معرفی و دانلود کتاب یادداشت‌های یک پزشک جوان

معرفی کتاب یادداشت‌های یک پزشک جوان

او داروهایی را که قرار بود در مدتی طولانی مصرف کند، در یک دقیقه خورده و به حال مرگ افتاده است. مردم روستا به توصیه‌های پزشک عمل نمی‌کنند و آگاه کردن آنان از درمانشان دشوارتر است. کتاب یادداشت‌های یک پزشک جوان نوشته‌ی میخائیل بولگاکف مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه را به ما ارائه می‌دهد که با لحنی طنزآمیز، از سختی کار پزشکان جوان سخن می‌گوید. داستان‌های کوتاه این کتاب وضعیت نابسامان مردم روسیه‌ی تزاری و محرومیت آن‌ها از حداقل‌ترین امکانات را نیز روایت می‌کند.

درباره‌ی کتاب یادداشت‌های یک پزشک جوان

جهل بشر از هر شمشیری برنده‌تر است. تا هنگامی که خرافات و جهل بر افکار مردم مستولی است، هیچ فرقی ندارد داروها و علم پزشکی تا چه اندازه رشد می‌کنند. حتی اگر اکسیر جاودانگی و آب حیات هم اختراع شود، مادامی که انسان‌ها ندانند کارکرد آن دو چیست و نتوانند به پزشک خود اعتماد کنند، هر پیشرفتی بی‌اثر و بی‌فایده است. امشب جشن تولد پزشک روستاست. او و همکارانش دور آتش جمع شده‌اند و از اعتقادات عجیب و خرافی روستاییان سخن می‌گویند. باورکردنی نیست، اما در این روستا برخی از زنان برای اینکه نوزادشان راحت‌تر متولد شود، در محل به‌دنیا آمدن او در بدن مادر، قند و شیرینی می‌گذارند تا بچه به عشق خوردن شیرینی‌ها سریع‌تر به‌دنیا بیاید!

اهالی این دهکده‌ی دورافتاده و یخ‌بسته در یکی از شهرهای روسیه سال 1917، کاملاً بی‌سوادند. آن‌ها در فقر مطلق زندگی می‌کنند، تاکنون کتاب نخوانده‌اند و نمی‌توانند علم را از خرافات تشخیص دهند. زمانی که دکتر به آن‌ها می‌گوید از فلان دارو هر شب یک قاشق بخورید، به خانه می‌روند و تمام دارو را یک لقمه می‌کنند تا سریع‌تر بهبود بیابند! با این زیاده‌روی در مصرف دارو، تاکنون جان چند نفر به خطر افتاده و تا پای مرگ پیش رفته‌اند. دکتر نمی‌تواند از چنین وضعیتی خوشحال باشد. او فقط پزشک تن بیماران نیست، بلکه رسالت اصلی‌اش آگاه کردن بیماران است که خود نیمی از مسیر نجات جان و روحشان است. کتاب یادداشت‌های یک پزشک جوان (A Young Doctor's Notebook) نوشته‌ی میخائیل بولگاکف (Mikhail Bulgakov) مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه است که همگی آن‌ها از زاویه نگاه پزشکان جوان روایت می‌شوند.

میخائیل بولگاکف در داستان‌های کوتاه یادداشت‌های یک پزشک جوان محرومیت، نبود امکانات، فقر مطلق و ناآگاهی مردم در روسیه‌ی پیش از انقلاب 1917 را بازگو می‌کند. او در داستان «ظلمات مصر» به خوانندگان خود نشان می‌دهد که یک پزشک جوان چگونه باید بر ترس و وحشت خود غلبه کند و با جسارت و بی‌باکی به نجات جان انسان‌ها بپردازد.

