معرفی و دانلود کتاب سایه‌ی سنگین خانم الف

معرفی کتاب سایه‌ی سنگین خانم الف

عشق، وابستگی و فقدان، درون‌مایه‌ی کتاب سایه‌ی سنگین خانم الف به قلم پائولو جوردانو است. جوردانو در این رمان نامزد جایزه‌ی ادبیات اروپا، داستان زوج جوانی را روایت می‌کند که همانند دیگران با چالش‌های زندگی روزمره و سوءتفاهم‌های عاطفی دست‌و‌پنجه نرم می‌کند. اما با ورود یک خدمتکار 68 ساله به خانه‌شان، زندگی ‌آن‌ها به‌کلی متحول می‌شود. این زن خانم الف نام دارد.

درباره‌ی کتاب سایه‌ی سنگین خانم الف

زن و شوهر کتاب سایه‌ی سنگین خانم الف (Il nero e l'argento)، آن‌قدر جوان هستند که هنوز در حال یادگیری معنای واقعی عشق، مسئولیت و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز باشند. در این میان ورود زنی 68 ساله، بیوه و بدون فرزند به‌عنوان خدمتکار خانه، به نقطه‌ی عطفی در زندگی خانوادگی این زن و شوهر تبدیل می‌شود. خانم الف با حضور آرام، خردمندانه و بی‌ادعایش به ستون خانه تبدیل می‌شود. راهنمایی خاموش که کنار آمدن با پیچیدگی‌های زندگی را به زوج جوان می‌آموزد. پائولو جوردانو (Paolo Giordano) در این رمان عاشقانه هم همانند کتاب مشهور «تنهایی اعداد اول»، با نثری شاعرانه و روان، به کاوش در احساسات انسانی، روابط خانوادگی و مفهوم تنهایی می‌پردازد.

خانم الف برای امانوئل پسر کوچک خانواده همانند یک مادربزرگ مهربان است. این زن با افکار سنتی‌اش، برای مرد خانه احترام بسیاری قائل است و با انجام کارهای مردانه توسط زنان مخالفت می‌کند. او به خانواده برای داشتن فرزندی دیگر اصرار می‌کند و معتقد است که امانوئل باید یک خواهر داشته باشد. پائولو جوردانو نویسنده‌‌ای جوان است و به‌خوبی توانسته تقابل نسل‌ها را در خانواده‌ای ایتالیایی نمایش دهد. باید بگوییم که رمان سایه‌ی سنگین خانم الف، یک درام خانوادگی تمام‌عیار است.

سایه‌ی سنگین خانم الف؛ تأملی بر عشق، فقدان و ترمیم پیوندها

اوضاع نسبتاً آرام و معمولی به نظر می‌رسد، تا وقتی که خانم الف به‌ شکل ناگهانی خانه را ترک می‌کند. نقطه‌ی عطف داستان روانشناسانه‌ی سایه‌ی سنگین خانم الف همین‌جا است. غیبت خانم الف در خانه، عواقب بسیاری را به همراه دارد. انبوه کاغذها روی میز کار جمع شده و کارها مختل شده‌اند. زوج جوان احساس می‌کنند که یتیم شده‌اند. غیبت خانم الف، راوی این رمان روان‌شناختی را مستأصل کرده و به بی‌خوابی و پریشانی او دامن می‌زند. چه اتفاقی برای خدمتکار خانه افتاده است؟ خدمتکاری که به قلب زندگی خانوادگی تبدیل شده بود و به دلخوری‌های همیشگی پایان می‌داد.

مشکلات خانوادگی و دعواهای پیاپی بین زن و شوهر با غیبت خانم الف افزایش می‌یابد. گویی سایه‌ی سنگین خانم الف بر سر خانواده مانده و فقدان او همه چیز را ویران کرده است. دردناکی قصه اینجا است که خانم الف، این زن تأثیرگذار و مثبت، به سرطان پیشرفته‌ی ریه مبتلا شده است. خانم الف به باور راوی، تنها شاهد حقیقی پیوند او و همسرش بود. حالا او در آستانه‌ی مرگ بود و زوج جوان باید با فقدان او کنار می‌آمدند. اما چگونه؟ پذیرش مرگ و پرداختن به زندگی، دغدغه‌ی پائولو جوردانو است. این نویسنده با نگاهی فلسفی و روان‌شناختی، رابطه‌ی یک خانواده‌ی معمولی را با تمام رنج‌ها و آزردگی‌ها به تصویر کشیده است.

