معرفی و دانلود کتاب آزمایش دکتر اکس

معرفی کتاب آزمایش دکتر اکس

کتاب آزمایش دکتر اکس اثر ژول ورن یک رمان علمی تخیلی کوتاه است که با نگاهی طنزآمیز از ماجرای آزمایش عجیبی می‌گوید که یک دانشمند روی مردم شهر کیکاندون انجام می‌دهد. این آزمایش به مرور مردم شهر و حتی حیوانات و گیاهان را تحت تأثیر قرار می‌دهد و این شهر کوچک و آرام را به صحنه‌ی آشفته‌ی یک جنگ بدل می‌کند.

درباره‌ی کتاب آزمایش دکتر اکس

ژول ورن (Jules Verne) نویسنده‌ی شهیر فرانسوی در رمان آزمایش دکتر اکس (Dr. Ox's Experiment) داستان جالبی را روایت می‌کند که در شهر کوچک کیکاندون می‌گذرد. ساکنین این شهر بر طبق توصیف نویسنده، مردمانی‌ «عاقل، مقتصد، اجتماعی باخلق‌وخوی شبیه به هم و مهمان‌نواز» هستند. این شهر چنان آرام است که حتی نیازی به کمیسر ندارد، زیرا نه تنها مردم بی‌آزاری دارد بلکه حتی سگ‌هایش هم کسی را گاز نمی‌گیرند و گربه‌ها هم اهل چنگ انداختن نیستند.

در این بین، دانشمندی به اسم دکتر اُکس به سراغ مسئولین شهر می‌رود و پیشنهاد می‌دهد که بدون هیچ هزینه‌ای می‌تواند سیستمی برای روشنایی شهر طراحی کند. مقامات مسئول از شنیدن این پیشنهاد به وجد می‌آیند و بی‌خبر از نقشه‌هایی که در سر دکتر اکس می‌چرخد در همان لحظه با این پیشنهاد به ظاهر عالی موافقت می‌کنند.

اما حقیقت این است که دکتر اکس و دستیارش قصد دارند با الکترولیز مولکول‌ آب، آن را به اتم‌های اکسیژن و هیدروژن تجزیه کنند و تأثیر گاز اکسیژن را بر موجودات زنده مورد بررسی قرار دهند. آن‌ها این اکسیژن را از طریق لوله‌های سیستم روشنایی در هوای شهر پمپاژ می‌کنند تا این آزمایش بزرگ را عملی کنند. به مرور هوای شهر از گاز اکسیژن اشباع می‌شود و این اتفاق نه‌ تنها رشد گیاهان را به شدت بالا می‌برد بلکه پرخاشگری و هیجان را در مردم و حتی حیوانات شهر افزایش می‌دهد.

مردم کیکاندون که حالا با جنون فاصله‌ی چندانی ندارند، تصمیم می‌گیرند با مردم روستای همسایه‌ وارد جنگ شوند تا بابت ورود بی‌اجازه‌ی یکی از گاوهای آن روستا به کیکاندون در سال‌های قبل که حالا در نظر کیکاندونی‌ها به توهینی نابخشودنی تبدیل شده بود، انتقامی سخت بگیرند.

ژول ورن این داستان را در سال 1872 به انتشار رساند و با زبان طنز، بهره‌گیریِ نادرست و غیرشرافتمندانه از علم را مورد نقد قرار داد. این اثر مفرح و در عین حال تأمل‌برانگیز را حسین سلیمانی‌نژاد به فارسی ترجمه کرده و انتشارات ققنوس آن را به دست مخاطبان علاقه‌مند رسانده است.

اقتباس‌های فرهنگی و سینمایی از کتاب آزمایش دکتر اکس

• ژاک اوفنباخ این رمان را در سال 1877 در قالب یک اپرای کمیک روی صحنه برد. اپرای دیگری نیز در لندن و بر اساس این رمان با کارگردانی آتوم اگویان (Atom Egoyan) و موسیقی گوین برایرز (Gavin Bryars) در سال 1998 اجرا شد.
• ماتیو ساپن (Mathieu Sapin) با اقتباس از داستان این کتاب یک کمیک استریپ خلق کرد، در سال 1950 نیز مینو میلانی (Mino Milani) نسخه‌ی مصور این داستان را در مجله‌ی کودکان ایتالیایی منتشر کرد.

کتاب آزمایش دکتر اکس برای چه کسانی مناسب است؟

داستان خلاقانه، نگاه انسانی و زبان طنزآمیز ژول ورن در رمان کوتاه آزمایش دکتر اکس نه تنها برای علاقه‌مندان رمان‌های علمی تخیلی جذاب است، بلکه می‌تواند نظر بسیاری از افراد رمان‌خوان را نیز به خود جلب کند.

