معرفی و دانلود کتاب صوتی آذرمیدخت: آخرین پادشاه زن ایران

معرفی کتاب صوتی آذرمیدخت: آخرین پادشاه زن ایران

فواد فاروقی در کتاب صوتی آذرمیدخت داستان روزهایی را روایت می‌کند که مرزهای‌های ایران‌زمین، تحت لوای حکومت بانویی دادگر و بزرگ‌زاده بود. آذرمیدخت، آخرین پادشاه زن در تاریخ هزاران ساله‌ی ایران است که در این اثر، زندگینامه‌اش به‌صورت داستان‌وار در اختیار مخاطبان قرار داده شده.

درباره‌ی کتاب صوتی آذرمیدخت

فرهنگ و تمدن ایران‌زمین پیشینه‌ای به قدمت تاریخ دارد. در این سال‌های طولانی، حاکمان بسیاری بر این سرزمین حکومت کرده‌اند که برخی حکیم و عادل و دادگر و بسیاری خونخوار و ظالم و دیوسیرت بودند. آنچه چرخ فلک به ما آموخته این است که تا آفتاب از مشرق بالا می‌کشد و روز به شب گره می‌خورد، کار جهان چنین است و هیچ حاکمی بر مسند قدرت ماندگار نمی‌ماند. خوب و بد هر دو روزی از مسند شاهی به پایین کشیده می‌شوند و این دیار پرغصه را ترک می‌کنند، اما آنچه اهمیت دارد، میراثی است که از خود به جای می‌گذارند. تا بوده، چنین بوده که ظالمی برود و ظالم دیگری به جایش علم شاهی در دست گیرد و بتازاند، اما ایرانیان خوشبخت و خوش‌اقبال بوده‌اند که در این مسیر هزاران ساله، رنگ عدالت و بهروزی را نیز با حکومت برخی شاهان عادل دیده‌اند. جای بس شگفتی و خوشبختی است که در میان این پادشاهان عادل، نام زنانی نیز به چشم می‌خورد که از بزرگان بوده و رفاه و آرامش و امنیت را برای مردمان سرزمینشان به ارمغان آورده‌اند. زنانی که هرچند حکومتی کوتاه داشتند، اما همین‌که توانسته‌اند در این جهان مردسالار قد علم کنند و قدرتی به دست آورند، آن را در راه خیر و خوبی به کار بسته‌اند تا ایران‌زمین را سربلندتر و آزادتر از همیشه اداره کنند.

یکی از این بانوان که در تاریخ نیز نامش به خوبی و دادگری ماندگار شده، «آذرمیدخت» است که در شاهنامه از او با نام «آزرم» یاد کرده‌اند. آذرمیدخت دختر یکی از نامدارترین پادشاهان ساسانی، یعنی خسروپرویز بود. او بعد از مرگ پدرش و زمانی که ایران سراسر آشوب و کشتار بود، با حمایت سران و بزرگان کشور قدرت گرفت و بر تخت شاهی نشست. با اینکه روزی بی‌خبرِ حمله و توطئه‌ی دوستان و دشمنان به شب نمی‌رسید، اما آذرمیدخت با فراست و هوش فراوانی که داشت تلاش کرد تا آرامش را به این خاک برگرداند و شکوه متزلزل‌شده‌ی خاندانش را جانی دوباره ببخشد. در کتاب صوتی آذرمیدخت که به قلم فواد فاروقی نگاشته شده، زندگینامه‌ی این بانوی جوان و فداکار را می‌شنویم که با ادبیاتی داستانی و شنیدنی در اختیار مخاطبان قرار گرفته است.