خانم الف مستأصل است و نمی‌داند چه در انتظار او است. ظاهر شدن پرنده‌ی بهشتی پیش چشم‌های رنجور این زن زحمت‌کش نشانه‌ی چه بود؟ آیا این نوعی پیش‌آگاهی از مرگ است؟ هرچه هست، زنی چنین قوی و تأثیرگذار، حتماً با بیماری مبارزه می‌کند و با وجود دلسردی روند درمان را دنبال خواهد کرد. با پیش رفتن داستان، درمی‌یابیم که کتاب سایه‌ی سنگین خانم الف، یک رمان عاشقانه با مضامین روان‌شناختی است. پائولو جوردانو با قلم قدرتمندش به مفاهیمی مانند همدلی، تعهد و پذیرش مسئولیت انسانی می‌پردازد.

محیا بیات، رمان روانشناسی و احساسی سایه‌ی سنگین خانم الف را به فارسی روان برگردانده و نشر برج آن را در اختیار علاقه‌مندان قرار داده است.

کتاب سایه‌ی سنگین خانم الف برای شما مناسب است اگر

• به داستان‌هایی با مضامین روان‌شناسی علاقه‌مند هستید.
• می‌خواهید یک رمان کوتاه عاطفی بخوانید که در آن زندگی خانوادگی با تمام چالش‌هایش به تصویر کشیده شده است.
• علاقه‌مند و پیگیر ادبیات ایتالیا هستید.
• کتاب «تنهایی اعداد اول» از پائولو جوردانو را مطالعه کرده‌اید و می‌خواهید سایر آثار این نویسنده را نیز بخوانید.

در بخشی از کتاب سایه‌ی سنگین خانم الف می‌خوانیم

نورا دلیل زیاد شدن بی‌خوابی‌ها را فقط و فقط به کار نسبت می‌داد. قرارداد با دانشگاه کمی بیشتر از یک سال دیگر تمام می‌شد و حرفی از تجدیدش نبود. وقتی از سرپرستم درباره‌ی جایگاهی که دانشکده سال‌هاست قول اعلامش را داده پرسیدم، دست‌هایش را گشود و گفت:

- چه بگویم؟ منتظریم که چندتایی از پیرمردها بمیرند؛ ولی خیلی پوست‌کلفت‌اند!

نه دیگر چیزی گفت و نه حتی منطقاً تحریک شد که خودش را هم، در شصت‌وشش‌سالگی، در زمره‌ی «پوست‌کلفت‌ها» بیاورد. خیلی دلش نمی‌خواست برای مسئله‌ی پیشرفت شغلی من وقت صرف کند. ببیهوده گشتن پی توطئه‌چینی‌های دانشکده و در کل سیاست، برایش مقبول‌تر بود. تا نه و ده شب را این‌چنین می‌گذراند، تا وقتی که راهرو خالی می‌شد و نگهبان‌ها درهای خروجی را می‌بستند، جز تنها درِ کناری که با کارت باز می‌شد (و اگر احیاناً کارت را یادت می‌رفت، مصیبت بود). من درحالی‌که کاغذ محاسباتم را خط‌خطی می‌کردم، بیشتر سر تکان می‌دادم. مستمع شخصی او هستم و انتخاب دیگری ندارم. به گمانم او هم از این‌همه وقت گذراندن با من راضی نیست، همیشه عصبانی از در بیرون می‌رود، اما می‌خواهد اقتدارش را روی من پیاده کند و به‌هرحال گیر انداختن من در اتاق کارش بهتر از آن چیزی است که در خانه انتظارش را می‌کشد. هیچ‌وقت دلیلش برایم روشن نشد، اما هروقت حرف ازدواج پیش می‌آمد از همیشه تلخ‌تر می‌شد. نظرش در تندخویی تنها هم‌پای آنچه بود که پدر نورا به او می‌گفت: «مهم است که حساب‌هایتان را از هم جدا کنید؛ چون حساب عشق و پول از هم سواست». او هم وقتی خبر ازدواجم را شنید، گفت: «هنوز چند ماهی مانده، وقت هست که درباره‌اش تجدیدنظر کنی.»

فهرست مطالب کتاب

خانم الف
پرنده‌ی بهشتی 1
یتیم‌ها
بی‌خوابی
مهمان‌خانه‌چی
اتاق خاطرات
بیروت
جدول‌ضرب هفت
زمستان
مترسک
ظروف مرتبطه
پرنده‌ی بهشتی 2