معرفی و دانلود کتاب آن طرف

معرفی کتاب آن طرف

کتاب آن طرف، نمایشنامه‌ی جذاب کوتاهی از مارک ریون هیل است که با تمرکز بر مسائل و دغدغه‌های عمیق و دشواری مانند هویت، مهاجرت، خانواده، خشونت سیاسی و آزادی به نگارش درآمده است. کارل و فرانتس، دو شخصیت اصلی کتابْ برادرهای دوقلویی هستند که پس از تقسیم آلمان و بالا رفتن دیوار برلین از هم جدا شدند. بیست و پنج سال پیش مادر فرانتس همراه با یکی از پسرها به آلمان غربی گریخت و کارل همراه با پدر سوسیالیستش در آلمان شرقی ماند. حالا کارل به غرب سفر کرده و در جستجوی برادر ناشناخته‌اش امیدوار است بخشی از هویت و گذشته‌ی گم‌شده‌ی خود را دوباره کشف کند.

درباره‌ی کتاب آن طرف

مارک ریون هیل (Mark Ravenhill) یکی از بااستعدادترین نمایشنامه‌نویسان معاصر انگلیسی است که در سال 1999 برنده‌ی جایزه‌ی تئاتر اروپا شد. ریون هیل سال‌هاست که با به تصویر کشیدن ایده‌هایی بدیع، اثرگذار، تکان‌دهنده و عمیق، با قلم و سبک فوق‌العاده‌ی خود مخاطبان را به شگفتی و منتقدان را به ستایش وا داشته است. کتاب آن طرف (Over There) یکی از نمایشنامه‌‌های کوتاه این نویسنده است که توانسته با وجود شخصیت‌پردازی فوق‌العاده، مقدمه‌پردازی خلاقانه و پایان‌بندی غیر قابل انتظارش یکی از پرتکرارترین ایده‌های نمایشی را با خلاقیت و مهارت کامل روایت کند.

فرانتس و کارل، تنها شخصیت‌های حاضر در نمایش آن طرف، دو برادر دوقلویی هستند که به وسیله‌ی اختلافات سیاسی از هم جدا افتاده‌اند. کارل پس از بیست و پنج سال زندگی در آلمان شرقی حالا در جستجوی بخشی از هویت فراموش‌شده و انکار شده‌اش از مرز آهنین عبور کرده و می‌خواهد برادر دوقلویش را ملاقات کند. کارل و فرانتس که سال‌ها به واسطه‌ی دیواری آهنی از هم فاصله گرفته بودند حالا به‌عنوان نمایندگان تاریخ و هویت دوپاره‌، انکارشده و طردشده‌ی یک ملت رودرروی هم قرار می‌گیرند و تلاش می‌کنند با شناخت همدیگر، قدمی به سمت شناخت و پذیرش هویت یکپارچه‌ی خود بردارند.

مارک ریون هیل نمایشنامه‌ی آن طرف را با سبک و بیانی واقع‌گرایانه و باورپذیر شروع می‌کند و به‌ندرت آن را به جهت‌های نمادین‌تر و تکان‌دهنده‌تری هدایت می‌کند. در صحنه‌های ابتدایی نمایش با کارل و فرانتس در گذشته مواجه می‌شویم و تصوری کلی از کودکی و اختلاف آن دو به دست می‌آوریم. اما عمده‌ی نمایش در آلمان غربی پس از فروپاشی دیوار پیش می‌رود. کارل در مواجهه با جهانی که برایش کاملاً غریبه است ابتدا احساس هیجان و آزادی قابل تصوری را تجربه می‌کند. او احساس خود را برای برادرش به این صورت توصیف می‌کند: «تو این‌ور توی یه دنیای رنگی زندگی می‌کنی. ما اون‌ور توی یه دنیای سیاه‌وسفید بودیم.»

