معرفی و دانلود کتاب بزم اهریمن
برای دانلود قانونی کتاب بزم اهریمن و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب بزم اهریمن
در کتاب بزم اهریمن، به قلم حمید اسماعیلوف، داستان نویسندهای را میخوانیم که به دست مأموران حکومتی، دستگیر شده و راهی زندان میشود اما حتی در سلولهای زندان نیز از آفرینش ادبی و نگارش داستان دست نمیکشد! این رمان خیالانگیز که گوشهای از حقایق تلخ سیاسی-تاریخی ازبکستان را روایت میکند، در سال 2019، جایزهی ادبی EBRO را برای نویسندهاش به ارمغان آورده است.
دربارهی کتاب بزم اهریمن
فرارسیدن شب سال نو، در همهجای دنیا برای انسانها با شادی و خوشحالی و بزم همراه است اما برای «عبدالله قادری»، قهرمان اصلی رمان، سال نوی 1938 با جشن سال نوی تمام انسانها و حتی سالهای گذشتهی خودش یک تفاوت اساسی دارد: این نویسنده در روزی که باید خود را برای سال جدید آماده کند، به دست مأموران مخفی پلیس شوروی دستگیر شده و در زندان تاشکند بازداشت میشود! البته از آنجایی که دوستان و آشنایان عبدالله پیش از این، یکییکی غیب شده بودند، او نیز احتمال میداد که بهزودی مأموران مخفی سر برسند و این داستاننویس خیالپرداز را هم روانهی بازداشتگاه کنند. عبدالله که یازده سال پیش نیز به زندان افتاده بود، اکنون چیزی از ترس، عصبانیت یا حسرت احساس نمیکند، بلکه بیشتر نگران فرزندان خود است که باید سال نو را بدون پدرشان آغاز کنند. نگرانی دومش هم به رمانی مربوط میشود که نگارش آن را آغاز کرده اما به خاطر حبس شدن در زندان، باید آن را نیمهتمام بگذارد. بااینحال، به نظر میرسد زندان روشهای جدیدی را برای کامل کردن رمانش به او یاد خواهد داد!
حمید اسماعیلوف (Hamid Ismailov) میکوشد تا در کتاب بزم اهریمن (The devils`dance) جدال میان سیاست، ظلم و نابرابری را با خیال و هنر و عشق به تصویر بکشد. نبردی نفسگیر با قهرمان نویسندهای که در اوج خیالپردازیهایش، ناگهان میبیند با حصار نفوذناپذیر زندان احاطه شده. بااینحال، به نظر میرسد بال خیال این نویسنده آنقدر دورپرواز هست که دیوار هر زندانی را پشت سر بگذارد.
عبدالله قادری که در زندان نه به قلم دسترسی دارد و نه کاغذی به همراه دارد، میبیند حتی با وجود این محرومیت نیز، راهی جز نوشتن ادامهی داستانش ندارد. البته این بار قرار نیست جملات و کلمات داستانش را مهمان سپیدی کاغذ کند، بلکه آنها را جایی بر صفحهی ذهنش خواهد نوشت. نقطهای که هیچکس جز خودش و پرندهی خیالش به آن راهی ندارد. داستان درمورد زنی است که به همسری سه خان درمیآید. این زن که «آیخان» نام دارد، شاعر ازبکی بوده که بهطور متوالی همسری سه تن از خانهای ازبک را تجربه میکند. موضوع برای خود نویسنده هم آنقدر بکر و مجذوبکننده است که حتی پشت میلههای زندان نیز او را رها نمیکند. بااینحال، ماجرا آنجایی عجیبتر میشود که سرگذشت آیخان به زندگی عبدالله رسوخ میکند. از آنجایی که آیخان هم در دوران سیاسی هولناکی زندگی میکرده و هر لحظه بیم اعدام شدن را داشته، زندگیاش به سرگذشت عبدالله که راهی زندان شده و انتظار اعدام را میکشد، شباهت بسیاری دارد. از طریق این همذاتپنداریهای عبدالله قادری با قهرمان داستانش، دو شخصیت بهگونهای باهم گره میخورند که گویا باهم به یگانگی میرسند. گویی یک انسان هستند در دو برههی متفاوت از زمان!
چنانچه مایلید با داستان مسحورکنندهی حمید اسماعیلوف، کتاب بزم اهریمن، بیشتر آشنا شوید، میتوانید نسخهی فارسی آن را که به کوشش پریسا رحمتی ترجمه شده و به همت نشر کتابسرای نیک به چاپ رسیده، تهیه نمایید.
جوایز و افتخارات کتاب بزم اهریمن
- برندهی جایزهی ادبیات EBRD در سال 2019
- اولین رمانی که از زبان ازبکی به انگلیسی ترجمه شده است.