داستان کتاب صوتی آذرمیدخت از جایی شروع می‌شود که پوران‌دخت، خواهر آذرمیدخت به تازگی از سلطنت کناره‌گیری کرده. در آن روزهای آشوب و بلوا که کینه‌توزی و شرارت برای به دست آوردن قدرت، مانند خون در رگ‌های این سرزمین می‌جوشید و هر دم با شکاف زخمی از خیانت بر پیکره‌ی نحیف این سرزمین جاری می‌شد، پوران‌دخت خود را حاکم سزاواری برای در دست گرفتن کنترل این وضعیت نابسامان ندید و از سلطنت کناره‌گیری کرد تا بزرگان و موی‌سپیدان پارسی، جانشین لایق‌تری برای این منصب در نظر بگیرند. اما بر خلاف انتظار پوران‌دخت چنین نشد؛ زیرا که گشتاسبِ بَرده، که از سزاواری و کیاست و لیاقت بویی نبرده بود و تنها ویژگی برجسته‌اش در میان رقبا، به رگ داشتن خون ساسانی بود، به تخت نشست. وضعیت زندگی مردمِ تیره‌روز از قبل هم بدتر شد، چون حالا علاوه‌بر بحران ناامنی و کشاکش قدرت، حاکم ظالمی هم بر آن‌ها حکومت می‌کرد که کوچک‌ترین شکایت و انتقادی را با تیغ تیز شمشیر پاسخ می‌داد.

در این میان آذرمیدخت که همواره دغدغه‌ی جان‌های بی‌گناه را داشت زبان به اعتراض و ملامت پادشاه باز کرد. او چنین خون‌خواری و ددصفتی را که گشتاسب برده از خود نشان می‌داد، دون شأن سلسله‌ی ساسانی دید و از او خواست تا از این قتل و کشتار دست بکشد. گشتاسب برده که تازه طعم شیرین قدرت را زیر دندانش چشیده بود خریدار این صحبت‌ها نبود، ولی دست‌کم می‌توانست با دروغ‌گویی و تظاهر، این شاهزاده‌ی ساسانی را وادار کند تا به قیمت خرید جان مردمان بی‌گناه، به همسری او درآید. حالا راهی سخت و انتخابی کمرشکن پیش پای آذرمیدخت بود؛ یا باید به همسری آن دیو خون‌خوار در می‌آمد و جان و آبرویش را به خطر می‌انداخت، و یا باید مرگ بی‌گناهان را روزبه‌روز می‌دید و دم بر نمی‌آورد...

کتاب صوتی آذرمیدخت اثری از نشر صوتی موج کتاب و انتشارات سمیر است. این کتاب را با صدای سارا نوری می‌شنوید.

کتاب صوتی آذرمیدخت برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به رمان‌های تاریخی ایرانی و زندگینامه‌ای علاقه دارید، شنیدن این کتاب را از دست ندهید.

در بخشی از کتاب صوتی آذرمیدخت: آخرین پادشاه زن ایران می‌شنویم

نالایقان خوش‌خدمتی پیشه می‌کنند تا با انجام کارهایی که به چشم آید، عدم شایستگی‌شان را برای انجام کارهای مهم بپوشانند. فرمان گشتاسب برده، این موقعیت را برای آنان فراهم آورد. تکاپویی در میان جلادان و هم‌دستانشان پدید آمد. آنان نگذاشتند حتی دقایقی چند وقت از دست برود. شتابان تنی چند از جلادها سفره‌ی چرمین را در برابر جایگاه شاه ستمگر ساسانی گستردند تا جزئیات کار مردی که می‌خواست همسر نازنینش را سر ببرد کاملاً در دیدرس گشتاسب برده، پوران‌دخت و آذرمیدخت قرار گیرد. هنوز از دو سر بریده‌ای که در مقابل جایگاه بر زمین نهاده بودند گهگاه خون چکه می‌کرد و به خورد زمین می‌رفت. به بیان بهتر، به جای خون، خونابه از سرهای بریده جریانی بس آهسته داشت. خونابه از کنار لبان دو محکوم ستم‌دیده می‌تراوید، از کنار خون‌های خشکیده بر لبان و چانه‌ی محکومان راه سرازیری پیش می‌گرفت و می‌گذشت تا قطره‌قطره به ناحیه‌ی گلوگاه برسد و از محل بریدگی بگذرد بر زمین بریزد.

فهرست مطالب کتاب صوتی