معرفی و دانلود کتاب ترور مارگارت تاچر
برای دانلود قانونی کتاب ترور مارگارت تاچر و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب ترور مارگارت تاچر
کتاب ترور مارگارت تاچر نوشتۀ هیلاری مانتل، از 10 داستان کوتاه با محوریت «زندگی روزمره و دغدغههای فردی و اجتماعی انسان مدرن» تشکیل شده است. اما در این مجموعه دو داستان «پوزش بابت مزاحمت» و «ترور مارگارت تاچر» بیشترین حاشیهها را با خود به همراه داشته است.
داستان اول برگرفته از مشاهدات عینی نویسنده در دوران اقامت چهار ساله وی در شهر جده عربستان است. برای غربیها در کشورهایی نظیر عربستان که سنتهای خود را با عقاید دینی پیوند دادهاند یکی از مهمترین و عجیبترین مسائل «وضعیت زنان» در این کشورهاست. از آنجایی که بسیاری از رسوم فرهنگی و کهن الگوهای برگرفته از پیشینه سنتی اعراب با شریعت اسلام پیوند خورده است، هرگونه تلاشی برای تغییر در این سنتها به مثابه تلاش برای بدعت گذاری در مذهب تلقی شده و در نتیجه عقیم میماند. مشکلات و محدودیتهای زنان و ظلمهایی که از جانب مردان نسبت به آنها در جامعه مرد سالار عربستان تحمیل میشود دستمایه اصلی منتل برای نوشتن این داستان بوده است.
اما داستان دوم، ترور مارگارت تاچر (The assassination of margaret thatcher)، به سالهای دهه هشتاد میلادی باز میگردد. زمانی که برای اولین بار در تاریخ بریتانیا یک زن به مقام نخستوزیری رسید. از نیمهی قرن بیستم، در کشورهایی که مستعمره بریتانیاییها و به نوعی بخشی از خاک این کشور محسوب میشدند، جنبشهای استقلال طلبی به طرق و انحاء مختلف گسترش یافت. از هندوستان عصر گاندی گرفته تا ولز امروز هر مستعمرهای به فراخور فرهنگ و بافت سنتی خود شیوهای خاص از نافرمانی مدنی و مبارزهی استقلال طلبانه را در پیش گرفتند.
انتشار کتاب ترور مارگارت تاچر جنجال زیادی در بریتانیا ایجاد کرد و ارگانهای مطبوعاتی حزب محافظه کار (که تاچر رهبر آن بود) با مضحک و وحشتناک خواندن این اثر خواهان پیگیری تحقیقات جنایی در مورد این داستان شدند و از پلیس خواستند که منبع الهام خانم هیلاری مانتل (Hilary Mantel) برای نگارش این داستان را کشف و بررسی کند!
هیلاری مانتل نویسنده معروف انگلیسی میباشد که تاکنون جایزههای معتبری در زمینه ادبیات چون جایزه بوکر را برده است. این نویسنده برای داستانش از تمام اتفاقات دوران 88 ساله تاچر و ماجرای ترور او را برای پرداخت داستانی انتخاب کرده است.
البته ترور تاچر توسط نیروهای روسی در دوران جنگ سرد موضوعی تاریخی نیست که اتفاق افتاده باشد بلکه موضوعی است که چندی پیش با انتشار اسناد محرمانه انگلستان درباره سال 1983 افشا شد که روسها چنین قصدی داشتهاند.
در این داستان کوتاه نویسنده به عنوان یک راوی و شاهد عینی ماجرا به سال 1983 میرود و از ماجرای ترور ناکام تاچر میگوید. نکته جالب درباره این داستان رویکرد نویسندهاش به تاچر به عنوان نخست وزیر سابق کشورش است. او در مصاحبهای با صراحت نفرت و البته شگفتی خود را از ضد فمینیستی بودن تاچر عنوان میکند و میگوید او زنی روانی بوده که ادای جنس مخالف خود را در میآورده است!
همچنین این نویسنده درباره تاچر گفته است که ویرانیهای طولانی مدتی برای انگلستان به ارمغان آورده و هیچ وقت به او رای نداده است و به عنوان یک شهروند از وجود او و از کارهایش رنج میبرده اما به عنوان یک نویسنده از نوشتن درباره او سود برده است!
