معرفی و دانلود رایگان کتاب صدیق
برای دانلود قانونی کتاب صدیق و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صدیق
کتاب صدیق نوشتهی فرانسوا ولتر، برگرفته از داستان ایرانی سه شاهزاده سرندیپ است که به روایت فیلسوفی به نام صدیق میپردازد که در عهد عتیق در بابل زندگی میکرد.
فرانسوا ولتر (Francois Voltaire) یک نویسنده و فیلسوف فرانسوی متولد 1694 است. ولتر نویسندهای پرکار بود و فعالیتهای زیادی در بیشتر رشتههای ادبیات انجام داد. او از طرفداران آزادی سخن در اروپا بود و پافشاری زیادی درباره آزادی مطبوعات داشت که باعث شد مجبور به سانسور آثارش شود.
او در تاریخ 16 ماه مه 1717 به مدت 1 سال در قلعه باستیل زندانی شد. در سال 1726 بعد از یک بحث و گفتگوی لفظی با یک اصیلزاده فرانسوی به نام شوالیه روهان بار دیگر به قلعه باستیل برگشت. سپس به پیشنهاد خودش به جای زندانی بودن، به انگلستان تبعید شد. جامعه انگلیسی از ورود او استقبال کرد و کارهای ادبی مهمی در طول اقامت در انگلستان تولید کرد و در سال 1747 داستان صدیق را به رشتهی تحریر درآورد. صدیق و کاندید دو کتاب چشمگیر و مورد توجه این نویسنده پرکار میباشد.
ولتر در کتاب حاضر چندان پایبند به موضوعات تاریخی و جغرافیایی داستانش نیست و مسائل و مشکلات صدیق با پوشش نازکی مسائل و مشکلات زمان خود ولتر را نشان میدهد. این کتاب با بهرهگیری از داستانی پارسی به اساس فلسفی زندگی انسانها میپردازد.
ولتر این کتاب را به پیشگاه سعدی شاعر و متفکر ایرانی تقدیم کرده است. او با کارهای سعدی از طریق کتاب گلستان آشنایی پیدا کرده و مرید او شده بود. در جمع دوستان، او را به نام سعدی صدا میکردهاند. ولتر تنها کسی نبود که عظمت سعدی او را مسحور کرده باشد.
در بخشی از کتاب صدیق میخوانیم:
یک جشن بزرگ که هر پنج سال یک بار برگذار میگردید، نزدیک میشد. این یک رسم قدیمی مملکت بابل بود که در پایان هر پنج سال یکی از شهر نشینان را که بالاترین سخاوت را از خود نشان داده انتخاب کرده و از او تجلیل کنند. بزرگان کشور و مجوس بزرگ در بین قاضیها برای انتخاب این شخص جا داشتند. ساتراپ که نماینده شاهنشاه بزرگ ایران در مملکت بابل بود هر عمل نیک و سخاوتمندانهای را که در این کشور اتفاق افتاده بود به اطلاع قضات رساند. اسامی تمام این افراد خیر به رای گذاشته شده و شخص پادشاه نتیجه آرا را اعلام میکرد. از دورترین ایالات مملکت مردم از هر درجه و مقامی خود را به پایتخت رسانده که در این مراسم با شکوه شرکت کنند.
شخص برنده هر کس که بود از دست پادشاه یک کاپ افتخار طلائی دریافت کرده که روی آن با سنگهای گران قیمت مزین شده بود. پادشاه در موقع اعطای این کاپ خطاب به برنده اظهار میکرد:
"شما بخاطر سخاوتی که از خود نشان دادهاید به دریافت این کاپ افتخار نائل میشوید. باشد که پروردگار بزرگ هزاران نفر از این شهروندان را نصیب ما کند."
در چنین روزهایی، پادشاه با شکوه و جلال هر چه بیشتر روی تخت سلطنت جلوس کرده و تمام بزرگان، مجوس بزرگ، فرمانداران ایالات مختلف نزد شاه حضور داشتند. برندگان جوائز سریعترین اسبها و یا قویترین مردان نبودند بلکه شخصیت والای افراد بود که مورد قضاوت قرار میگرفت. بزرگ ساتراپها با صدای بلند این کارهای سخاوتمندانه را اعلام میکرد ولی یک کلمه در باره رفتار سخاوتمندانه صدیق که تمام اموال همسایه خود را به او باز گرداند، ذکر نکرد. حتی اینکه این همسایه نزدیک بود باعث شود که صدیق جان خود را از دست بدهد.
اولین کسی که نامزد دریافت جایزه شد یک قاضی بود که به علت یک اشتباه باعث شده بود که یکی از شهرنشینان مبلغ قابل توجهی پول از دست بدهد در حالیکه این قاضی به هیچ وجه مسئول این اشتباه نبود، خسارت وارد شده به شهر نشین نام برده را از جیب خودش پرداخت کرد.
فهرست مطالب کتاب
مقدمه مترجم
صدیق
فصل اول: چشم کور
فصل دوم: دماغ
فصل سوم: سگ و اسب
فصل چهارم: مرد حسود
فصل پنجم: نیروی سخاوتمندی
فصل ششم: قضاوت
فصل هفتم: نیروی حسادت
فصل هشتم: زن شلاق خورده
فصل نهم: اسیر
فصل دهم: مراسم تدفین
فصل یازدهم: جشن شبانه
فصل دوازدهم: قرار ملاقات
فصل سیزدهم: چپاولگری
فصل چهاردهم: ماهیگیر
فصل پانزدهم: مارمولک
فصل شانزدهم: مسابقات
فصل هفدهم: معتکف
فصل هیجدهم: معما
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب صدیق |
نویسنده | فرانسوا ولتر |
مترجم | تورج هاشمی |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 76 |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان فلسفی خارجی |
کتاب خوب و محتواش آموزنده بود که فراز و نشیبهای زندگی رو برای ما بازگو کرد، ولی یه نکته خنده دار توی قسمتی از داستان دیدم، اینکه اون زمان فوتبال ابداع نشده بود و فوتبال ۱۲۸ سال قدمت داره و به شکل امروزی و این اسم یه اسم جدیده.
البته در گذشته خیلی دور در مصر، چین و یونان نوعی بازی وجود داشته که شبیه فوتبال امروزی بوده که بازی یونانی خیلی شباهت بیشتری به فوتبال امروزی داشته که "اسپیشکیروز" نام داشته، در کل فوتبال سال ۱۸۹۴ در برزیل شروع شد.
کاش در اینجا واژه فوتبال رو بکار نمیبردید و اسم مربوط به اون زمان رو مینوشتین و اصطلاح امروزی رو داخل پرانتز برای فهم خواننده بکار میبردید.
با تشکر