معرفی و دانلود کتاب رمان نانوشته
برای دانلود قانونی کتاب رمان نانوشته و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب رمان نانوشته
به اطراف خود بنگرید. چه میبینید؟ درختان؟ آسمان؟ پرندگان؟ بهنظرتان اینها نمیتوانند یک داستان عمیق و چند لایه را خلق کنند؟ ویرجینیا وولف قرار است نظرتان را عوض کند. کتاب رمان نانوشته مجموعهای از قصههای کوتاه است که پدیدهها را میبیند و با سبک جریان سیال ذهن وقایع را برای ما بازگو میکند. در پس هرکدام از این داستانها، انگلستان قرن بیستم، وضعیت مردم و زنان به ما معرفی میشوند.
دربارهی کتاب رمان نانوشته
به خیابان، پرندگان، به رنگ آبی آسمان و سبزی درختان چشم دوخته است. پرندهای از پیش چشمش میگذرد و به دنیای نیمسوختهی زیر بال و پرهایش نگاه میکند. پرنده نمیداند شاهد چه زمان و مکانی است، اما آنچه در زیر بالهایش گسترش مییابد، لندن پس از جنگ جهانی اول است؛ یعنی همان زمانی که ویرجینیا وولف قلم به دست گرفت و هر چه دید را نوشت و توصیف کرد. شاید از این جمله اینگونه برداشت کنید که او خاطره یا روزمرهنویس بوده، اما این تصور دربارهی کتاب رمان نانوشته (Monday or Tuesday) صحت ندارد. او راوی تاریخ و اجتماع از هم فروپاشیده است. ویرجینیا وولف به اطراف خود مینگرد و هر چه از شرارت و شرافت به چشمش میخورد، بازگو میکند. او نویسندهای پیرو سبک جریال سیال ذهن است و دنیایی که هرروز از پیش چشم همگان درحال سپری شدن است و آدمهایی که توجه هیچکس را جلب نمیکنند، برای ویرجینیا وولف (Virginia Woolf) بهانه و سوژهی داستاننویسی است. این قصهها مستند و یا مورخ نیستند، آنها ما را به درون آدمها میبرند و ابعادی از ذهن بشر را برایمان فاش میسازند که ما را شوکه میکند.
خبری تلخ به دستمان میرسد: یکی از عزیزانمان فوت کرده است. هرقدر میاندیشیم، این مرگ ناگهانی اما بهظاهر حساب شده را درک نمیکنیم. اگر او به مرگ طبیعی مُرده، پس چرا پیش از مرگ از همه خداحافظی کرده و یادگاری بهجای گذاشته است؟ اگر خودکشی کرده دلیل آن چه بوده؟ و اگر موضوع قتل است، باید برملا شود؛ این وضعیتی است که گیلبرت در داستان کوتاه ارثیه به آن دچار شده و باید از میان دفتر خاطرات همسرش متوجه چگونگی مرگ او شود. این قصه نه جنایی است نه معمایی، بلکه ویرجینیا وولف میخواهد به ما نشان دهد، آدمهایی که در کنار ما زندگی میکنند و تصور میکنیم که آنها را بهخوبی میشناسیم، کوهی از غم و خشم و راز را با خود به دوش میکشند و ما از تلاطم درونی آنها بیخبریم. ارثیه تنها یکی از داستانهای کوتاه کتاب رمان نانوشته است. ویرجینیا وولف در قصهی خانم دالوی در خیابان باند، دوربینی ریزبین و منتقد به دست دارد که دیدههایش در کوچههای لندن را روایت میکند. آنچه در این قصه میخوانید، زندگی روزمرهی زنی اشرافی است که بهتازگی دغدغههایی پیدا کرده و نمیتواند بهسادگی با سبک زندگی جدید خود خو بگیرد. ویرجینیا وولف بیش از 20 داستان کوتاه دیگر مثل «در باغ میوه»، «مهمانی شکار»، «تفکر عمیق» را هم برای ما روایت میکند. این قصهها اغلب اجتماعیاند؛ داستانهایی که همگی روان و درون انسانها را برای ما واکاوی میکنند و نمایانگر شرایط سیاسی، اجتماعی و وضعیت زنان در انگلستان قرن بیستم هستند.
کتاب رمان نانوشته به کوشش وحید منوچهری واحد به زبان فارسی ترجمه و در انتشارات مصدق منتشر شده است.
