معرفی و دانلود کتاب بادبادک باز
برای دانلود قانونی کتاب بادبادک باز و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب بادبادک باز
داستانی فراموشنشدنی از دو دوست در جریان اشغال افغانستان. خالد حسینی در کتاب بادبادک باز شما را با امیر و حسن از قوم پشتون و هزاره آشنا میکند. دو کودکی که با وجود تفاوتهای قومی دوستهای صمیمی هستند. نویسنده در ضمن داستان به ترسیم عمیقترین مسائل انسانی پرداخته است. این اثر که جزو فهرست پرفروشترینهای نیویورک تایمز قرار گرفته، تاکنون به بیش از 48 زبان زندهی دنیا ترجمه شده است.
درباره کتاب بادبادک باز:
زندگی دوباره به شهرها و کوچههای ویران برمیگردد. این گواهی تاریخ است. از خیابانهای جنگزدهی خرمشهر گرفته تا هرات و کابل. خوشی سرانجام راه خود را باز میکند. به قندهار، خوزستان، پنجشیر و تمام شهرها و کشورهای جهان. شادی میآید و همچون طفلی این سو و آن سو میدود. خالد حسینی (Khaled Hosseini) در کتاب بادبادک باز (The Kite Runner) تصویری از چهرهی افغانستان جنگزده ارائه میدهد و به توصیف سالهای قبل و بعد مهاجرت شخصیت اصلی داستان و پدرش میپردازد.
همه چیز از یک تماس سادهی تلفنی شروع شد و همهی گذشته را به یاد امیر آورد. رحیم خان، دوست پدر امیر، گویی شبیه قطعهای از گذشته بود که او را پرتاب کرد به خانهی کودکیشان در افغانستان. در واقع داستان با یک فلش بک شروع میشود و امیر به روایت قصهی کودکی خود میپردازد. او که پدری ثروتمند دارد، با حسن بهترین دوستان هم هستند و رابطهای مثالزدنی با یکدیگر دارند. پدر حسن سالهاست که در خانهی پدر امیر کار میکند. همه چیز خوب است تا روز مسابقهی بادبادکها. مسابقهای که امیر و حسن با هم در آن شرکت کرده و پیروز شدهاند. اما در پایان مسابقه ماجرایی پیش میآید که شکل دوستی این دو کودک تا انتها تغییر میکند. کتابی غنی و تاثیرگذار دربارهی دوستی، عشق، فداکاری، خیانت و دروغ. شاهکاری که نباید خواندن آن را از دست داد.
یکی از نکاتی که تاثیری شگرف در موفقیت بادبادک باز داشت، زمانبندی هوشمندانهی خالد حسینی برای انتشار کتاب بود. او این اثر را در سال 2003 میلادی منتشر کرد. درست کمی بعد از حملهی آمریکا به افغانستان که پس از حادثهی یازده سپتامبر و به بهانهی مبارزه با طالبان صورت گرفته بود. ویژگی دیگری که دو چندان بر اثرگذاری کتاب افزوده، بیطرفی و صداقت نویسنده در بیان واقعیتهای سیاسی و اجتماعی چند دههی اخیر است. او در اولین رمان خود تلاش کرده تا صرفا روایتکننده باشد و نه تفسیرکننده یا قضاوتگر و همین باعث میشود مخاطبان با خیال راحتتری به سراغ بادبادک باز بیایند.
فیلم اقتباسشده بر اساس کتاب بادبادک باز:
مارک فورستر، کارگردان آلمانی- سوئیسی، در سال 2007 فیلمی اثرگذار با همین نام و با اقتباس از این کتاب ساخت. این اثر در نوع خود مورد تحسین قرار گرفت و نامزد جوایز متعددی از جمله جایزهی اسکار شد.
