معرفی و دانلود کتاب اجازه نده او بماند
برای دانلود قانونی کتاب اجازه نده او بماند و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب اجازه نده او بماند
کتاب اجازه نده او بماند به قلم نیکولا ساندرز داستان خانوادهای را روایت میکند که به تازگی پذیرای عضو جدیدی شده: کلوئی، دختر ریچارد و دخترخواندهی جوآن. جوآن از فکر حضور دختر جوان همسرش در خانه بسیار خوشحال است اما با گذر زمان متوجه میشود کلوئی آن دختر معصوم و دوستداشتنی که فکر میکرده نیست... گفتنی است که این اثر نامزد دریافت جایزهی معتبر گودریدز بوده است.
دربارهی کتاب اجازه نده او بماند
نیکولا ساندرز (Nicola Sanders) در کتاب اجازه نده او بماند (Don't Let Her Stay) داستان خانوادهای را به تصویر میکشد که فعلاً تنها سه عضو دارد: ریچارد، همسرش جوآن، و دختر نوزادشان ایوی. داستان از جایی آغاز میشود که دختر بیست سالهی ریچارد، کلوئی، پس از مرگ مادرش تصمیم میگیرد با ریچارد زندگی کند. کلوئی از زمان ازدواج دوم پدرش از او دلخور است و رابطهی سردی با پدرش دارد اما حالا بالاخره تصمیم به آشتی با پدر و مادرخواندهاش گرفته. جوآن، که داستان را به روایت او میشنویم، از آمدن کلوئی بیش از حد خوشحال است. او که از تنهایی و انزوای شبانهروزیاش در خانه خسته شده، امیدوار است که حالا همصحبت و دوست جدیدی پیدا کند. با خودش فکر میکند که میتواند دوست صمیمی کلوئی باشد، با هم آشپزی کنند و دربارهی دوستان و روابط عاشقانه صحبت کنند. جوآن امیدوار است بتواند جای خالی مادر کلوئی را پر کند. اما اوضاع طوری که او دلش میخواهد پیش نمیرود.
کلوئی دوستداشتنیترین دختر دنیاست؛ اما فقط تا لحظهای که پدرش حضور دارد. او در حضور پدرش یک فرشتهی معصوم و بیگناه است، اما به محض اینکه پدرش خانه را ترک میکند، در ابراز نفرت خود نسبت به جوآن و دخترش حتی لحظهای درنگ نمیکند. ریچارد معتقد است کلوئی به زمان بیشتری احتیاج دارد و به مرور زمان اوضاع بهتر خواهد شد. اما با گذشت هر روز، رفتارهای کلوئی وحشتناکتر و ترس جوآن از او شدیدتر میشود، تا جایی که از تنها بودن در خانه و حضور او در کنار ایوی وحشت میکند. جوآن میداند که کسی در خانهی خودش قصد جانش را دارد اما هیچ کس حرفش را باور نمیکند؛ و میداند که باید برای نجات جان دخترش و حفظ زندگیاش کاری انجام بدهد، اما در این راه احساس بیچارگی و بیپناهی میکند...
نیکولاس سندرز نویسندهی ژانر وحشت و جنایی است که با همسرش در مرز یک جنگل قدیمی زندگی میکند. او کتاب اجازه نده او بماند را در ژانر جنایی و معمایی نوشته و طبق معمول این ژانر در سیر روایت داستان، کاراکترهایش را با وحشت شدید و ترس دائم از مرگ روبهرو و مخاطب را در این اضطراب و استرس با کاراکترها همراه میکند. او در نگارش اثر خود تلاش کرده حس تعلیق و سردرگمی را کاملاً به خواننده منتقل کند. از دیگر عوامل اثرگذار در موفقیت آثار ژانر جنایی، فضاسازی است که در این داستان به خوبی اجرا شده است. جوآن و ریچارد در خانهی بسیار بزرگی در خارج از شهر زندگی میکنند که کیلومترها از تمدن و شلوغی و امنیت شهر دور است. این فضا، علاوه بر اینکه نشان دهندهی موفقیت و امنیت شغلی و مالی خانواده است، میتواند نشانهی تنهایی و انزوای دلهرهآور شخصیتهای کتاب هم باشد. در طول داستان متوجه میشویم که خانهای که در ابتدای کتاب، تنها به خاطر سکوت و خلوتش جوآن را دلتنگ میکند، تبدیل به یکی از دلایل احساس اضطراب و ناامنی این زن وحشتزده و منزوی میشود.
