معرفی و دانلود کتاب بودای رستوران گردباد
برای دانلود قانونی کتاب بودای رستوران گردباد و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب بودای رستوران گردباد
کتاب بودای رستوران گردباد، مجموعهای از داستانهای کوتاه فارسی است که توسط حامد حبیبی نوشته شده. این مجموعه که جدیدترین کتاب نویسنده است، در سال 1390 بهعنوان اثر برگزیدهی دومین دورهی جایزهی ادبی هفت اقلیم مورد تحسین قرار گرفت.
دربارهی کتاب بودای رستوران گردباد
حامد حبیبی در اثر تازهی خود تحت عنوان کتاب بودای رستوران گردباد، مجموعهای از داستانهای کوتاهش را منتشر کرده است که بنثری روان، امروزی و جذاب دارند. این مجموعه، 12 داستان را شامل میشود که به پیروی از سبک و سیاق همیشگی نویسنده، با فضاهایی نامتعارف و موقعیتهایی پیچیده همراه است.
«گیلاسی غلتیده زیر مبل»، «چه شد که زنم نگذاشت چیپسم را بخورم»، «آشغال»، «انگار بچهای آنجا خوابیده باشد»، «تلفنی»، «در کافهی لرد»، «پیژامهی راهراه من»، «متد یا هیچوقت یکدستی رانندگی نکن»، «موج پنجم»، «مجسمه»، «درگاه» و «بودای رستوران گردباد» عناوین داستانهای این کتاباند.
حامد حبیبی که تاکنون بهواسطهی انتشار کتابهای متعددی در حوزهی ادبیات کودک و نوجوان و بزرگسال، بارها و بارها مورد تحسین منتقدان و اهل قلم قرار گرفته و جوایز و افتخارات بسیاری را به دست آورده، برای نگارش کتاب پیش رو موفق به دریافت جایزهی ادبی هفت اقلیم شده است.
این کتاب اولینبار در سال 1390 منتشر شد و نشر چشمه، مسئولیت چاپ و عرضهی آن را بر عهده گرفت. شایان ذکر است که کتاب بودای رستوران گردباد، به مجموعهی جهان تازهی داستان این انتشارات، تعلق دارد.
دربارهی مجموعهی جهان تازهی داستان
نشر چشمه، مجموعهای تحت عنوان «جهان تازهی داستان» را ایجاد کرده است که به گردآوری آثار شاخص ادبیات داستانی از سوی نویسندگان معاصر فارسی اختصاص دارد. بنابراین علاقهمندان به آشنایی با نویسندگان نوظهور عرصهی داستان کشور میتوانند از مطالعهی این مجموعه، بهرهمند شوند.
کتاب بودای رستوران گردباد برای چه کسانی مناسب است؟
مطالعهی کتاب بودای رستوران گردباد را به تمامی علاقهمندان به جریان ادبیات فارسی معاصر توصیه میکنیم. دوستداران داستان کوتاه و طرفداران قلم حامد حبیبی از خواندن این مجموعه داستانی لذت خواهند برد.
با حامد حبیبی بیشتر آشنا شویم
حامد حبیبی، شاعر و نویسندهی ایرانی معاصر است که در سال 1357 در تهران متولد شده. او در کنار نگارش کتاب بزرگسال، برای کودکان و نوجوانان هم آثار ارزندهای تألیف کرده که در این خصوص میتوان به کتابهای «نمیخوام قد دراز شم!» و «بوقی که خروسک گرفته بود»، اشاره کرد.
کتابهای «ماه و مس» و «آنجا که پنچرگیریها تمام میشوند» هم به مجموعه داستانهای بزرگسال این نویسنده اختصاص دارند. از میان مجموعهی اشعار منتشرشدهی او هم میتوان به کتاب «پرسه»، اشاره کرد.
شماری از آثار او بهکرات مورد تحسین قرار گرفتهاند و جوایز و افتخارات فراوانی به ارمغان آوردهاند. از جمله جوایزی که این نویسندهی جوان تاکنون از آن خود کرده میتوان به موارد زیر اشاره کرد.
- دریافت «نشان نقرهی بهترین کتاب کودک و نوجوان» سال 1392 در سومین دورهی جایزهی «لاکپشت پرنده»
- برگزیدهی جایزهی ادبی «چهل»، از سوی مکتب تهران در سال 1395
- برندهی «جایزهی بخش ویژه در چهارمین دورهی جایزهی ادبی اصفهان» برای کتاب »ماه و مس» در سال 1384
- نامرد دریافت «جایزهی ادبی روزگار» و «جایزهی نویسندگان و منتقدان حوزهی مطبوعات» در سال 1387 برای مجموعه داستان «جایی که پنچرگیریها تمام میشود».
در بخشی از کتاب بودای رستوران گردباد میخوانیم
گفتم: «ببخشید، ولی...»
پشتش را به من کرد و انگار با خودش حرف بزند، گفت: «باید کامل مطالعهاش کنم. باید بفهمم آنجا چه اتفاق جدیدی افتاده. شاید لازم باشد دخالت کنیم.»
گفتم: «پس شما میدانید کار کیست؟ چرا جلوش را...»
برگشت طرفم: «هیس! تمام ساختمان دارند ماجرا را دنبال میکنند، همه میخواهیم بدانیم آخرش چی میشود. شما که نمیخواهید ما بعد از اینهمه مدت آخر ماجرا را ندانیم؟» آنقدر پیر بود که بهنظر نمیآمد ماجرایی باشد که او پایانش را نداند. حرف زدن بیفایده بود. پشتش را به من کرد و از پلهها پایین رفت. از پایین صدای باز شدن در و همهمهای آمد. در را بستم و به آن تکیه دادم. واویلا میشد وقتی دستکشهای پلاستیکی را آن تو پیدا میکردند.
فردا شب کامیونی که اسباب میبرد راه کوچه را بسته بود و خیلی معطل شدم تا به ته کوچه رسیدم. کیسهزباله دم در نبود. گفتم لابد همسایهها زودتر برش داشتهاند تا دست من به آن گنجینهی داستان و ماجرا نرسد. مطمئن بودم الان همگی توی بالکن پیرزن جمع شدهاند، کیسه را خالی کردهاند روی زمین و او دارد قصهی امروز آن خانوادهی نگونبخت را برای همه تعریف میکند. از پلهها بالا رفتم. کلید را که توی قفل فرو کردم صدایی از پشت سرم شنیدم. برگشتم.
فهرست مطالب کتاب
گیلاسی غلتیده زیر مبل
چه شد که زنم نگذاشت
چیپسم را بخورم
آشغال
انگار بچهای آنجا خوابیده باشد
تلفنی
در کافهی لُرد
پیژامهی راهراه من
متد یا هیچوقت یکدستی
رانندگی نکن
موج پنجم
مجسمه
درگاه
بودای رستوران گردباد
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب بودای رستوران گردباد |
نویسنده | حامد حبیبی |
ناشر چاپی | نشر چشمه |
سال انتشار | ۱۳۹۳ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 116 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-229-102-8 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان ایرانی |