معرفی و دانلود کتاب خانه سپتامبر
برای دانلود قانونی کتاب خانه سپتامبر و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب خانه سپتامبر
اگر کمی دیرتر از خواب بیدار میشد، خون سرریز شده بر دیوار روی سرش میریخت و مجبور میشد اول صبح به حمام برود؛ اما صدای جیغ یک روح سرگردان بهموقع او را از خواب پراند! کتاب خانه سپتامبر خانهای زیبا با معماری ویکتوریایی است؛ این خانهی مجلل با اینهمه زیبایی یک عیب کوچک هم دارد؛ تسخیر شده است و ماه سپتامبر هر سال پر از خون میشود و ارواح سرگردان در آن پرسه میزنند. کاریسا اورلاندو ما را به این قصر هیجانانگیز میبرد تا هم بترسیم، هم بخندیم و سرگرم شویم.
دربارهی کتاب خانه سپتامبر
هر سال، از همان اولین روز ماه سپتامبر، از دیوارهای خانهی مارگارت و هل خون چکه میکند. خوشبختانه آن خانهی ویکتوریایی و خیلی قدیمی آنقدر بزرگ هست که این زن و شوهر بتوانند از دیوارها فاصله بگیرند و لباسهایشان خونی نشود، اما مشکل فقط همین نیست. تصور کنید سی روز تمام، از ساعت 12 شب تا 6 صبح، از زیرزمین و در و دیوارهای خانه صدای جیغ و ناله بلند شود! آدم در این وضعیت مگر میتواند بخوابد! البته اوایل ماه اوضاع کمی بهتر است. خونهایی که از بین درزهای کاغذ دیوار بیرون میآیند، فقط دیوارها را کثیف میکنند و صدای جیغ و فریادها هم چندان گوشخراش نیست؛ اما در اواخر ماه دیگر کل کفپوش و وسایل روی زمین از شدت خون، خیس میشوند و حتی ممکن است میز و صندلیها بپوسند! علاوهبر این، روزهای آخر ماه صدای نالهها و جیغها هم اعصابخردکنتر میشوند. آن اوایل مارگارت و هل مدام بهدنبال دلیل این اتفاق میگشتند و میخواستند جلوی آن را بگیرند، اما وقتی که دیدند هیچ دلیل منطقیای برای آن اتفاقات وجود ندارد، به مرحلهی پذیرش رسیدند و با اوضاع کنار آمدند؛ حالا دیگر برای این دو نفر، پاک کردن خونهای روی زمین با تمیز کردن آب آلبالو هیچ فرقی ندارد؛ البته الان شرایط کمی تغییر کرده و هل در میان کتاب خانه سپتامبر (The September house) سربهنیست شده است.
احتمالاً تصور میکنید که ازاینبعد مارگارت قرار است در این خانه تنها بماند و از ترس سکته کند، اما مگر آدم در خانهی خودش هم میترسد؟ بهخصوص خانهای که چهار سال در آن زندگی کرده و با ارواح و اجنه و کودکان مختلفی که زخمی و خونی جلوی چشمش ظاهر میشوند، بهخوبی آشناست. کاریسا اورلاندو (Carissa Orlando) ما را در این داستان با چند موجود دیگر نیز آشنا میکند: فردریکا، الیاس، آنجلیکا و... . مطمئن نیستیم که میتوانیم این موجودات را روح بنامیم یا نه و برای اینکه از قضاوت زودهنگام جلوگیری کنیم، فعلاً آنها و دوستانشان را «موجود» خطاب میکنیم.
کتاب خانه سپتامبر یک عضو جدید نیز دارد: کاترین. او واقعاً آدم است. دانشجوست و در این خانهی زیبا و هیجانانگیز زندگی نمیکند. نمی توانیم او را همچون فردریکا و الیاس موجود بنامیم؛ اما از تمام آن موجودات غیر قابلتحملتر است و مدام به مارگارت استرس میدهد؛ مانند زمانی که با مادرش تماس گرفت و جیغ کشید که «من هفتههاست با بابا حرف نزدم. تلفنش رو جواب نمیده! براش چه اتفاقی افتاده؟» او اصلاً به هل و مارگارت شباهتی ندارد و حتی نمیشود به او دربارهی وجود روح و کمی خون واقعیت را گفت! از بسکه ترسوست!
مارگارت و هل در تمام این چهار سال تلاش کردهاند تا کاترین خیلی به آنها سر نزند و با ترسهای بیدلیل مزاحم زندگی این دو نفر و ارواح آن خانه نشود، اما حالا که هل گمشده است و هیچکس از او خبر ندارد، کاترین به خانه برگشته تا شاید بتواند پدرش را پیدا کند. موضوع خیلی پیچیده نیست. حدأقل از نظر ما، مارگارت و کاریسا اورلاندو که اینطور است، اما حالا که هل نیست و نابود شده، مثل اینکه مارگارت باید دربارهی این خانهی تسخیرشده تحقیق و منشأ این دردسرها را پیدا کند؛ البته این جستوجو و حل این مشکل هر چه نداشته باشد این خوبی را دارد که دیگر در ماه سپتامبر شب تا صبح صدای جیغ نمیشنود و میتواند شبها با خیال راحت بخوابد. نمیدانیم آخر و عاقبت این تحقیق چه خواهد شد، اما هر چه هست احتمالاً باید ترسناک باشد؛ پس خود را برای اتفاقی وحشتآور آماده کنید.