مانتل همچنین درباره این اثر گفته است از 30 سال پیش قصد چنین داستانی را داشته اما منتظر مرگ تاچر بوده است تا آرزوی او برای انتشار این داستان محقق شود و مرگ تاچر راه را برای این نویسنده باز کرد تا یک داستان از ترور نافرجام او بنویسد.
در بخشی از کتاب ترور مارگارت تاچر میخوانیم:
اکنون که به گذشته نگاه میکنم، به نظر میرسد ساعتها کش میآمدند. ما با هم در اتاق خواب نشسته بودیم؛ او روی صندلی تاشوی نزدیک قاب پنجره بود و لیوان چایش در دستش قرار داشت و زن بیوهساز آن بیرون زنده بود و راه میرفت. من هم لبۀ تخت بودم و از روی استرس، لحاف را با دست چنگ میزدم تا تمیزش کنم. او ژاکتش را از آشپزخانه آورده بود؛ شاید جیبهای ژاکت پر از آلتهای قتل باشند. وقتی آن را روی تخت پرت کرد، دوباره به حالت اولش صاف ایستاد. تلاش کردم ژاکت را بگیرم؛ اما کف دستم روی سطح نایلونیِ داخلش لیز خورد؛ به نظر میرسید مثل خزندۀ زندهای باشد. روی تخت و کنار من تلوتلو خورد؛ از لبهاش به آن چنگ انداختم. با تصدیق ملایمی به من نگاه کرد.
اگرچه گفته بود ساعت دقیقی از برنامه ندارد، به ساعتش نگاه کرد. یک بار صورتش را با کف دستش پاک کرد؛ گویی صورتش مهآلود و زیر زمان متفاوتی پنهان شده بود. از گوشۀ چشمش چک میکرد من در جایی باشم که بودم و دستانم در دیدرس باشند. همانطور که توضیح داده بود بهتر میتوانست دستانم را ببیند. بعد چشمانش را به چمنها و حصارهای پشتی دوخت؛ گویی برای اینکه به هدفش نزدیکتر باشد، صندلیاش را به سمت پایههای جلوییاش حرکت میداد و پسوپیش میکرد.
گفتم: «وانمود کردن به زنگرایی و صدای تقلبیاش را نمیتوانم تحملکنم. جوری که دربارۀ پدر بقالش و چیزهایی که به او یاد داده است، لاف میزند را نمیتوانم تاب بیاورم. اما میدانی، اگر میتوانست همۀ اینها را تغییر میداد و در خانوادهای پولدار متولد میشد. اینطور که افراد پولدار را دوست دارد و آنها را پرستش میکند، نشانۀ بیفرهنگی، بیتفاوتی و روش نشان دادن بیخردی است. این نشانۀ نبود دلسوزی در اوست. چرا به عمل جراحی چشم نیاز دارد؟ به این علت که نمیتواند گریه کند؟»
وقتی تلفن زنگ زد، هر دو از جا پریدیم. من حرفم را قطع کردم و او گفت: «جواب بده. دربارۀ من است.»
برایم سخت بود شبکۀ اشغالی را تصور کنم که مربوط به نقشههای آن روز بود. از او پرسیدم: «صبر کن! چای یا قهوه؟» و همزمان کتری را روشن کردم و ادامه دادم: «میدانی، من منتظر تعمیرکار مخزن آب گرم بودم. مطمئنم به زودی سروکلهاش پیدا میشود.»
فهرست مطالب کتاب
دربارۀ نویسنده
پوزش بابت مزاحمت
ویرگول
سندروم کیو. تیِ طولانی
تعطیلات زمستانی
خیابان هارلِی
رنجیدگی خاطر آن شخص
چگونه باید تو را بشناسم؟
قلب بیخبر از کار میافتد
مقصد
ترور مارگارت تاچر: ششم اوت 1983
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب ترور مارگارت تاچر |
نویسنده | هیلاری مانتل |
مترجم | زهره مهرنیا |
ناشر چاپی | انتشارات کتاب کوله پشتی |
سال انتشار | ۱۳۹۷ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 152 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-8211-87-7 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه خارجی |