده، به یه ایراد میتونم اشاره کنم و اون دوپاره بودن داستان بود. نمیدونم نویسنده چه اصراری داشت که افسانههای بومی و محلی رو با اون حد از جزئیات که دیگه حتی به رویاپردازی پهلو میزد در داستان بگنجونه. انگار به عمد تلاش برای فاصله گذاری داشت که به نظر من اصلا جالب نبود.
راویان داستان گل کاشتند و خیلی از شنیدن صدای معصوم و آرام خانم پاک ذات و هنرنمایی (مثل همیشه) مسحورکننده آقای سلطان زاده لذت بردم.