کتاب خانه سپتامبر با ترجمهی فاطمه سیاهپوشان در انتشارات نون بهچاپ رسیده است.
جوایز و افتخارات کتاب خانه سپتامبر
- نامزد بهترین کتاب ژانر وحشت سایت گودریدز از نگاه مخاطبان
- کتاب منتخب از نگاه ویراستاران سایت آمازون
نکوداشت کتاب خانه سپتامبر
- داستان مهیج خانه سپتامبر شما را از مچ پا بلند میکند و به زیرزمین خانهای میکشاند که پیشتر دربارهی آن هشدار داده بود و گفته بود که باید از آنجا دوری کنید. (Bookpage)
- این داستان ترکیبی از چند ژانر گوناگون است: روانشناختی مملو از تعلیق؛ ترسناک؛ طنز تلخ. این ژانرها با نثری زیبا بههم متصل شدهاند. اورلاندو کوشیده است تا شما را بترساند. (جسی کیو، نویسنده)
- دقیقاً در همان زمانی که تصور میکنید دیگر چیزی دربارهی ارواح و خانهی تسخیر شده وجود ندارد که بتواند شما را بترساند، رمان خانهی سپتامبر سر میرسد و با طنز و وحشت، احساسات شما را دگرگون میکند. (گری هندریکس)
کتاب خانه سپتامبر برای چه کسانی مناسب است؟
چهچیزی بهتر از اینکه در خانهی خود یک خدمتکار، یک آشپز و نظافتچی داشته باشید؟ حتی اگر آنها آدم نباشند و روح باشند، باز هم بهتر از هیچی هستند و کار آدم را راه میاندازند. رمان خانه سپتامبر پر از این موجودات است و بههمین دلیل این داستان «ترسناک» محسوب میشود، اما حقیقتش را بخواهید خود مارگارت اصلاً از این موجودات نمیترسد و نویسنده ماجرا نیز بیشتر شوخطبع و بذلهگو است تا وحشتآور؛ بنابراین این داستان «طنز» نیز هست و باید آن را ترسناک خندهدار بهحساب آوریم. در کل کتاب جالبیست و آدم را سرگرم میکند.
در بخشی از کتاب خانه سپتامبر میخوانیم
در روزهای پیشین استخوانهای مادر الیاس را بیرون آورده بودم و این کار همیشه پرزحمت و وقتگیر بود. مادر الیاس در جنگل، در زیر یک درختِ نیمهجان بلوط دفن شده و بار اول که میخواستم استخوانهایش را بیرون بیاورم پیدا کردنش دهانم را سرویس کرده بود. بعد از آن بار، روی درخت یک میم بنفشرنگ بزرگ کشیده بودم که شکل کوتاه شدۀ «مادر» بود و باعث میشد پیدا کردنش راحتتر باشد. با این حال، باز هم مرحلۀ حفاری سخت و طاقتفرسا بود. بیشک من دیگر از آن سنی که میتوانستم درش یک نبشقبرکن حرفهای باشم گذشته بودم. همیشه سعی میکردم عمق قبری که استخوانها را مجدداً در آن دفن میکنم، کمتر از آنی باشد که گورکن اولش (حالا هرکه بود) حفر کرده بود. اما از طرفی هم استخوانها باید آنقدر عمیق دفن میشدند که از دسترس حیوانات وحشی در امان بمانند. احتمالاً اگر الیاس میفهمید که یک روباه استخوانهای دندۀ مادرش را جویده، اصلاً خوشحال نمیشد.
داشتم شُروشُر عرق میریختم و سرتاپایم را گلولای گرفته بود که بالاخره بیلم به پلاستیکها خورد. اولین باری که این کار را کردم، توهم این من را برداشته بود که باید با مقداری احترام با استخوانها رفتار کرد؛ از همین رو، زیباترین گلدانم را که شبیه خاکستردان مردهها بود از آن مدل گلدانهایی که آدم درخت را قبل از کاشتن در خاک در آن قلمه میزند با خودم آورده بودم تا استخوانها را بهواسطهاش تا خانه حمل کنم. استخوانها را با احتیاط درون گلدان گذاشته بودم، به آنها ادای احترام کرده بودم و بعد که کارم تمام شده بود، دوباره آنها را با ملاحظه دفن کرده بودم. بعد از سومین بار، به این نتیجه رسیدم که تلاش برای پیدا کردن اسکلت کامل آدمیزاد در خاک، آنهم بارها و بارها، کار شاق و پرزحمتی است.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب خانه سپتامبر |
نویسنده | کاریسا اورلاندو |
مترجم | فاطمه سیاهپوشان |
ناشر چاپی | نشر نون |
سال انتشار | ۱۴۰۳ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 352 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-7566-89-5 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان ترسناک خارجی |