در نکوداشت کتاب بزم اهریمن
- حمید اسماعیلوف ظرفیت بالایی دارد تا تحقق غمانگیز تاریخ را به نمایش بگذارد. (Literary Review)
کتاب بزم اهریمن برای چه کسانی مناسب است؟
علاقهمندان داستانها و رمانهای تاریخی و سیاسی مجذوب کتاب بزم اهریمن خواهند شد.
با حمید اسماعیلوف بیشتر آشنا شویم
حمید اسماعیلوف، زادهی 5 مهی 1954، در توکموکِ قرقیزستان، نویسنده و روزنامهنگار مشهور ازبک است. او که ابتدا از دانشکدهی ارتباطات نظامی فارغالتحصیل شده بود، به دانشگاه تاشکند رفت تا در رشتههای زیستشناسی، مدیریت و حقوق نیز به تحصیل بپردازد. اسماعیلوف تاکنون دهها کتاب را به زبانهای ازبکی، ترکی، فرانسوی، انگلیسی، آلمانی و... به چاپ رسانده. برخی از این آثار در زمرهی ادبیات داستانی هستند و برخی نیز مجموعهای از اشعار وی را دربرمیگیرند.
حمید اسماعیلوف به دلیل آثار انتقادی تندوتیز خود و مخالفت حکومت ازبکستان با تألیفات وی، ناچار به ترک سرزمینش و راهی انگلستان شد. سپس در این کشور، به سرویس جهانی بیبیسی پیوست و کار خود را در آنجا آغاز کرد. جالب است بدانید با اینکه چاپ کتابهای این نویسنده در سرزمین خودش ممنوعاند، فراتر از مرزهای ازبکستان، طرفداران بسیاری در میان منتقدان و مخاطبان عام دارند.
در بخشی از کتاب بزم اهریمن میخوانیم
در زندان نمیتوانی جلوی لگد خوردنت را بگیری. در سال 1926 هم، عبدالله تا سر حد مرگ کتک خورده بود. چیزی که خونش را جوش میآورد درد جسمانی نبود بلکه خیانت آدمهای خودش بود، فامیلهای خونیِ چشموابرو مشکی که فکر میکرد دوستانش هستند و به آنها اعتماد کرده بود. در آن زمان برای حکم مرگش التماس میکرد. تحمل آن آسانتر از همراهی دوستان چشممشکیاش بود. آن موقع خیلی جوان بود. نه به فرزندانش فکر کرده بود و نه به رهبر.
رهبر آن پرتقالها را به بچهها داده بود؟ فردا (مگر الان فردا نبود؟) عبدالله قرار بود بچهها را به کاخ کارگران راهآهن، جایی که بزرگترین و بهترین جشن قرار بود در آنجا برگزار شود ببرد تا شاهدرخت سال نو را ببینند. سال گذشته بچهها از سگهای آموزشدیده خوششان آمده بود که به سؤالها جواب میدادند و به نوبت همدیگر را بر روی سورتمه میکشیدند. این بار رهبر آنها را به آنجا میبرد، و اگر میبرد به آنها اجازهی ورود میدادند؟ ممکن بود بهخاطر خانوادهی یک زندانی بودن از دم در برشان گردانند؟ فکر کردن به این هم قلبش را به درد آورد.
عبدالله روزی از کودکیاش را به یاد آورد که برای رفتن به جشنهای درخت کریسمس، شلواری نو و لباسی ازبکی به تن داشت. سرایدار مدرسهی زبان روسیاش دمِ در مدرسه جلویش را گرفت: «حالا دیگه کافر شدی؟» مرد غرغر کرد، چوبش را بلند کرد و محکم به ران عبدالله کوبید. معلم ادبیات که این را دید با سرعت آمد و او را سرزنش کرد: «این جشن میلاد عیسی پسر مریمه، و عیسی هم پیامبر خودتونه!» پای عبدالله خون میآمد و شلوار نویش لک شد؛ نهایتاً بهجای دیدن درخت کریسمس راهی بیمارستان شد. معلم با کالسکهی خودش او را به خانه رساند. روسی که از او در مقابل یک ازبک دفاع کرده بود. نه، بخشش و بدجنسی ربطی به ملیت نداشت.
در ضمن، الان کل کشور توسط یک گرجستانی اداره میشد و نتیجهاش؟ همه داشتند گوشت همدیگر را میخوردند.
فهرست مطالب کتاب
سخن ناشر
پیشگفتار
فصل 1: چوگانبازی
فصل 2: قاپبازی
فصل 3: کریکت
فصل 4: شطرنج
فصل 5: کفتربازی
فصل 6: حدس بزن کی تو رو میزنه
فصل 7: بازی نقطه ضربدر
فصل 8: مباحثات
فصل 9: رولت روسی
فصل 10: تعقیب باد
سخن آخر
سخن مترجم
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب بزم اهریمن |
نویسنده | حمید اسماعیلوف |
مترجم | پریسا رحمتی |
ناشر چاپی | انتشارات کتابسرای نیک |
سال انتشار | ۱۴۰۲ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 410 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-350-005 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان سیاسی خارجی |