در بخشی از کتاب آزمایش دکتر اکس می‌خوانیم

قبول کردنی نیست؛ به نظر می‌رسد کیکاندونی‌ها از روی عادت یا منطق، با کش دادن تحصیلاتشان کار درستی انجام می‌دهند. وقتی می‌بینیم در شهرهای آزاد و پُرجنب‌وجوش، ازدواج‌ها چند ماه نشده سر می‌گیرند، باید شانه بالا بیندازیم و هرچه زودتر پسرها را به دانشگاه و دخترها را به مدارس شبانه‌روزی کیکاندون بفرستیم. می‌گفتند از نیم قرن پیش به این طرف، فقط یک مورد ازدواج در عرض دو سال انجام شده که گویا آن هم ختم به خیر نشده بود.

خلاصه، فرانتس نیکلوس عاشق سوزل فان‌تریکاس بود، ولی بی‌های‌وهوی، درست مثل کسی که برای به دست آوردن چیز مورد علاقه‌اش باید ده سال صبر کند. هر هفته، فقط یک بار و در ساعتی مشخص، فرانتس می‌آمد دنبال سوزل و او را به ساحلِ وار می‌برد. حواسش جمع بود که قلاب ماهیگیری‌اش را فراموش نکند؛ سوزل هم پارچۀ قلاب‌بافی‌اش را برمی‌داشت و بعد، انگشتان زیبایش با غیرواقعی‌ترین گل‌های طرح یکی می‌شدند.

بهتر است همین‌جا اشاره کنیم که فرانتس جوانی بود بیست و دوساله که تازه کرک‌های هلویی کم‌پشتی روی گونه‌هایش سبز شده و صدایش هم بفهمی‌نفهمی دورگه شده بود. سوزل بور بود و صورتی. هفده سال داشت و اصلاً از ماهیگیری با قلاب بدش نمی‌آمد؛ سرگرمی جالبی که وادارت می‌کند با هوشیاری به نبرد با گربه‌ماهی بروی. ولی فرانتس عاشق این تفریح بود، چون با اخلاقش جور درمی‌آمد. صبور بود، هر قدر که فکرش را بکنید؛ با ذوق‌زدگی و چشمانِ کم و بیش خمار، جنبیدن چوب‌پنبه روی آب را دنبال می‌کرد و منتظر می‌ماند؛ بعد از گذشت شش ساعت، یک گربه‌ماهی فسقلی دلش به حال او می‌سوخت و بالاخره راضی می‌شد خودش را گیر بیندازد. فرانتس ذوق می‌کرد ولی هیجانش را خیلی خوب نگه می‌داشت.

فهرست مطالب کتاب

یادداشت ناشر
دربارۀ نویسنده
1: وقتی جستجوی شهر کوچک کیکاندون حتی روی دقیق‌ترین نقشه‌ها هم بیهوده است
2: وقتی فان‌تریکاسِ شهردار و نیکلوسِ مشاور در مورد مشکلات شهر گفتگو می‌کنند
3: وقتی کمیسر پاسوف با سر و صدا اما ناگهانی وارد می‌شود
4: وقتی دکتر اُکس مانند فیزیولوژی دانی درجه یک و آزمونگری جسور ظاهر می‌شود
5: وقتی شهردار و مشاور به دیدار دکتر اُکس می‌روند، و ادامۀ ماجرا
6: وقتی فرانتس نیکلوس و سوزل فان‌تریکاس برای آینده نقشه می‌کشند
7: وقتی ضرباهنگ تند و تندتر می‌شود
8: وقتی والس قدیمی و رسمی آلمانی به گرداب تبدیل می‌شود
9: وقتی دکتر اُکس و دستیارش ایژن فقط چند کلمه حرف می‌زنند
10: وقتی می‌بینند که اپیدمی تمام شهر را فرامی گیرد و نتایجی هم دارد
11: وقتی کیکاندونی ها تصمیمی قهرمانانه می گیرند
12: وقتی دستیار ایژن نظری منطقی می‌دهد و با مخالفت شدید دکتر اُکس مواجه می‌شود
13: وقتی بار دیگر ثابت شد که از بلندی می‌توان بر تمام حقارت‌های بشری تسلط داشت
14: وقتی مسائل آن قدر پیچیده می شود که ساکنان کیکاندون، خواننده‌ها و حتی نویسنده خواهان گره‌گشاییِ فوری هستند
15: وقتی گره باز می شود
16: وقتی به‌رغم تمام محکم‌کاری‌های نویسنده، خوانندۀ باهوش می‌بیند که حدسش درست بوده
17: وقتی نظریۀ دکتر اُکس بررسی می‌شود