معرفی و دانلود کتاب دردسری به نام یوهان شیمل
برای دانلود قانونی کتاب دردسری به نام یوهان شیمل و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب دردسری به نام یوهان شیمل
یکی از شغلهای نفرتانگیز که هیچکس دوست ندارد سر به تن شاغلان آن حرفه باشد، «نقد هنری» است. منتقدان هنری واقعاً منفور هستند و آقای یوهان شیمل نیز یکی از آنهاست. کتاب دردسری به نام یوهان شیمل نوشتهی آیرا لوین، یک انتقام خندهدار را روایت میکند؛ انتقام کارگردانی بیاستعداد که دیگر تحمل نظرات تند و تیز منتقد هنریاش را ندارد. او باید هرطور شده شیمل را از بین ببرد و برای اینکار نقشهای خبیثانه را طراحی میکند.
دربارهی کتاب دردسری به نام یوهان شیمل
سه ... دو ... یک. حرکت! نمایش آغاز میشود. شیمل در میان چشم تمام تماشاچیان که در عین حال بازیگر هم هستند و شیمل از هر دو سِمَت آنها بیخبر است، ایستاده و سردرگم شده! به کدام سو برود؟ چرا همهی آدمها طوری رفتار میکنند که انگار کارهایشان را از قبل پیشبینی کردهاند؟ چرا فقط اوست که صداهایی مبهم و عجیب میشنود و انگار نه انگار که دیگران هم کنار او ایستادهاند و عقل حکم میکند که آنها نیز صداهای نامفهوم را بشنوند! در دفترچهی خاطراتش چیزهایی میبیند که اصلا به یاد ندارد کی و چرا آنها را نوشته؟ موضوعی که تازه امروز با آن برخورد کرده و صحنهای که یک ساعت پیش دیده، به تاریخ دیروز در دفترش ثبت و کاملاً شرح داده شده! چرا دیگران با او غیرعادی رفتار میکنند؟ آیا شیمل دیوانه شده؟ در یک میخانه، عقلش را با یک بطری شراب معاوضه کرده؟ اجنه بهسراغش آمدهاند؟ از همهی اینها بدتر حضور «گرتی» است؛ او معشوقهی سابق شیمل بوده و طبیعتاً باید از او دلخور باشد، اما در برابر شیمل بسیار خوب و مهربان رفتار میکند و این اصلاً عادی نیست! کتاب دردسری به نام یوهان شیمل (Break a leg: A comedy in two acts) واقعاً ما را هم به شک میاندازد! بهنظر میرسد کاسهای زیر نیمکاسه و فردی بهشدت بیاستعداد و کمهوش، برای دیوانه نمایاندن شیمل، مشغول اجرای نقشهای مخوف است.
آیرا لوین (Ira Levin) ما را به نمایشی دعوت میکند که هیچگاه متوقف نمیشود. حتی زمانی که هیچکس جز خود شیمل در اتاق نیست؛ زیرا شیمل اصلیترین بازیگر این نمایش است. مرکنشرفت همهچیز را آماده کرده. او میخواهد بر سر شیمل بلایی نازل کند که خود آقای متنقد هنری، بار و بندیلش را بردارد و از ترس دیوانه شدن، استعفا بدهد و به شهر خود برگردد. مرکنشرفت دیگر نمیتواند انتقادات شیمل از نمایشهایش را تحمل و دوست دارد او را برای همیشه حذف کند. اما همانطور که شیمل بارها تاکید کرده، مرکنشرفت واقعاً کارگردان افتضاحی است و «گرتی» را برای بازی در این نمایش مخفیانه انتخاب کرده!
با وجود اینکه گرتی از دست شیمل دلخور و عصبانی است، اما هنوز مهر و احساسی را نسبت به این آقای منتقد در دل دارد و حاضر نیست روان شیمل را تا اندازهای بهم بریزد که او راهی جز خودکشی نداشته باشد! از طرف دیگر شیمل نیز با وجود اینکه همیشه میگوید تمام آثار مرکنشرفت فاجعهاند، استثناء بازیگری گرتی را تحسین میکند و مشخص است که هنوز او را دوست دارد. برخلاف مرکنشرفت که قصد دارد با استفاده از اطلاعات گرتی دربارهی زندگی شخصی و روحیات شیمل به او آسیب بزند، گرتی در اعماق وجودش خواستار محافظت از شیمل است و در نهایت نیز تمام نقشههای مرکنشرفت را نقشهبرآب میکند.