جوایز و افتخارات کتاب بادبادک باز:
- برنده جایزه ادبی الکس
- برنده جایزه بوکه سال 2004
- برنده جایزه Puddly در سال 2006
- برنده جایزه ادبی Elle
- از پرفروشترینهای نیویورک تایمز
نکوداشتهای کتاب بادبادک باز:
- کیفیت نویسندگی حسینی و تأثیر عاطفی داستان، ماندگاری این اثر را تضمین می کند. (Booklist)
- این رمان فوق العاده، داستان تقلا و کشمکش فردی مردم عادی در برههای فاجعهبار از تاریخ را روایت میکند. (People)
- پرترهای تکاندهنده از افغانستان مدرن. (Entertainment Weekly)
- یک داستان زنده و جذاب که به ما یادآوری میکند مردم افغانستان چه مدت مدیدیست برای پیروزی در برابر خشونتهای تروریستی تلاش میکنند. نیروهایی که حتی امروزه نیز آنان را تهدید میکنند. (نیویورک تایمز)
کتاب بادبادک باز مناسب چه کسانی است؟
اگر به رمانهای اجتماعی علاقه دارید، از مطالعهی بادبادک باز غافل نشوید. همچنین این اثر میتواند تا حد زیادی شما را با وضعیت فرهنگی، احتماعی و سیاسی مردم افغانستان آشنا سازد.
با خالد حسینی بیشتر آشنا شویم:
او یکی از پرخوانندهترین و دوستداشتنیترین رماننویسان جهان است. نام خالد حسینی با کتابهای بادبادک باز و هزار خورشید تابان بر سر زبانها افتاد. میلیونها نسخه از این کتابها در سراسر جهان به فروش رفته و به زبانهای گوناگونی ترجمه شدهاند. او در افغانستان متولد و در کابل بزرگ شده و اکنون ساکن آمریکاست. عمدهی شهرت وی به علت تصویرسازیهای زنده و دقیقیست که از افغانستان ارائه میکند. او با رمانهای سحرآمیزش نقش پررنگی در شناختهشدن ادبیات افغانستان و کسب موفقیت در عرصهی جهانی برای کشورش ایفا کرده است. اغلب آثار او در فهرست پرفروشترین کتابها جای میگیرند. نام آخرین کتابهای منتشرشده از او کوهستان به طنین آمد و دعای دریا است.
در بخشی از کتاب بادبادک باز میخوانیم:
بچه که بودیم، من و حسن از درختان سپیدار حاشیهى راه ماشینروى خانهى پدرىام بالا مىرفتیم تا از آن بالا با یک تکه آیینه داخل خانهى همسایهها نور بیندازیم و اذیتشان کنیم. دونفرى مقابل هم روى شاخههاى بلند درخت مىنشستیم و با جیبهایى پر از توت و گردو، پاهاى برهنهمان را تاب مىدادیم. همانطورکه توت مىخوردیم، نوبتى آیینه را دستبهدست مىکردیم، به هم توت پرتاب مىکردیم، زیرجلکى مىخندیدیم، قهقهه مىزدیم؛ هنوز هم حسن، بالاى آن درخت و آفتابى که از میان برگهاى درختان روى صورت گرد و بفهمىنفهمى بىنقصش مىتابید، جلوى چشمانم است. صورتى شبیه به یکى از آن عروسکهاى چینى که با اسکنه از چوب مىتراشند: دماغ پهن و پخخوردهاش، چشمان باریک و بادامىاش که برگهاى خیزران را در ذهنت تداعى مىکرد و مردمکهایى که بسته به نورى که به آنها مىتابید، طلایى، سبز یا آبى بهنظر مىرسید. هنوز هم گوشهاى فسقلى پایینتر از سطح معمول و چانهى نوکتیزش که گویى چون زایدهاى در آخرکار خلقت بهعنوان حسنختام به چهرهاش افزوده شده بود، جلوى چشمانم است. شکاف شکرىِ لب بالایىاش که درست سمت چپِ دو خط عمود بین تیغهى بینى و لبش خودنمایى مىکرد، نشان از خطاى ابزار عروسکساز چینى داشت؛ یا شاید هم اصلاً عروسکساز بهوقت تراشیدن لب، حوصلهاش سررفته یا خسته شده بود.
گاهى بالاى درخت مىکوشیدم زیر جلد حسن بروم و راضىاش کنم که با تیرکمان سنگىاش به سگ ژرمن شپرد یکچشمِ همسایه گردو پرتاب کند. حسن هرگز حاضر به این کار نبود؛ اما اگر من از او مىخواستم، یعنى واقعاً مىخواستم، رویم را زمین نمىانداخت. حسن در هیچ موردى، رویم را زمین نمىانداخت.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب بادبادک باز |
نویسنده | خالد حسینی |
مترجم | غلامرضا اسکندری |
ناشر چاپی | نشر به سخن |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 432 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-7987-29-2 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان تاریخی خارجی |