اما چیزی طول نمی‌کشد که دو برادر متوجه اختلاف و تنش‌های شدیدی میان خود می‌شوند. به‌مرور از صمیمیت و هیجان بین آن‌ها کاسته شده و ریون هیل به امضای خاص خود در نگارش، یعنی استفاده از خشونت‌های غیر قابل انتظار و پیچش‌های داستانی تکان‌دهنده نزدیک‌تر می‌شود. پایان‌بندی کتاب آن طرف، آخرین جنبه‌ایست که این نمایش را به شاهکاری نمایشی و شاهدی بر مهارت و خلاقیت فوق‌العاده‌ی مارک ریون هیل تبدیل می‌کند.

کتاب آن طرف توسط حمید دشتی ترجمه شده و به همت نشر کتاب دیدآور در اختیار مخاطبان فارسی زبان قرار گرفته است.

نکوداشت‌های کتاب آن طرف

• مارک ریون هیل اتحاد و فروپاشی آلمان را در قالب مبارزه‌ی دو برادر دوقلو برای قدرت به تصویر می‌کشد. نتیجه‌ی کار به طرز خارق‌العاده‌ای خلاقانه و بدیع از کار درآمده. ایده‌ی مرکزی کتاب آن طرف همزمان بسیار جذاب و قابل ستایش است. (گاردین)
• نمایشنامه‌ی آن طرف به ایده‌ی فوق‌العاده‌ای می‌پردازد: روایت تنش میان غرب و شرق قبل و بعد از سقوط دیوار برلین در سال 1989، با معرفی دو برادر دوقلو به‌عنوان نماینده‌ی هر نیمه‌ی آلمان. (Aleks Sierz)
• ریون هیل در نمایشنامه‌ی آن طرف به سبک آموزشی برشت نزدیک می‌شود، دیالوگ‌هایش عاری از هر نگاه بالا به پایین و سرزنش‌آمیزی هستند. من عاشقش شدم. (فایننشال تایمز)
• نمایشنامه‌ای مختصر اما به‌شدت تکان‌دهنده. (نشریه‌ی مترو)

اقتباس نمایشی از کتاب آن طرف

نمایشنامه‌ی آن طرف در سال 2010 با کارگردانی رامین گری و بازی برادران تردوی در تئاتر سلطنی لندن به روی صحنه رفت.

کتاب آن طرف برای چه کسانی مناسب است؟

مطالعه‌ی کتاب آن طرف را به تمام علاقه‌مندان ادبیات و هنرهای نمایشی، به‌خصوص مخاطبان هنر معاصر پیشنهاد می‌کنیم.

در بخشی از کتاب آن طرف می‌خوانیم

کارل. تا همین چند سال پیش این‌جا پر از چادر و کلبه بود و هزاران جوونْ تابستون می‌اومدن این‌جا و آوازخوندن و ورزش‌کردن به راه بود.

فرانتس. من می‌گم کجا بره، من تصمیم می‌گیرم چی‌کار کنه، من زیر نظر دارمش، من مراقبت می‌کنم از - پس تو حق نداری -

کارل. البته که الان غربی‌ها خریدنش. برنامه‌ی سه ساله برای توسعه‌ش و بعد تبدیل به استراحتگاه‌هایی برای غربی‌های چاق و زن‌های چاق و بچه‌های سودجوشون می‌شه. برای همین زمان زیادی برای لذت‌بردن از آرامش نمی‌مونه. یه‌کم خرگوش می‌خوری؟

فرانتس. گرسنه نیستم.

کارل. خودم شکارش کردم. آدم تا یه کاری رو خودش نکنه نمی‌فهمه عُرضه‌ی انجامش رو داره یا نه. گوشت زیادی نداره، اما... می‌تونیم قسمت پرگوشتش رو بدیم به اون و باقی‌مونده‌ش رو بین خودمون دو تا تقسیم کنیم. نظرت چیه؟

فرانتس. اگه دوست داری باشه.

کارل. فرانتسل، تو خسته‌ای.

فرانتس. چند روزه دارم شرق و غرب و هر جایی که هیچ‌ موقع...