پزشک جوان و رویارویی با وحشت و مرگ

دختر غرق در خون است. دستگاه کوبنده‌ی کتان او را در خود گرفتار کرده و تا مرز مرگ کشانده. هر دو پای دختر کاملاً نابود شده و خود نیز نیمه‌جان است. پدرش هیچ امیدی به زنده ماندن او ندارد. مرد با چشمانی اشک‌بار فرزندش را در آغوش گرفته و به امید اینکه شاید بتواند دخترش را زنده نگه دارد او را نزد دکتر جوان آورده است. حالا این پزشک آخرین امید یک خانواده و روستاست. تا قبل از آمدن او به روستا، پزشک «لئوپولد لئوپولدویچ» برای بیماران همانند فرشته‌ی نجات بود. حرف او برای همگان مثل وحی مسلم بود و هر چه می‌گفت اهل دهکده به او اعتماد می‌کردند. حالا پزشک جوان به‌جای آن مرد به روستا آمده و اگر نتواند دختر را نجات دهد، مردم این دهکده دیگر کسی را ندارند که موقع بیماری و جراحت به‌سراغ او بروند. زنده ماندن این دختر برای پزشک از چندین جهت اهمیت دارد. به‌غیر از اهمیت اخلاقی و انسانی، او باید بتواند با وحشت خود روبه‌رو شود و جای خالی آن پزشک محترم و معتمد را برای مردم روستا پر کند.

این جوان تاکنون روی هیچ بیمار در حال احتضاری عمل جراحی انجام نداده و با انجام این عمل باید با ترس خود بجنگد. میخائیل بولگاکف در مجموعه داستان کوتاه یادداشت‌های یک پزشک جوان ترس، هیجان و مسئولیت‌پذیری یک پزشک جوان کم‌تجربه را که می‌داند جان یک انسان به تخصص و مهارت او وابسته است، با جزئیات برای خوانندگان خود روایت می‌کند. داستان «حوله‌ی نقش خروس» به ما نشان می‌دهد که دخترک چطور از این فاجعه نجات پیدا می‌کند و پزشک نیز به همان فرد محترمی که لیاقتش را دارد تبدیل می‌شود. کتاب یادداشت‌های یک پزشک جوان بدون شک از برترین آثار کلاسیکی است که ارتباط پزشکان با بیمارانشان را به ما نشان می‌دهد و در زمره‌ی «ادبیات پزشکی» قرار می‌گیرد. این کتاب با ترجمه‌ی آبتین گلکار در انتشارات ماهی منتشر شده است.

اقتباس سینمایی از کتاب یادداشت‌های یک پزشک جوان

• در سال‌های 2012 تا 2013 سریالی با عنوان A Young Doctor's Notebook & Other Stories به کارگردانی الک هاردکاسل از شبکه‌ی ان‌بی‌سی (NBC) پخش شد. این سریال دو فصل و مجموعاً هشت قسمت است و توانسته در سایت IMDB رتبه‌ی خوبی را به خود اختصاص دهد. علاوه‌بر این اثر، تئاترهای گوناگونی نیز با اقتباس از داستان‌های کتاب یادداشت‌های یک پزشک جوان روی صحنه به نمایش درآمده‌اند که یکی از آن‌ها توانسته جایزه‌ی ملی روسیه و ماسک طلایی را برنده شود.

نکوداشت‌های کتاب یادداشت‌های یک پزشک جوان

• داستان‌های کوتاه کتاب یادداشت‌های یک پزشک جوان تیز و درخشان همچون تیغ جراحی‌اند. در هر گوشه‌ای از این مجموعه‌ی انسان‌دوستانه و عمیق، شجاعت و جسارت می‌درخشد. این کتاب اثری قابل‌توجه از بزرگ‌ترین نویسنده‌ی مدرن روسیه است. (ساندی تایمز)
• نبرد بین بولگاکف و زمستان سرد و سخت روسیه نمادی از بی‌تجربگی، تنهایی و دلهره بابت شکستن سوگند بقراط است؛ دلهره‌ای که خواب را از چشمان پزشکان جوان و تازه‌کار می‌رباید. (نشریه پزشکی بریتانیا)
• مجموعه داستان‌های یادداشت‌های یک پزشک جوان از بزرگ‌ترین آثار کلاسیک ادبیات پزشکی است. (تایمز)
• طوفان‌ها به وزیدن ادامه می‌دهند، گرگ‌ها بی‌محابا در جنگل می‌تازند و پزشکان جوان در جدال با مرگی که هیچ‌گاه سیر نمی‌شود و انسان‌ها را رها نمی‌کند در نبرد و کشمکش هستند. (هارپرز اند کوئین)

