معرفی و دانلود کتاب شهامت واقعی

معرفی کتاب شهامت واقعی

کتاب شهامت واقعی نوشته‌ی چارلز پورتیس داستانی درباره‌ی جسارت، استقامت و بردباری است. این رمان روایتگر سرنوشت دختری چهارده‌ساله است که به دنبال انتقام قتل پدر از خانه می‌گریزد و با مردی به نام مارشال کاگبرن همراه می‌شود. این کتاب که در سبک وسترن به نگارش درآمده، تاکنون مرجع چند اقتباس سینمایی درخشان بوده و همچنین موفق شده در لیست کتاب‌های پرفروش نیویورک تایمز قرار بگیرد.

درباره‌ی کتاب شهامت واقعی

داستان شهامت واقعی (True Grit) توسط زن مسنی به نام متی روایت می‌شود، زنی دانا، مستقل و زیرک که شخصیتی پیشرو و ماجراجو دارد و شباهتی میان او و زنان اطرافش نیست. متی در این کتاب روایتگر ماجرایی‌ شگفت‌انگیز است که پنجاه سال پیش رخ داده و زندگی او و خانواده‌اش را برای همیشه دگرگون کرده است.

متی چهارده ساله بود که پدرش در یک معامله به قتل رسید و قاتل او چانی که تا پیش از این به عنوان یک خدمتگزار در مزرعه‌ی آن‌ها مشغول به کار بود، گریخت و به یک باند تبهکاری پیوست. در این هنگام متی کاملاً فروریخته و از هم پاشیده بود و راهی پیش پای خود نمی‌دید. چانی نه فقط پدر دوست‌داشتنی و مهربان متی را به قتل رسانده بود بلکه دارایی‌های ارزشمند و طلاهای آن‌ها را هم ربوده بود و خانواده‌ی متی را متحمل ضرری هنگفت کرده بود.

احتمالاً در این شرایط هر شخص دیگری که بود تصمیم می‌گرفت بقیه‌ی عمرش را صرف عزاداری برای اتفاقی که رخ داده بکند اما متی مثل همیشه با همه فرق داشت! این دخترک چهارده‌ساله تصمیم گرفت برای خونخواهی و گرفتن انتقام از قاتل پدرش خانه را ترک کند و دست به ماجراجویی بزند. اما از طرفی هم مطمئن بود به تنهایی قادر نیست در مقابل یک باند تبهکاری بایستد. از همین رو به سراغ مارشال کاگبرن رفت. مارشال کاگبرن مردی مسن، چاق، بداخلاق و یک‌چشم بود که به سختی می‌شد انتظار داشت او را در حالتی به غیر از مستی دید اما متی متقاعد شده بود که کاگبرن شهامت واقعی برای همراهی او را دارد.

راضی کردن مارشال کاگبرن برای پا گذاشتن در چنین ماجرای پردردسری به هیچ‌وجه راحت نبود اما متی هیچ‌وقت شکست نمی‌خورد. او بالاخره موفق شد تا مارشال را با وسوسه‌ی پول متقاعد به همراهی کند. مارشال و متی همراه هم برای به دام انداختن چانی راهی ایالت اوکلاهاما شدند و در این مسیر سر راه مرد دیگری به نام لابوف قرار گرفتند که به خاطر قتل سناتور تگزاس به دنبال چانی می‌گشت. کاگبرن و لابوف اصلاً از یکدیگر خوششان نمی‌آمد اما به سبب هدف مشترکی که داشتند و برای استفاده از توانایی‌های منحصر به فرد یکدیگر تصمیم گرفتند که با هم تیم بشوند.

سفر به اوکلاهاما ادامه یافت اما در مسیر کاگبرن و لابوف به این نتیجه رسیدند که متی با وجود سن کم و جنسیتش، فایده‌ای برای آن‌ها ندارد و فقط برایشان دست و پا گیر است. از همین رو دست به کارهای مختلفی زدند که او را از سر خود باز کنند. اما...

