معرفی و دانلود کتاب درخشش

معرفی کتاب درخشش

طرفداران کی- پاپ و دوست‌داران صنعت جهانی موسیقی اگر به‌دنبال کتابی رویاپردازانه اما واقعی می‌گردند، بهتر است خواندن کتاب درخشش اثر جسیکا جونگ را از دست ندهند. این اثر تا مدت‌ها در جایگاه پنجم لیست پرفروش‌های نیویورک تایمز در بخش رمان بزرگسالان جوان قرار داشت. این کتاب درباره‌ی دختری است که رویای ستاره شدن در صنعت موسیقی کره را در سر می‌پروراند.

درباره‌ی کتاب درخشش

بهترین انگیزه برای دنبال کردن رویاها، دیدن تلاش‌های آنانی است که به رویاهایشان رسیده‌اند. جسیکا جونگ (Jessica Jung) مدل، طراح و اینفلوئنسر آمریکایی- کره‌ای راه پرفرازونشیب خود تا ستاره شدن را در قالب یک داستان به رشته‌ی تحریر درآورده است. کتاب درخشش (Shine) روایت تلاش خستگی‌ناپذیر دختری است که در راه ستاره شدن باید موانع زیادی را پشت سر بگذارد، باید با رقبای بزرگی مسابقه بدهد و بر تمام بی‌عدالتی‌های موجود در یک صنعت بزرگ و جهانی فائق بیاید.

ریچل کیم که از آمریکا به کره مهاجرت کرده تا رویای ستاره شدنش را محقق کند، در طی سال‌ها تمرین سخت باید چالش‌های بسیاری را مدیریت کند اما مدیریت همه‌ی آن‌ها به‌نظر غیرممکن می‌رسد. ریچل به مدد استمرار و پشتکار قدم‌های بزرگی برای رسیدن به رویایش برمی‌دارد. پایان این تلاش مستمر پیداست: موفقیتی چشم‌گیر و جهانی. احتمالاً در انتهای رمان شما هم به‌اندازه‌ی قهرمان داستان از اینکه هیچ کس و هیچ چیز در دنیا نمی‌تواند جلوی شما و سیل پرشتاب موفقیت‌هایتان را بگیرد هیجان‌زده هستید.

جسیکا جونگ، معروف به پرنسس یخی، هنرمند آمریکایی- کره‌ای، یکی از محبوب‌ترین و مشهورترین ستاره‌های کی-پاپ و عضو گروه گرلز جنریشن بود. این ستاره‌ی موسیقی در سال 2014 راه خود را از این گروه جدا کرد، گرچه هنوز هم یکی از محبوب‌ترین ستاره‌های کی-پاپ به شمار می‌رود. او پس از جدایی از گروه گرلز جنریشن از شهرت و محبوبیتش در زمینه‌های دیگری استفاده کرد و و یکی از همین زمینه‌ها ادبیات و چاپ کتاب بود. او افزون بر چاپ درخشش در سال 2020، جلد دوم آن را با نام «درخشان» در سال 2022 روانه‌ی بازار کرد.

شباهت وقایع و شخصیت‌های کتاب درخشش به زندگی واقعی جسیکا جونگ کاملاً مشهود است. ریچل مانند جسیکا از آمریکا به کره آمده است، دقیقاً مثل او یک خواهر دارد و برای ورود به گروه گرلز فوراِوِر (Girls Forever) (نامی مشابه با گرلز جنریشن) دست‌وپا می‌زند. در نیمه‌ی دوم رمان گویی شخصیت کانگ جینا بازتابی از شخصیت خود نویسنده است، آنجا که گروه گرلز فوراور قراردادش را با ریچل که در اوج شهرت است تمدید نمی‌کند (مشابه با اتفاقی که برای جسیکا می‌افتد). با این درصد زیاد شباهت با واقعیت، ترسناک به‌نظر می‌رسد اگر هجوم پاپاراتزی‌ها، قوانین سخت‌گیرانه و سیستم بی‌رحم کتاب را هم مشابه دنیای کی-پاپ بدانیم. شاید یکی از نیت‌های مولف یادآوری همین رویه‌ی تاریک صنعت جهانی موسیقی در کره باشد.