کتاب رمان نانوشته برای چه کسانی مناسب است؟
داستانها همچون بلندگوهایی هستند که در ذهن آدمها کار گذاشته شدهاند و افکار آنها را برای ما پخش میکنند. در هر داستان دهها شخصیت حضور دارند و دنیا را از دریچهی نگاه خود به ما میشناسانند. کتاب رمان نانوشته، مجموعهای از دهها داستان کوتاه است که رازهای سربهمهری را بازگو میکنند و برای کسانی که داستانهای کوتاه را دوست دارند، حرفهای ناگفتهای در دل خود جایدادهاند.
در بخشی از کتاب رمان نانوشته میخوانیم
جولیا مىدانست که هیچ وقت نمىتواند به چیزى که مىخواهد دست پیدا کند و مرد که واقعا از این تغییر وضعیت سر در نمىآورد به این فکر کرد که این قرار ملاقات اصلاً براى چه بوده است؟ او قایق را به طرف ساحل برگرداند، ولى چرا؟ شاید دختر زیبا قصد تحقیر او را داشته؟ به هر حال، او را رسانده و رفته بود.
فانى ویلموت به این فکر مىکرد که این اتفاق ممکن است در هر جایى براى او افتاده باشد. (نمىدانست چرا هر چه مىگردد نمىتواند سوزن تهگرد را پیدا کند؟) کنار رودخانه یا ادینبورگ امکان تغییر رفتار از طرف مرد وجود داشت، ولى با خشم و امتناع دوشیزه کِرِى چه مىشد کرد؟ عصبانیّت و بىحوصلگى که به طرزى باور نکردنى به آرامش تبدیل مىشد. شاید او روز بعد از این ماجرا ساعت شش صبح از جایش بلند مىشد و تا رودخانه پیاده مىرفت.
او خیلى ممنون و متشکر از نیروهایى بود که براى اینطور کارها کمکش مىکردند و به هیچ وجه نمىتوانست درکشان کند. او اینکار را قبل از بیدار شدن دیگران مىکرد و مىتوانست صبحانهاش را روى تختخواب بخورد. در هر صورت مىتوانست استقلالش را همچنان حفظ کند.
بله. فانى ویلموت دوباره لبخند زد. جولیا تصمیم به ترک عادتهاى خود نداشت. بدون شک اگر ازدواج مىکرد مجبور مىشد عادتهایش را تغییر دهد و همین نابودش مىکرد. یک شب، شاگرد دیگرش که تازه ازدواج کرده بود و آن جا بود، گفته بود: «مردها دیو هستند.» و دخترک از ترس اینکه شوهرش او را رها کند به سرعت آن جا را ترک کرده بود. او به سختى خندیده و گفته بود که: «مردها دیو هستند.» و این دیوها در هر کجا مىتوانند مزاحم شوند: در تختخواب، هنگام پیاده روى در کنار رودخانه و زمانى که خورشید غروب مىکند. اگر او بچه داشت رفتارش چگونه بود؟ حتما نه به مترو مىرفت، نه خودش را خسته مىکرد، نه غذاهاى چرب مىخورد، نه به جایى مىرفت که هوا کثیف باشد، براى اینکه هرکدام این موارد مىتوانست باعث سردردهاى شدید بشود و زندگیش را به جهنم تبدیل کند. سعى مىکرد تا جایىکه مىتواند دشمنانش را فریب بدهد، ولى هیچ گاه سعى نمىکرد دشمنش را نابود کند چون آن وقت دیگر زندگى برایش واقعا ملال آور مىشد.
فهرست مطالب کتاب
دربارهى نویسنده
لکه روى دیوار
باغهاى کیو
اشیاى جامد
رُمان نانوشته
خانهى ارواح
دوشنبه یا سهشنبه
گروه نوازندگان
انجمن
آبى و سبز
در باغ میوه
خانم دالووى در خیابان باند
تصویر یک آموزشگاه زنانه از بیرون
لباس جدید
لحظههاى بودن
بانویى در آیینه
مهمانى شکار
دوشس و جواهرفروش
لاپین و لاپینوا
مردى که انسانها را دوست مىداشت
نورافکن
ارثیه
با هم و جدا از هم
تفکر عمیق
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب رمان نانوشته |
نویسنده | ویرجینیا وولف |
مترجم | وحید منوچهری واحد |
ناشر چاپی | انتشارات مصدق |
سال انتشار | ۱۳۹۷ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 208 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-94421-9-5 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه خارجی |