معرفی و دانلود کتاب تا... دمل

معرفی کتاب تا... دمل

مجموعه‌ای از هجده داستان کوتاه با موضوعات اجتماعی و روانشناختی در کتاب تا... دمل از سلماز یگانه مهر نگاشته شده‌اند. راوی داستان‌ها غالباً زنان و مردانی هستند که تحت تأثیر جبر اجتماعی گرفتار بن‌بست شده‌ و با روی تاریک زندگی مواجه گشته‌اند. آن‌ها متأثر از شرایط دست به اقداماتی غافلگیرکننده می‌زنند تا در نهایت بتوانند به روزمرگی‌ها و گرفتاری‌های خود خاتمه دهند. نویسنده در این کتاب که در زمره‌ی داستان‌های کوتاه فارسی قرار دارد، برش‌هایی از زندگی عادی و روزمره را دستمایه‌ی داستان‌پردازی قرار داده است.

درباره‌ی کتاب تا... دمل

دختر ایل که زمانی در سیاه‌چادر و طبیعت زندگی می‌کرد، در آرزوی زندگی شهری، زندگی عشایری و کوچ‌نشینی را ترک کرده و به عقد پسری درآمده که رشد عقلی‌اش به دلیل جراحی متوقف شده است. در اصل می‌توان گفت، با آمدن به شهر و تن دادن به این ازدواج، زندگی او نیز متوقف و در پیچ‌وخم‌ عادت‌ها نابود شده است. این، سرگذشت دختری در داستان «دست‌وپازدن» است که سلماز یگانه‌مهر آن را به رشته‌ی تحریر درآورده است. در کتاب تا... دمل مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه این نویسنده گردآمده‌اند. این مجموعه‌ داستان که شامل هجده داستان‌ کوتاه می‌شود، قصه‌هایی از زندگی عادی و روزمره‌ی زنان و مردانی را روایت می‌کند که با مشکلات اجتماعی و به دنبال آن روانشناختی دست‌وپنجه نرم می‌کنند. در این داستان‌ها، انسان‌ها به دلایلی چون فقر، محرومیت و... در موقعیت‌های دشواری گرفتار شده‌اند و در گیرودار حوادث و مشکلات زندگی دست‌وپا می‌زنند. شخصیت‌های اصلی داستان‌ها، بی‌نام، راوی اول شخص و نماینده‌ی بسیاری از آدم‌هایی هستند که ممکن است در موقعیت‌های مشابه قرار گرفته و سرنوشت‌های مشابهی داشته باشند.

کتاب تا... دمل در گروه ادبیات مدرن فارسی قرار دارد. شخصیت‌های این کتاب، افرادی منزوی و تنها هستند که در بحران‌های روحی و عاطفی گرفتار شده‌اند. سلماز یگانه‌مهر تشویش‌های روانی، خاطرات و ذهنیات شخصیت‌ها را با زبانی ساده، روان و بدون پیچیدگی‌های روایی، به‌خوبی توصیف می‌کند و برای پردازش داستان‌ها از نشانه‌هایی بهره‌ می‌گیرد که نشان‌دهنده‌ی وضعیت روحی و روانی راوی در مواجهه با دنیای پیرامون اوست. همچنین نویسنده برای نمایش فضای سرد، تنهایی و انزوای حاکم بر داستان به آثار ادبی برجسته‌ی ادبیات ایران و جهان، همچون تهوع از ژان پل سارتر یا بوف کور از صادق هدایت اشاره می‌کند و تلویحاً فضای حاکم بر چنین آثاری را در داستان خود ایجاد و به خواننده القا می‌کند. اشاره‌ی نویسنده به آثار نویسندگانی چون هدایت و سارتر نشان از تأثیری دارد که وی از نویسندگان صاحب‌سبک پیش از خود گرفته است.