با وجود همه‌ی نکات مثبت درباره‌ی این کتاب، نباید از آن توقع یک اثر پرفرازونشیب و پرماجرا را داشته باشید. برعکس، داستان گاه به‌کندی پیش می‌رود تا حدی که اگر به موسیقی کره علاقه نداشته باشید می‌توانید یک فصل را بدون خواندن حتی یک کلمه‌ پشت سر بگذارید. شخصیت‌ها گاه از سطح فراتر نمی‌روند اما با همه‌ی این اوصاف کمابیش در پیچش‌های داستانی می‌توانند همدلی خواننده را برانگیزانند. خواننده‌ی آگاه پس از اتمام کتاب می‌تواند تاریک و روشن صنعت سرگرمی را باهم ببیند، درنتیجه، قضاوت عادلانه‌تری درباره‌ی ستاره‌های این صنعت خواهد داشت و هواداری بی‌هدف از یک ستاره یا سبک را بیهوده خواهد پنداشت.

الهام صیفی‌کار مترجم این کتاب به زبان فارسی و انتشارات دانش‌آفرین حامی کتاب درخشش برای چاپ بوده است.

نکوداشت‌های کتاب درخشش

• کتاب درخشش یک اثر داستانی رمانتیک و نوجوانانه نوشته‌ی شخصیت افسانه‌ای کی- پاپ: جیسکا جونگ است. (آمازون)
• درخشش یک رمان سرخوش و سرمست بر پایه‌ی طنزی هوشمندانه و تندوتیز است. قهرمانی که جونگ می‌سازد باورپذیر و قابل همذات‌پنداری است؛ دختری با رویاهای بزرگ در یک صنعت بی‌رحم و خشن. خودتان را آماده کنید که با این کتاب بخندید، گریه کنید و همه‌ی این احساسات را در یک نشست تجربه کنید. (ماری لو)

کتاب درخشش برای چه کسانی مناسب است؟

دوست‌داران موسیقی کی‌پاپ به‌یقین خوانندگان اصلی این اثر هستند. اگر به داستان‌های زندگی‌نامه‌ای و رمان‌های سرگرم‌کننده علاقه‌مندید، این کتاب گزینه‌ی مناسبی برای یک آخر هفته‌ی دلچسب است.

در بخشی از کتاب درخشش می‌خوانیم

در ابتدا، مدیران دی‌بی با پیشنهاد اوما موافقت نکردند اما بعدش، آقای نو به دلیلی تصمیم گرفت قوانین را برای من کمی تغییر دهد. اوما فکر می‌کند که این به خاطر «توانمندی زنان آمریکایی» (به قول خودش) بوده است که او از خودش نشان داده، اما من می‌دانم که من فقط یکی از معدود خوش‌شانس‌هایی هستم که آقای نو به آن‌ها علاقه‌ی خاص نشان می‌دهد – یکی از معدود خوش‌شانس‌هایی که او تصمیم گرفته از میان کارآموزان گمنام بیرون بکشد و توجه بیشتری به آن‌ها نشان دهد. (البته در برنامه‌ی کارآموزی، توجه بیشتر به معنای فشار بیشتر است.) اما این شرایط کاملا عجیب بود و کمی بعد من به “پرنسس ریچل”، نازپرورده‌ترین کارآموز دی‌بی مشهور شدم؛ با اینکه کره‌ای بودم، اما پاسپورت آمریکایی داشتم (و البته رفتار آمریکایی و تنفر آمریکایی‌ها از گوشت خوک کنسروی و ...) و این‌ها همه فاصله‌ای بزرگتر از اقیانوس آرام میان من و دیگر کارآموزان ایجاد کرده بود. حالا شش سال بعد، با اینکه بیشتر از خیلی از آن‌ها اینجا بوده‌ام، این لقب هنوز هم با من است.

شاید فکر کنید به خاطر کم تمرین کردن مرا اینگونه قضاوت می‌کنند. اما آخر هفته‌ها من با تمام توانم در دی‌بی تمرین می‌کنم. در روزهای هفته فقط شبی چهار ساعت می‌خوابم تا بتوانم بعد از تمام کردن تکالیفم تمرین کنم. از مدرسه درخواست کرده‌ام به من یک کلاس موسیقی بدهد تا بتوانم پنجاه دقیقه به تنهایی تمرین کنم و مهارتم را بیشتر کنم. اما آن‌ها به خاطر لباس‌های تمیز، موهای مرتب و شانه شده و اینکه من می‌توانم شب‌ها در تخت خودم بخوابم، چنین دیدی به من دارند.

و بدترین بخش ماجرا چیست؟ اینکه حق با آنهاست. تمامی آن‌ها بیست‌وچهارساعته و هفت روز هفته همین جا هستند. بیشترشان حداکثر ماهی یک‌بار به خانه می‌روند. آن‌ها کی‌پاپ را می‌خورند، می‌خوابند و نفس می‌کشند. مهم نیست چگونه به این موضوع نگاه کنید، من نمی‌توانم با آن‌ها رقابت کنم و البته به همین دلیل است که باید با آن‌ها رقابت کنم.