آیا متی می‌تواند خود را به آن‌ها ثابت کند؟ آیا گروه سه نفره‌ی آن‌ها بالاخره موفق خواهد شد تا به چانی دست پیدا کند و او را به سزای اعمالش برساند؟

کتاب شهامت واقعی نوشته‌ی چالرز پورتیس (Charles Portis) داستانی درباره‌ی جسارت، عزم و حمایت از دیگری است، روایتی از آدم‌هایی کاملاً متفاوت که به سبب هدف مشترک در مسیر یکدیگر قرار گرفته و به شکلی عجیب نسبت به یکدیگر احساس تعهد پیدا می‌کنند. رمان شهامت واقعی نه فقط یک داستان ماجراجویانه بلکه روایتی تاریخی‌ست که چهره‌ی خشن غرب وحشی را در دهه‌ی 1870 به تصویر می‌کشد. پورتیس در این کتاب با نثر شیوا و آهنگین خود تصویری واضح از آمریکا برای مخاطبان به تصویر کشیده و با توانایی شگرف خود در شخصیت‌پردازی، دست به خلق کارکترهایی زده که از همان ابتدا مخاطب را وادار به همراهی و همدلی می‌کنند.

این کتاب به همت هادی مصطفوی به فارسی ترجمه شده و از سوی انتشارات چشمه به چاپ رسیده است.

نکوداشت‌های کتاب شهامت واقعی

• داستانی خارق‌العاده که واژه به واژه‌اش -از همان عنوان جالبش گرفته تا نخستین جمله‌ی هیجان‌انگیز اثر- مرا مجذوب خود کرد. (واکر پرسی، نویسنده‌ی رمان عشق سینما)
• پورتیس خالق یک حماسه و اسطوره است. روزی که متی راس به فهرست شخصیت‌های افسانه‌ای آمریکا راه بیابد، دور نیست. (واشینگتن پست)
• در طول پنج سال اخیر چه کتابی برایم لذت‌بخش‌تر از شهامت واقعی بوده؟ و یا در بیست سال اخیر؟ نمی‌دانم! عجب نویسنده‌ای! ( رولد دال)
• کافی است بر اعصابت مسلط باشی، شهامت واقعی همین است! داستانی حیرت انگیز، جذاب و واقعاً مهیج. (کلیوند پلین دیلر)

اقتباس‌های سینمایی از کتاب شهامت واقعی

• فیلم شهامت واقعی با بازی جان وین 1969
• فیلم شهامت واقعی ساخته‌ی برادران کوئن 2010

کتاب شهامت واقعی برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب برای علاقه‌مندان به داستان‌های آمریکایی و رمان‌های ماجراجویانه و وسترن مناسب و جذاب خواهد بود.

در بخشی از کتاب شهامت واقعی می‌خوانیم

آخرینشان سخنرانی کوتاهی آماده کرده بود. کاملاً معلوم بود که آن را از قبل حفظ کرده است. موهای بلند بور داشت. از آن دوتای دیگر بزرگ‌تر بود و حدوداً سی‌ساله به نظر می‌آمد. گفت «خانوم‌ها و آقایون، همه‌ش دارم به زن و دو پسر کوچک عزیزم فکر می‌کنم که از من خیلی دورند و نزدیک رودخونه‌ی سیمارون زندگی می‌کنند. نمی‌دونم چی به سرشون می‌آد. امیدوارم و دعا می‌کنم که مردم بعد از این رسوایی‌ای که من به بار آورده‌م به‌شون کم‌محلی نکنند و گوشه‌نشین‌شون نکنند. می‌بینید که با خوردنِ مشروب به چه روزی افتاده‌م. بهترین دوستم رو تو یه دعوای الکی به خاطر یه چاقوی جیبی کُشتم. مست بودم و حتی ممکن بود به جای دوستم عین آب خوردن برادرم رو بکُشم. اگه تو بچگی خوب تربیتم می‌کردند، الآن پیش خونواده‌م بودم و رابطه‌ی خوبی با همسایه‌هام داشتم. امیدوارم و دعا می‌کنم همه‌ی شما پدر‌ و ‌مادر‌هایی که صدای من رو می‌شنوید، بچه‌هاتون رو جوری تربیت کنید که به راه راست برن. ممنون. همگی خداحافظ.»

اشک مرد درآمد و بی‌رودربایستی بگویم، اشک من هم. همان مردی که مالِدون سرپوش سیاه را روی سرش کشید و بعد سراغ اهرم رفت. یارنل دستش را گذاشت روی صورتم، اما من کنارش زدم. می‌خواستم همه‌چیز را ببینم. مالِدون دیگر معطل نکرد و اهرم را کشید و دریچه‌ی لولایی زیر پای اعدامی‌ها از وسط باز شد و هر سه قاتل با صدای تالاپی به سزای عمل‌شان رسیدند. صدایی شبیه انفجار از جمعیت به هوا برخاست. هیچ نشانی از حیات در دو مرد سفیدپوست دیده نمی‌شد. با طناب محکم‌شان که غژغژ می‌کرد آرام می‌چرخیدند.