کتاب اجازه نده او بماند با ترجمهی جذاب و روان فرانک سالاری و از سوی نشر شبنا به دست شما میرسد.
نکوداشتهای کتاب اجازه نده او بماند
- نهایتِ شگفتی! (گودریدز)
- از همان صفحهی اول شوکه خواهید شد... (آمازون)
کتاب اجازه نده او بماند برای چه کسانی مناسب است؟
مطالعهی کتاب اجازه نده او بماند به تمام علاقهمندان ادبیات داستانی و بهخصوص به همهی علاقهمندان داستانهای جنایی پیشنهاد میشود.
در بخشی از کتاب اجازه نده او بماند میخوانیم
رابین بلافاصله لینک اطلاعات شرکتی را که آنالیز مواد اولیه دارویی انجام میدهند میفرستد. از اتاق بچه به آنها زنگ میزنم و توضیح میدهم چه درخواستی دارم. میخواهم مطمئن بشوم شیشه دارو فقط مسکن داروی بچه است یا اینکه چیز دیگری هم قاطی آن است. آنها میگویند مشکلی نیست. ظاهراً حتی اگر یک قطره از مواد هم باقی مانده باشد، برای آزمایش کافی است. هزینه بررسی سریع آزمایش را میپردازم. قرار میشود بعدازظهر پیکی از شرکت بیاید و نمونه را با خود ببرد.
آن شب، وقتی کف دستشویی را تمیز کردم، شیشهخردهها را داخل سطل زباله ریختم که بعداً سرفرصت خالی کنم. به طبقه بالا میروم، ایوی بیدار، اما ساکت است. داخل دستشویی اتاق بچه میروم و در را قفل میکنم. با یک موچین با دقت شیشهخردهها را داخل یک زیپکیف میریزم. وقتی بهاندازه کافی جمع میکنم، زیپکیف را داخل یک کاغذ سفید میپیچم. بعد همهچیز را در جعبه کوچکی میگذارم و تعدادی روزنامه مچالهشده به جعبه اضافه میکنم تا قسمتهای خالیاش پر شود. آن را زیر سینک ظرفشویی قایم میکنم؛ تنها جایی که میدانم کلوئی سرک نمیکشد.
پیک تا بعدازظهر نمیآید، یک چیز دیگر هم نیاز دارم؛ دوربین. اگر کلوئی نقشه دارد کاری بکند، بهترین راه برای اینکه از کارش سر دربیاورم این است که او را تحت نظر بگیرم. باید بیرون بروم و یکی بخرم. یک فروشگاه در استینز هست که هرچیزی بخواهم دارند.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب اجازه نده او بماند |
نویسنده | نیکولا ساندرز |
مترجم | فرانک سالاری |
ناشر چاپی | انتشارات شبنا |
سال انتشار | ۱۴۰۳ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 282 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-90828-3-6 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان جنایی و معمایی خارجی |
شما فکر میکنید با یه سوژه خانوادگی کسالت بار سرو کار دارید ولی با ورود دختر خوانده ریچارد، کلوئی اینقدر گیج میشید که نمیتونید خوب وبد رو تشخیص بدید. از باغبان و خدمتکار مشکوک میشید وهر لحظه در حال سکته هستید و منتظرید یه اتفاق بد بیفته. اخر داستان که باز تموم میشه و نتیجه به عهده خواننده است به قدری دلهره اور تموم میشه که ممکنه مدتها از سایه خودتون هم بترسید. این رمان ارزش خواندن بسیار بالایی داره و از معدود رمانهای دلهره است که پایانی متفاوت و پردازشی قوی و سوژهای جالب داره. اگر خوندید ودوست دلشتید کتاب خانه کج اگاتا کریستی هم توصیه میکنم بخونید