معرفی و دانلود کتاب رودخانه
برای دانلود قانونی کتاب رودخانه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب رودخانه
بسیاری از وقایع یا پدیدهها بهواقع آن چنان که در ظاهر به نظر میرسند، نیستند؛ بلکه در پس ظاهر آنها لایههای دیگری نهفته است. کتاب رودخانه نوشتهی جز باترورث نمایشنامهای انگلیسی است که در آن ماجرایی که در ابتدا آرام و عاشقانه به نظر میرسد، اندکاندک به داستانی معمایی، رازآلود و ترسناک تبدیل میشود.
دربارهی کتاب رودخانه
ایوان تورگنیف، نویسندهی روسی، باور دارد که مرگ مانند ماهیگیری است که ماهیای را تور میکند، تقلاهایش را تماشا میکند و به وقتش آن را میگیرد. جز باترورث (Jez Butterworth) نویسندهی انگلیسی در کتاب رودخانه (The River) با اقتباس از این گفتهی تورگنیف نمایشنامهای به نگارش در آورده که در آن سه شخصیت شامل مرد، زن و زن دیگر در تلاش برای ماهیگیری در یک رودخانه هستند. حال سؤال اینجاست که آیا آنها ماهیگیرهایی هستند که ماهی شکار میکنند یا در اصل خود مانند ماهی، شکار ماهیگیر دیگری هستند که مشغول تماشای تقلای ایشان است؟
فضای آغازین نمایشنامهی رودخانه در آلونکی بالای صخرهها، کنار رودخانه و در شبی تاریک شکل میگیرد که زن و مردی در آن حضور دارند. آنها در رودخانه ماهیگیری میکنند؛ با هم کتاب میخوانند و دربارهی شعر و داستان حرف میزنند. در صحنهی بعد زن ناپدید میشود و مرد دواندوان و عرقریزان به دنبال او میگردد. وقتی مرد از پیدا کردن او ناامید میشود، به پلیس زنگ میزند. درحالیکه مرد گم شدن زن را به پلیس اطلاع میدهد، زن دیگری وارد صحنه میشود. مرد که گمان میکند زن دیگر همان دوستش است، گوشی تلفن را قطع میکند و گفتگویی بین آنها صورت میگیرد. پس از آن، زن دیگر به دستشویی میرود و زن اول دوباره وارد میشود. حضور دو زن، که گویا تا حدی شبیه به هم هستند که مرد متوجه تفاوت آنها نمیشود، به همراه فضای تاریک و مضمون داستان که اشارهای روشن به گفتهی ایوان تورگنیف دارد، این داستان را اسرارآمیز، معمایی و هراسناک میکند.
جز باترورث نمایشهای زیادی را روی صحنه برده و جوایز گوناگونی را در انگلستان دریافت کرده است. وی در نمایشنامههایش دنیایی با جزئیات دقیق خلق کرده و در هستهی مرکزی آن، روایت نابش را به مخاطب ارائه میکند. کتاب رودخانه مضمونی عاشقانه و اسرارآمیز دارد که همانند دیگر آثار باترورث جزئیات و لایههای متعددی را در بر میگیرد. شخصیتهای این نمایشنامه افرادی فرهیخته هستند که در گفتگوهایشان شعر میخوانند و اشاراتی به شاعران و نویسندگان بزرگی چون تد هیوز یا ویرجینیا وولف میکنند. اشاره به این نویسندگان و گفتههایشان به متن معنا میبخشد و لایههای معنایی دیگری از متن را میسازد. نام این نمایشنامه نیز از اشعار تد هیوز انتخاب شده است. این نمایشنامه را انتشارات دیدآور با ترجمهی دقیق حمید دشتی منتشر کرده است.
