معرفی و دانلود کتاب از میان شیشه از میان مه: مجموعه داستان

معرفی کتاب از میان شیشه از میان مه: مجموعه داستان

کتاب از میان شیشه از میان مه داستان‌هایی کوتاه به قلم علی خدایی از مطرح‌ترین نویسندگان ادبیات داستانی معاصر ایران دربردارد که از زمان آغاز انتشار با استقبال فراوانی مواجه شد و بر بسیاری از آثار بعد از خودش نیز تاثیرگذار بود.

درباره‌ی کتاب از میان شیشه از میان مه:

علی خدایی نویسنده‌ی چیره‌دست، با انتشار کتاب از میان شیشه از میان مه در سال 1370 به دنیای داستان نویسی ادبیات ایران معرفی شد. او مجموعه داستان‌های جذاب و پرکشش این اثر را در سال 1364 به رشته تحریر درآورد که مسیری تازه را در داستان نویسی فارسی کشور ایجاد کرد و برای سال‌ها نیز در بازار کتاب ایران نایاب بود.

داستان‌های کتاب از میان شیشه از میان مه به قدری مشهور شدند که تاکنون در بسیاری از جُنگ‌های ادبی ایران بازنشر شده‌اند و همین سبب شد تا خدایی بعد از سال‌ها به انتشار مجدد این کتاب رضایت دهد. جهان این داستان‌ها تلفیقی هنرمندانه از زندگی، مرگ، خاطرات و حسرت‌هاست. بعد از گذشت سال‌ها این مجموعه داستان همچنان سوژه‌هایی بکر و پرداخت‌هایی همه جانبه از سوی نویسنده دارد.

قهرمانان کتاب حاضر به ناگهان در هجوم خاطرات گذشته، دوباره خود را پیدا می‌کنند و درگیر روایت می‌شوند. کتاب از میان شیشه از میان مه از زمان انتشارش در محافل مختلف منتخب شد و مورد نقد و بررسی قرار گرفت، به همین جهت می‌توان گفت اولین کتاب این نویسنده از جمله شاخص‌ترین آثارش نیز محسوب می‌شود.

کتاب از میان شیشه از میان مه مناسب چه کسانی است؟

این کتاب برای علاقه‌مندان به داستان‌های کوتاه، اثری کم‌نظیر و جذاب است.

با علی خدایی بیشتر آشنا شویم:

او که یکی از بهترین نویسندگان داستان کوتاه ایران در سی سال گذشته به شمار می‌آید، در 13 فروردین سال 1337 در تهران متولد شد و در سن 16 سالگی به دلیل شغل پدرش به اصفهان مهاجرت کرد و در آن‌جا ماندگار شد. خدایی تحصیلات خود را در رشته‌ی علوم آزمایشگاهی به پایان رساند و در سال 1380 جایزه‌ی هوشنگ گلشیری را دریافت کرد و در همان سال نیز عنوان‌دار بهترین مجموعه داستان دهه 80 از سوی انجمن منتقدان و نویسندگان مطبوعاتی کشور شد.

در سال 1390 در یک نظرسنجی در روزنامه همشهری که در آن نویسندگان، منتقدان، روزنامه‌نگاران و ناشران شرکت داشتند، مجموعه داستان «از میان شیشه از میان مه» در کنار مجموعه داستان «در کنار زندگی مطابق خواسته تو پیش می‌رود»، بهترین مجموعه داستان‌های دهه‌ی 80 انتخاب شدند. او تاکنون در چندین جشنواره داستان‌نویسی داور بوده است. از دیگر آثار خدایی می‌توان به آدم‌های چهار باغ، کتاب آذر، نزدیک داستان و تمام زمستان مرا گرم کن اشاره کرد.

در بخشی از کتاب از میان شیشه از میان مه می‌خوانیم:

فنیا می‌آید. به چهارراه که می‌رسد، می‌ایستد. ماشینی در خیابان نیست. از خیابان می‌گذرد. سگی به دنبال او می‌رود. دمش را تکان می‌دهد. کنار دکه‌ی مطبوعاتی می‌ایستد. کیفش را باز می‌کند. از لای دستمالی تکه‌ای گوشت به سگ می‌دهد. می‌ایستد و نگاه می‌کند. سیگاری بیرون می‌آورد. روشن می‌کند. به دکه تکیه می‌دهد. ماشینی از چهارراه می‌گذرد. فنیا را که می‌بیند، بازمی‌گردد. و دوباره پا را روی گاز می‌گذارد. سگ دمش را تکان می‌دهد. صدای جریان آب می‌آید. فنیا می‌رود و سگ نیز به دنبالش.

باید به خانه برگردم. مادربزرگ قرار است بمیرد. امروز نشد، فردا. عصر سه زن سیاه‌پوش به خانه می‌آیند. وقتی که بیایند، بالای سر مادربزرگ می‌نشینند. دعا می‌خوانند. طلب مغفرت می‌کنند تا مادربزرگ در آرامش بمیرد. مادربزرگ از صبح مُرده است. خواهرم بعدازظهر موهایش را شانه کرد. او دیگر هیچ‌کس را صدا نزده است. نه ببویش را و نه سگ روی پشت‌بام خانه‌ی بچگی‌اش را. قرار بود بمیرد، که مُرد؛ وقتی که دعا می‌خواندند. خواهرم برای زن‌ها شیرینی برد و آن‌ها گفتند او راحت می‌میرد. از پشت پنجره‌ی روبه‌خیابان همه‌جا پیداست. فنیا از جلو خانه می‌گذرد. دستم را به شیشه‌ی پنجره می‌زنم. فنیا نگاه می‌کند. می‌ایستد. چیزی می‌گوید. پنجره را باز می‌کنم. می‌گوید «باید بروم. کلی ظرف نَشسته باقی مانده است.» می‌رود. دست‌هایش را تکان می‌دهد. خداحافظی می‌کند و از دکه‌ی سیگارفروشی روبه‌روی خانه سیگار می‌خرد. پنجره را می‌بندم. کرکره را پایین می‌کشم. خانم‌های سیاه‌پوش از پله‌ها پایین می‌آیند. مادرم با آن‌ها خداحافظی می‌کند. چادرهای سیاه‌رنگ‌شان را از روی یکی از صندلی‌های اتاق‌نشیمن برمی‌دارند. زیر چادرها چادر قهوه‌ای مادربزرگ، که خال‌های سفید داشت، افتاده است.

فهرست مطالب کتاب

خانه‌ی کنار دریا
یک داستان
دوربین کوچک نقره‌ای
از میان شیشه از میان مه
نمکی
جاده
دو نامه
بارون بارونه
برای خداحافظی
بدری‌مسته
یک روز خوش برای ماهی‌گیری
یاد قدیم‌ترها