خشم مرکنشرفت از شیمل در نمایشنامهی دردسری به نام یوهان شیمل صفحه به صفحه بیشتر میشود. در اواخر پردهی اول کار به جایی میرسد که مرکنشرفت تصمیم میگیرد شیمل را از پشتبام به سمت کف خیابان هل دهد و خود را برای همیشه از شر یک منتقد جدی و کاربلد خلاص کند؛ خوشبختانه لازلو، نمایشنامهنویسِ مرکنشرفت و فریاگ، دستیار او، جلوی رئیس خود را میگیرند و شیمل زنده میماند تا با کمک گرتی حق مرکنشرفت را بر کف دستش بگذارد.
آیرا لوین کتاب دردسری به نام یوهان شیمل را به شیوهی «نمایشنامه در نمایشنامه» تحریر کرده اما توانسته وقایع را به شیوهای توصیف و صحنهپردازی کند که مخاطب سردرگم نشود و با شخصیتها همذاتپنداری کند. پایان این نمایشنامهی کمدی شیرین است و شاید بتواند برای لحظهای خوانندگان خود را نسبت به زندگی امیدوار کند.
کتاب دردسری به نام یوهان شیمل با ترجمهی شهرام زرگر در انتشارات بیدگل چاپ شده است.
کتاب دردسری به نام یوهان شیمل برای چه کسانی مناسب است؟
نمایشنامهی کمدی دردسری به نام یوهان شیمل برای کسانی که از دست رئیس یا همکار خود آنقدر عصبانی هستند که در ذهنشان نقشهی قتل او را می کشند، مناسب، کاربردی و خواندنی است.
در بخشی از کتاب دردسری به نام یوهان شیمل میخوانیم
شیمل: تو کی هستی؟
گرتی: میتسوکو، یک صیاد مرمارید، در خدمتم!
شیمل: یه چی؟
گرتی: صیاد مرمارید. مرمارید. مرمارید. (به او گردنبندی خیالی یا شاید واقعی را نشان میدهد.)
شیمل: صیاد مروارید؟ (نگاهی به شهر میاندازد.) اینجا؟
گرتی: (در این مورد فکر میکند.) صیاد مرمارید بیکار!
شیمل: و ایناین مردمی که این حرفا رو میزنناین چیزهای مختلف درمورد مناز همه طرف بهم هجوم آوردن مردها، زنها، بچهها، پلیسها
گرتی: هنرپیشهن، زن و مردشون. مردم واگعی نیست!
شیمل: خدای من، من در آستانۀجنون بودم! همین الآن چیزی نمونده بود (به نرده اشاره میکند.)
گرتی: (نفس عمیقی میکشد.) سیسسس! میتسوکو خوشحال بود بهموگع آمد!
شیمل: (با اشتیاق نزدیکش میشود.) ولی چطور شد که اومدی؟ چطور از قضیه باخبر شدی؟
گرتی: یه خانوم به من نامه داد! یه خانوم که میدونست شما اون رو متنفر بود. یه خانوم زیبا.
شیمل: یه خانوم زیبا که
گرتی: (رو به او میکند و با تعظیم) میتسوکو دیگه باید رفت. شب بهخیر آگای محترم. کوچیکِ شما میتسوکو خوشحال بود که تونست به شما کمک کرد.
شیمل: صبر کن! خواهش میکنم صبر کن! (برای لحظهای کوتاه بازویش را لمس میکند.) لطفاً بمون! فقط یه دقیقه! (با حالتی ملتمسانه) غروبخورشید رو تماشا کن!
گرتی: (با تردید تعظیم میکند.) فگط یک دگیگه!
دوباره در حالت تماشای غروبخورشید میایستد. شیمل کنار او نرده را میگیرد.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب دردسری به نام یوهان شیمل |
نویسنده | آیرا لوین |
مترجم | شهرام زرگر |
ناشر چاپی | نشر بیدگل |
سال انتشار | ۱۴۰۴ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 104 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-313-171-4 |
موضوع کتاب | کتابهای نمایشنامه کمدی خارجی |