در پایان باید گفت با وجود اینکه کتاب تا... دمل مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه مجزا و مستقل است، تکرار نام شخصیت‌هایی‌ چون هادی، داستان‌های مختلف را به هم مرتبط می‌کند و حکایت از آن دارد که داستان‌ها در عین استقلال به یکدیگر وابسته‌اند. به عبارت دیگر می‌توان گفت، نویسنده یک قصه را در موقعیتی دیگر به شکلی تازه ادامه می‌دهد و شخصیت‌های واحد را در موقعیت‌های تازه درگیر می‌کند. این خود یکی از جذابیت‌های این مجموعه داستان خواهد بود.

نام این مجموعه داستان از نام یکی از داستان‌ها با عنوان تا... دمل گرفته شده که خود یکی از نشانه‌سازی‌های نویسنده است.

کتاب تا... دمل را انتشارات هیلا منتشر کرده است.

کتاب تا... دمل برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب برای کسانی که به داستان‌های کوتاه فارسی علاقه‌مند هستند، مناسب است.

در بخشی از کتاب تا... دمل می‌خوانیم

این همان بیل بود. خودش مى‌گفت این همان دست بود سرد، این بار خشک و در من دیگر لرزه درست نمى‌کرد. اول هم درست نمى‌کرد. بعد، بعد که دیگر کار تمام شده بود و مرا مى‌کشید روى خاک و سنگلاخ‌ها. ول نمى‌کرد. چسبیده بود دو دستى. مى‌لرزیدم. مى‌لرزید وحشتناک شدید. حالا آرام شل بى‌حرکت. وقتى بهش مى‌خورم تکان مى‌خورد سنگین. دست به دست مى‌شوم هر دست یک بار بلندم مى‌کند پر مى‌کندم و بعد رویش آوار مى‌شوم. دست‌ها زیادند. دست‌هاى ناآشنا، کوچک، پینه بسته، قوى... قطره‌هاى بزرگ آب روى من خاک قطره‌هاى بى‌نمک پشت هم محکم که مرا مى‌شوید همیشه پاک و همه عنصرها در آشتى... تازه. مثل زمان کار حتى حالا که دیگر زخمى‌ام خراشیده زنگ خورده دست به دستم مى‌دهند هر دست یک بار بلندم مى‌کند. پر مى‌کندم از خاک. آوار مى‌شوم بى‌ترتیبى پشت هم هر کدام جایى. دیگر به دستش نمى‌خورم سردى‌اى نیست خاک است فقط، گرمى‌اى نیست. دستى که همیشه گرم بود نه مثل آن بار که مى‌لرزید. اول نه، بعد، بعد که دیگر کار تمام شده بود. منظم آرام بلندم مى‌کرد پر مى‌کرد از خاک. موزون مثل رقصى در خاک.

مرا کند به سرعت اول. بعد آرام. خشک بودم پر از سنگلاخ و ضربه‌هاى تیز سخت. ذره ذره کنده مى‌شدم و بعد دماى 37 درجه که پرم کرد و بین من و ذره‌ها فاصله انداخت دماى 37 درجه به جنب و جوش افتاد. تقلا مى‌کرد. روى من بیل خودش را مى‌کشید. صافم مى‌کرد. بیل مى‌لرزید، دست‌ها مى‌لرزیدند، همین‌ها که حالا شل بى‌حرکت در من... مى‌لرزیدند. چنگ مى‌زدند مرا. بعد مى‌کوبیدند و قطره‌هاى پرنمک رویم. مى‌چشیدم نه مثل حالا قطره‌هاى بى‌نمک پشت هم محکم مى‌شویدم من، ذره‌هام و چیزى بینمان.

فهرست مطالب کتاب

روبرو
دست و پا زدن
دمپایى‌ها
تا... دُمل
اگر حوا پرهیزگار بود
چمدان
آکواریوم
دو تا لامپ 100 واتى
حوریه مجازى
ققنوس یا یه عشق جاودانه عوضى
فرشته
کن فیکون
سازمان
این همان بیل...
فواره
نقشه
خُردم کردیم گرچه سلولى در کارنبود یا گزارشى به قرن
سندرم‌ دانِ زیباى من یا منِ احمق یا