کتاب یادداشت‌های یک پزشک جوان برای شما مناسب است اگر

• ترسی بزرگ همیشه با شماست، از روبه‌رو شدن با آن وحشت دارید و می‌خواهید بذر جسارت را در روح خود بکارید.
• به داستان‌های کوتاهی که روایتگر زندگی پرمشقت و تلخ مردم روستاهای محروم هستند، علاقه دارید.
• از خواندن داستان‌های کوتاهی که خوانندگان خود را با مصائب کار پزشکی، به‌خصوص برای پزشکان کم‌تجربه، آشنا می‌کنند و در این میان روایتگر فقر و الهام‌بخش شجاعت و ایستادگی هستند، لذت می‌برید.

در بخشی از کتاب یادداشت‌های یک پزشک جوان می‌خوانیم

آب با سر و صدا از شیرها جارى شد و من و آنا نیکالایِونا مشغول شستن و پاک‌کردن دست‌هایمان شدیم که تا آرنج برهنه بود. آنا نیکالایِونا در بین ناله و زارى زائو برایم تعریف مى‌کرد پزشک قبلى که من جایگزینش شده بودم و جراح قابلى بود، چطور چرخش‌هاى جنین را انجام مى‌داد. با ولع به حرف‌هاى او گوش دادم و مى‌کوشیدم حتى یک کلمه را هم از دست ندهم. این ده دقیقه بیش از تمام چیزهایى که من براى امتحان جامع درباره‌ى زایمان خوانده بودم (و اتفاقا در همین امتحان، از زایمان نمره‌ى کامل هم گرفته بودم) به من اطلاعات داد. از همین کلمات جسته‌گریخته و عبارات ناتمام و نکات تصادفى، لازم‌ترین چیزهایى را که در هیچ کتابى پیدا نمى‌شود، فهمیدم. و در آن لحظه‌اى که داشتم با تنزیب ضدعفونى‌شده دست‌هاى کاملاً پاکیزه و سفیدشده‌ام را خشک مى‌کردم، قاطعیت و تصمیم تمام وجودم را در بر گرفته بود و طرح کاملاً روشن و دقیقى در سر داشتم. دیگر اصلاً لازم نبود به آن فکر کنم که چرخشم آن‌جا ترکیبى است یا غیرترکیبى.

همه‌ى این کلماتِ عالمانه در آن لحظه به هیچ دردى نمى‌خورد. فقط یک چیز مهم بود: باید یک دستم را به درون مى‌بردم و با دست دیگر از بیرون به چرخاندن جنین کمک مى‌کردم و براى این کار باید به جاى کتاب، به حس اندازه‌شناسى خودم متکى مى‌بودم، حسى که پزشک بدون آن به هیچ دردى نمى‌خورد؛ باید با احتیاط، ولى محکم، یک پا را پایین مى‌آوردم و نوزاد را با آن بیرون مى‌کشیدم.

باید آرام و محتاط باشم و در عین حال بى‌نهایت محکم و مصمم.

به آسیستان دستور دادم: «شروع کنید.» و مشغول مالیدن ید به انگشتانم شدم.

پلاگیا ایوانوونا بى‌درنگ دست‌هاى زائو را جمع کرد و آسیستان چهره‌ى پردرد او را با ماسک بیهوشى پوشاند.

کلروفورم آهسته از ظرف زرد تیره مى‌چکید. بوى تیز و زننده‌اى فضاى اتاق را پر کرد. چهره‌هاى آسیستان و ماماها جدى شد، انگار فکر مهمى در سرشان بود...

فهرست مطالب کتاب

پیش‌گفتار مترجم
حوله‌ى نقش خروس
تعمید با چرخش
گلوى آهنى
کولاک
ظلمات مصر
چشم غیب‌شده
جوش ستاره‌شکل
مورفین