نکوداشتهای کتاب رودخانه
- کتاب رودخانه شبیه قطعهای از یک موسیقی فاخر است که با ظرافت ساخته شده است. این متن آزاردهنده و خاموش است. نوشتن دربارهی آن دشوار است؛ چراکه رازی در دل آن نهفته است که نباید فاش شود. (تلگراف)
- یکی از بهترین تولیدات سال... یک درام بسیار زیبا و درخشان. (مجلهی تایم اوت)
- این کتاب ظریف، تاریک و براق است. در این داستان احساسی مرموز از خویشاوندی وجود دارد که مدتهاست از بین رفته است. این متن دربارهی زمان و ابدیت است. یک نمایش فوقالعاده، درخشان و لغزان مانند یک ماهی. (فایننشیال تایمز)
- عجیب، وهمآلود، پرتنش و برای تماشای اول کمی غیرقابل درک. این نمایشنامه مرا درگیر کرد. (گاردین)
- غنایی و مکرآلود، گاهی گیجکننده و سرانجام ویرانگر. این سهگانه مانند تلاقی وسوسهانگیز میان قطعهای از شعری پرمغز و یک پازل ساده آشکار میشود. (ایندیپندنت)
کتاب رودخانه برای چه کسانی مناسب است؟
این کتاب برای تمام کسانی که به نمایشنامه، بهویژه نمایشنامههای وهمناک و اسرارآمیز علاقهمند هستند یا بهنحوی در حوزهی ادبیات نمایشی فعالیت میکنند، مناسب است.
در بخشی از کتاب رودخانه میخوانیم
مرد. الو، الو؟ [به تلفناش نگاه میکند. آنتندهی ضعیف. تلفناش را تکان میدهد. جایی را پیدا میکند تا آنتندهی مناسب باشد. دوباره شماره را میگیرد.] الو؟ پلیس؟ یه نفر گم شده، یه زن، اون رفت سمت رودخونه، داشتیم ماهی میگرفتیم، ماه تو آسمون نیست. تو تاریکی گمش کردم. الو؟ [به تلفن همراهش نگاه میکند.] اَه. [عصبانی] گندش بزنن. [تلفن را روی میز میکوبد و بعد آن را کنار گوشش نگه میدارد.] الو؟ [مکث کوتاه] بله. الو؟ الو؟ کی ؟ کی هستین ؟ داشتم با یه خانم صحبت میکردم، یه پلیس... [مکث کوتاه] خیلیخب جناب. [مکث کوتاه] بین سنت کریسپِن و لانگ پول . مسیر باریکِ طولانیِ کنارِ رودخونه، زیر درختهای بلوط. بله. [مکث کوتاه] نمیدونم، ظلمات بود. مدام زنگ زدم. [گوش میسپارد.] سی سالشه. حدود 170 سانت، لاغر اندام. چی پوشیده، یه... جلیقهی ماهیگیری من تنشه. جلیقهی ماهیگیری کهنهی من. سبزه، و
از بیرون صحنه صدای کوبیدهشدن در به گوش میرسد.
[ادامه] صبر کنین، یه لحظه صبر کنین. گوشی دستتون. [صدا میزند.] کیه؟ تویی؟
صدای زن. [بیرون صحنه] اینجام!
مرد. خدایا شکرت.
صدای زن. [بیرون صحنه] زود بیا اینجا ببین!
مرد. خدایا شکرت. [خطاب به مخاطب پشت خط تلفن] شرمنده، معذرت میخوام، اون برگشت. گزارشی که دادم رو نادیده بگیرین، خیلی معذرت میخوام. ممنون، ممنون. [تماس را قطع میکند. چشمهایش را میبندد.] ممنون.
زن دیگر وارد صحنه میشود. او زیر نور فانوس میایستد.
[ادامه] کجا بودی؟ دو ساعته دارم دنبالت میگردم. کدوم گوری رفته بودی؟
زن دیگر. دم رودخونه بودم.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب رودخانه |
نویسنده | جز باترورث |
مترجم | حمید دشتی |
ناشر چاپی | انتشارات دیدآور |
سال انتشار | ۱۴۰۱ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 72 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-104-190-7 |
موضوع کتاب | کتابهای نمایشنامه تراژدی خارجی |